تأثیر انقلاب بر تحلیل پدیده تهدید و جنگ

سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۷

   حمله عراق به ایران، 20 ماه پس از پیروزی انقلاب، همچنین فروپاشی ساختار قدرت سیاسی، نظامی و امنیتی  رژیم شاه، یکی از عوامل موثر در شکل‌گیری «نظریه پیوستگی جنگ با انقلاب» است. در واقع فاصله زمانی 20 ماهه از انقلاب تا جنگ، با تأثیر انقلاب بر سیاست خارجی و مناسبات ایران و عراق، نقش مهمی در شکل گیری نظریه یاد شده داشته است. فارغ از ملاحظاتی که در این زمینه وجود دارد، پرسش این است که؛ نظریه پیوستگی جنگ با انقلاب، چگونه بر نگرش به تهدید و جنگ، همچنین شکل گیری قدرت دفاعی ایران تأثیر داشته است؟ در این زمینه دو نظریه وجود دارد که با وجود تفاوت ها، در توجه به نقش و تأثیر انقلاب، وجوه مشترک دارند:

1- نگرش به تهدید و جنگ

 در نظریه اول که با تاکید بر نگرش به تهدیدات صورت می گیرد، علت شگل گیری تهدیدات با نظر به مواضع و رفتار های ایران در برابر عراق صورت بندی می شود. همچنین علت بی توجهی و یا عدم اقدام مناسب در برابر اقدامات نظامی- امنیتی عراق در مرزها و مناطق مرزی نیز متاثر از فروپاشی قدرت دفاعی ایران ارزیابی می شود. در واقع نگرش سیاسی به تهدیدات، در چارچوب انقلاب به جای رویکرد نظامی- راهبردی و در چارچوب موازنه قوا،  موجب غافلگیری و عدم امادگی ایران در برابر حمله عراق ارزیابی می شود. همچنین پس از حمله عراق نیز ناتوانی در شکست عراق در نقطه صفر مرزی و جلوگیری از اشغال نزدیک به 20 هزار کیلومتر از سرزمین ایران، موجب تأکید بر تأثیر انقلاب در ایجاد نابسامانی در ارتش و  فروپاشی قدرت نظامی می شود. برابر این نظریه  انقلاب موجب تحریک عراق برای حمله به ایران، همچنین تضعیف و فروپاشی قدرت دفاعی شد و در نتیجه ایران از آمادگی دفاعی برای بازدارندگی و یا شکست ارتش عراق در نقطه صفر مرزی برخوردار نبود.

2- نگرش به ظهور قدرت دفاعی ایران  و شکست ارتش عراق

در نظریه دوم  بر شکست ارتش عراق تاکید می شود. به این شکل که ارتش عراق در تأمین کلیه اهداف نظامی، در سه تا هفت روز، شکست خورد، زیرا واکنش نیروهای نظامی، همراه با حضور نیروهای مردمی در جنگ و شکل گیری «دفاع همه جانبه و مردمی»، بعنوان عامل اساسی در تغییر محاسبات ارتش عراق مورد تاکید قرار می گیرد. برابر این نظریه قدرت دفاعی ایران موجب شکست ارتش عراق شد.

 برابر دو نظریه یاد شده در باره «ارزیابی تهدید» و «دفاع همه جانبه در برابر تجاوز»، تأکید بر تأثیر انقلاب بر شکل‌گیری تهدید و سپس قدرت دفاعی برای شکست ارتش عراق وجه مشترک دارد. وجه افتراق نیز در تناقضی است که وجود دارد، به این معنا که، اگر قدرت دفاعی با مشارکت مردم و بکارگیری کلیه نیروهای نظامی موجب شکست ارتش عراق شد، این پرسش وجود دارد که با فرض هوشیاری در برابر تهدیدات، چرا بر پایه قدرتی که موجب شکست ارتش عراق شد، از حمله عراق جلوگیری نشد؟ اهمیت پرسش یاد شده و ضرورت پاسخ به ان این است که، ناتوانی در بازدارندگی و شکست ارتش عراق بیشتر علت  سیاسی-اجتماعی و مدیریتی دارد.

برچسب ها:

پیوستگی جنگ و انقلاب

،

بازدارندگی

،

قدرت دفاعی

بررسی جنگ به کدام اعتبار؟

شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۷

  توصیف و تحلیل، همچنین نقد و بررسی وقایع و مسایل جنگ ایران و عراق، به دلیل گستردگی دامنه و تنوع موضوعات، باید تابع اهداف و در نتیجه روش خاصی باشد. گرچه درباره کلیات جنگ می توان سخن گفت، اما کلیّات نیز در امتداد نگرش و روش خاص قابل بررسی و تبیین است.

علت شکل گیری نگرش های متفاوت در حوزه جنگ ایران و عراق و در سایر موضوعات، به نظرم علاوه بر اینکه متأثر از قابلیت های درونی هر پدیده ای است که امکان خوانش‌های مختلف را فراهم می کند، بیشتر متأثر از رویکرد و روش افراد، همچنین شرایط است. به این شکل که صورت بندی مسایل، یک امر ذهنی است و «مسