چرایی و چگونگی شکل گیری مکتب تاریخ نگاری جنگ

پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۶

اشاره:

 عبارت «مکتب تاریخ نگاری جنگ» را برای نخستین بار در یادداشتی به مناسبت چهلمین روز درگذشت دکتر نخعی نوشتم. در آن یادداشت بیشتر مایل بودم به بهانه چهلمین روز درگذشت ایشان، چارچوب مفهومی جدیدی را پیشنهاد کنم که امکان برگزاری همایش سالیانه راویان و محققان حوزه جنگ ایران و عراق را فراهم کند. در یادداشت حاضر تلاش کرده ام مفهوم مکتب تاریخ نگاری جنگ را توضیح روشن کنم.

برچسب ها:

تاریخ نگاری جنگ

،

جنگ دفاعی

،

جنگ آینده

تاریخ و تاریخ نگاری به کدام اعتبار؟

سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶

اشاره:

   پیش از این «تاریخ و تاریخ نگاری» را در نسبت با وقایع بزرگ سیاسی- نظامی ارزیابی می‌کردم. در این نوشته برداشت دیگری از این موضوع دارم که اگر صحیح باشد، افق های جدیدی را برای مطالعه تاریخ جنگ ایران و عراق با رویکرد جامعه شناختی فراهم خواهد کرد.

برچسب ها:

تاریخ نگاری جنگ

،

تفکر تاریخی

،

جامعه شناسی و جنگ

،

خودآگاهی تاریخی

تأملی دوباره بر «پرسش و پرسشگری»

پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۶

اشاره:

   گفتگو با خانم جمشیدی درباره «پرسش و پرسشگری» و نتایجی که برای ایشان در گفتگو با آقای یوسفی حاصل شده بود، زمینه تأمل مجدد را در این موضوع برای من فراهم کرد و موجب نگارش یادداشت حاضر شد.

برچسب ها:

پرسش های جنگ

،

فرانک جمشیدی

حاشیه نگاری بر جلسه نقد کتاب/ آغازی بر نقد نظریه پردازی درباره جنگ؛ به قلم علی جعفری

یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶

اشاره:

   علی جعفری پس از حضور در جلسه نقد کتاب «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق؛ پیش درآمدی بر یک نظریه» که در دانشگاه عالی دفاع ملی برگزار شد، توضیحاتی را تحت عنوان «حاشیه نگاری» نوشته و ارسال کرده است که در ادامه از نظر خواهد گذشت.

برچسب ها:

نقد کتاب

،

دانشگاه دفاع ملی

،

کتاب های محمد درودیان

حاشیه ای بر متن؛ «آیا جنگ ایران و عراق تاریخی شده است؟»

چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶

   بیش از دو دهه از زمانی که برای نخستین بار درگیر پرسش از تاریخی شدن جنگ شدم، می گذرد. به نظرم تحقیقات برای انتشار مجموعه پنج جلدی نقد و بررسی پرسش های اساسی جنگ، از سال 1376 و سپس سردبیری فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق (نگین)، در حدّفاصل 1383 تا 1386، در شکل گیری این پرسش نقش داشت. زیرا بر اثر مواجهات یاد شده، واقعه جنگ برای من به موضوع شناخت تبدیل شد.

   پرسش از تاریخی شدن یا نشدن جنگ، نوعی فراروی از تاریخ نگاری وقایع جنگ ایران و عراق و بیشتر معرفت شناسی تاریخی درباره یک واقعه تاریخی است. زیرا کلیّت جنگ در یک دوره تاریخی و نسبت آن با حال، مورد پرسش قرار می گیرد. موضوع یاد شده با وجود اهمیتی که دارد، به دلایل رویکرد فرهنگی- سیاسی به جنگ و نگرش واقعه محور و دفاعی، تا کنون چندان مورد اعتنا قرار نگرفته است.

   در سالجاری برای طرح بحث درباه تاریخ نگاری جنگ ایران و عراق، به غرفه «انتشارات فاتحان» در نمایشگاه بین المللی کتاب دعوت شدم و حاصل تأمل درباره موضوع یاد شده و آنچه در این نشست طرح شد را طی یادداشتی در سایت منتشر کردم. نقد دقیق و عالمانه خانم جمشیدی و برداشتی که من از نقد ایشان داشتم، موجب گفتگوی مجدد درباره موضوع تاریخ نگاری و پرسش مورد بحث مبنی بر تاریخی شدن جنگ شد. خانم جمشیدی در این گفتگو نتیجه بحث دوجانبه با خانم آتشی پور را درباره دو یادداشت من و نقد آن را طرح کرد که برای نخستین بار احساس می کنم، زمینه بحث و گفتگوی جدیدی را درباره پرسش از تاریخی شدن جنگ،فراهم کرده است.

   خانم آتشی پور بر این باور است که؛ «جنگ هنوز تاریخی نشده است و به همین دلیل امکان درس آموزی از آن وجود ندارد.» در این گزاره نظری، نسبت جدیدی میان تاریخی شدن یا نشدن با امکان درس آموزی یا عدم درس آموزی از تجربه جنگ برقرار شده است. خانم آتشی پور با فرض تاریخی نشدن، نتیجه گیری می کند که؛ نمی‌توان از تجربه جنگ درس آموزی کرد. زیرا به زعم ایشان وقتی ما همچنان در درون واقعه قرار داریم، قادر به نقد و بررسی و در نتیجه درس آموزی از آن نیستیم.

   فارغ از صحت این نتیجه گیری که درباره آن نکاتی خواهم نوشت، به نظرم موضوع قابل توجه؛ برقراری نسبت میان تاریخی شدن و یا نشدن تجربه جنگ و درس آموزی از آن است. این موضوع نشان می دهد بحث درباره تاریخی شدن یا نشدن جنگ تا چه اندازه اهمیت دارد و چه نتایجی بر آن مترتّب است.

   نظر خانم آتشی پور را به روش دیگری می توان مورد پرسش و نقد و بررسی قرار داد. به این معنا که؛ چه دلیلی وجود دارد که تصریح شود جنگ تاریخی نشده است، حال آنکه از وقوع آن نزدیک به 38 سال و از اتمام آن نزدیک به 30 سال می گذرد؟ اگر مبنای تاریخی شدن را تغییرات نسلی در جامعه فرض کنیم، حداقل یک نسل از زمان اتمام جنگ گذشته است و به این اعتبار واقعه جنگ تاریخی شده است.

   مهمتر از آن؛ با پذیرش نظر ایشان در مورد تاریخی نشدن جنگ، پرسش دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه؛ چه دلایلی وجود دارد که تصور می شود به دلیل تاریخی نشدن جنگ، امکان درس آموزی از آن وجود ندارد؟ حال آنکه به نظرم از تجربه «جنگ غافلگیرانه» در برابر عراق، طی سه دهه گذشته، صلح و امنیت را مبتنی بر هوشیاری در برابر تهدید، با استفاده از قدرت بازدارندگی آموخته و به دست آورده ایم. مهمترین نشانه آن این است که؛ از اتمام جنگ ایران و عراق تا کنون به گفته سردار غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)؛ 20 جنگ در منطقه واقع شده است و ما درگیر هیچ کدام نشده ایم. آیا این ملاحظه به معنای درس آموزی از تجربه جنگ با فرض تاریخی نشدن نیست؟

   فارغ از پاسخی که در نقد گزاره نظری خانم آتشی پور نوشتم، همچنان بر این باور هستم که واقعه جنگ به اعتبار زمان، شرایط و الزامات آن، تاریخی شده است و توانایی یا ناتوانی در درس آموزی از تجربیات تاریخی ازجمله جنگ ایران و عراق، نسبت چندان روشنی با تاریخی شدن یا نشدن واقعه ندارد، بلکه متاثر از شیوه تفکر تاریخی در جامعه ایران، در نگرش به تاریخ و رخدادهای تاریخی است. به نظرم سنّت تاریخ نگری و تاریخ نگاری در ایران، فاقد مشخصه های لازم برای فراروی از جزئی نگری تاریخی و مناقشه آمیز، به منظور دستیابی به « درس آموزی از تاریخ» و مهمتر از آن، «تاریخ سازی» در آینده است.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به تاریخ نگاری در این سایت
+ درس آموزی از جنگ

برچسب ها:

پرسش های جنگ

،

فرانک جمشیدی

،

تاریخ نگاری جنگ

،

آتشی پور

تغییر در مفهوم جنگ؛ از نظامی به اجتماعی و استراتژیک

شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۶

   مفهوم رایج از جنگ، در ادبیات و اذهان عمومی بیشتر نظامی است، زیرا با کاربرد تجهیزات نظامی و تاکتیک‌های نبرد همراه است. به همین دلیل، جنگ محدود به نیروهای نظامی است و در پادگان‌ها آموزش داده می‌شود. با این توضیح، این پرسش وجود دارد که؛ چگونه مفهوم جنگ از نظامی به اجتماعی تغییر می‌کند؟

   به نظرم اگرچه استفاده از ابزار نظامی، جنگ را به مفهوم نظامی محدود می‌کند، اما اهداف جنگ، نقش اساسی در بازتعریف مفهوم جنگ از نظامی به سایر حوزه‌ها، ازجمله مفهوم اجتماعی دارد.

حمله عراق به ایران، به معنای وقوع جنگ بود، اما به دلیل واکنش دفاعی جامعه ایران در برابر تهدید هویتی- موجودیتی، جنگ از مفهوم نظامی، به مفهوم اجتماعی تغییر و لذا از «جنگ دفاعی» سخن به میان آمده است. در واقع کارکرد جنگ و اهداف استفاده از ابزار نظامی توسط عراق، جامعه ایران را در برابر مخاطرات جدید نسبت به تمامیت ارضی، استقلال و موجودیت، به واکنش دفاعی وادار ساخت و به این ترتیب، دفاع همه جانبه و جنگ دفاعی شکل گرفت. علاوه بر این جنگ در جامعه ایران «تاریخمند» شده است و به همین دلیل زمینه های استفاده از تجربه جنگ در زمینه های مختلف وجود دارد.

   با فرض صحت توضیح یاد شده، پرسش این است که؛ آیا مفهوم نظامی جنگ، از دفاعی به استراتزیک قابل تغییر است؟ به نظرم اگر جامعه ایران از مزایای حضور منطقه ای ایران در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی برخوردار شود، این امکان وجود دارد که مفهوم «جنگ دفاعی» به «مفهوم استراتژیک» تغییر پیداکند. به این شکل که،نتایج حاصل از حضور نظامی ایران در منطقه، به داخل ایران امتداد و منافع اقشار مختلف را در زمینه های اقتصادی- اجتماعی و امنیتی تأمین شود. تحقق چنین ملاحظه ای، موجب حمایت از قدرت منطقه ای ایران خواهد شد. متقابلاً تحمیل هزینه های جنگ، بدون دستاوردهای سیاسی- اجتماعی و اقتصادی- امنیتی، موجب تردید درباره حضور نظامی ایران در منطقه خواهد شد.

هم اکنون استفاده از مفهوم «مدافع حرم» و یا «بازدارندگی در برابر تهدیدات نظامی»، گرچه تا اندازه ای علت حضور نظامی ایران را در منطقه تبیین می‌کند، اما برای تعمیق و ارتقاء آن به سطح استراتژیک و پشتیابانی از نقش و قدرت منطقه ای ایران، به تنهائی کافی نیست. بنابر این تبدیل قدرت دفاعی به تهاجمی، مستلزم ایجاد توانائی باز تولید تبدیل مفهوم جنگ، از دفاعی به استراتژیک است. این مهم نیز بدون فراروی از رویکرد تاریخی و مناقشه آمیز به تجربه جنگ با عراق، حاصل نخواهد شد.

برچسب ها:

مفاهیم و مصادیق جنگ

،

امر استراتژیک

علت ناتوانی از تبیین تحولات سیاسی- نظامی پس از فتح خرمشهر چیست؟

چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۶

  پرسش از علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، گرچه نخستین بار، یکسال پس از ادامه جنگ و از سوی نهضت آزادی مطرح شد، اما جنگ طولانی و رو به گسترش، همچنین نحوه پایان جنگ از طریق پذیرش قطعنامه 598، علل ادامه جنگ را به صورت تدریجی به یک پرسش عمومی تبدیل کرده است که همچنان محل بحث و مناقشه قرار دارد.

   تا کنون در پاسخ به علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، به موضوعات زیادی  اشاره شده است، ولی به نظر می رسد همچنان دلایلی که برای تبیین چرایی وقوع جنگ و چگونگی آزادسازی مناطق اشغالی بیان می‌شود، در مقایسه با مباحث ادامه جنگ، بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد. با فرض صحت توضیح یاد شده، علت آن مورد پرسش است. به این معنا که؛ تبیین چرایی و چگونگی وقوع جنگ، در مقایسه با تبیین علت و چگونگی ادامه و پایان جنگ، چرا به شکل مناسب‌تری انجام و بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد؟

   با فرض اینکه هر نوع بررسی اعم از توصیف و یا طرح مسئله و پاسخ به آن، بر اساس پیش فرض های متفاوت و روش خاصی انجام می شود، بنابراین طرح مسئله یاد شده را در چارچوب دو ملاحظه رویکردی- روشی می توان مورد بررسی و تأکید قرار داد:

1- از نظر روش شناختی، برخی از تلاش های پژوهشی- توجیهی در تبیین تحولات جنگ، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، صورت گرفته است. تحلیل هایی که از تحولات جنگ در نوشته های پیشین اینجانب آمده است، بیشتر تبیین تکوینی است، به این معنا که تلاش شده است با ارجاع به برخی مفاهیم خاص و کلی مانند «جنگ دفاعی»، تحولات در یک خط تکاملی، از هر مرحله به مرحله دیگر بیان شود. به دلیل اینکه در روش تبیین تکوینی، صرفاً توالی حوادث در پیوستگی بهم، بدون توجه به سازوکارها و ساختار درونی تحولات مورد بررسی قرار می گیرد، لذا با این روش، برخی گسست‌ها و یا چرخش‌های اساسی در جنگ، ازجمله نحوه پایان جنگ را نمی توان تبیین کرد.

2- برخی از پژوهش ها و گفتارها با رویکرد و روش سیاسی و یا  نهادگرایی نظامی صورت می گیرد. به این معنا که در پاسخ به مسایل به جای واکاوی و نقد و بررسی علت ناتوانی ها، موضوع از طریق ارجاع به سایر اشخاص و نهادها و یا استفاده از اتهام «خیانت» صورت می گیرد. مناقشات ارتش و سپاه، سیاسیون با نظامی ها و یا اتهام به آقای هاشمی درباره سفر مک فارلین به ایران و پذیرش قطعنامه 598، در همین چارچوب صورت گرفته است.

  بنابراین روش‌ های یاد شده نه تنها پاسخگوی پرسش‌ های اساسی جنگ نیست، بلکه با نیازهای آینده نیز نسبتی ندارد. هر چند با گذشت زمان، روش های یاد شده در حال نهادینه شدن است به این معنا که شالوده تفکر درباره تجربه جنگ با عراق را در درون ساختارهای سیاسی، نظامی و اجتماعی شکل داده و به تدریج نه تنها تغییر آن دشوار است، بلکه نظر دیگری جز آن مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. در صورت صحت ارزیابی یاد شده، پرسش این است که؛ با کدام روش های دوگانه یاد شده می توان مسایل اساسی جنگ ایران و عراق را بررسی و به پرسش های موجود و نیازهای آینده پاسخ داد؟

 

مطالب مرتبط:
+ همه مطالب مربوط به فتح خرمشهر در این سایت

برچسب ها:

فتح خرمشهر

،

دلایل ادامه جنگ

،

قطعنامه 598

،

نهضت آزادی

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها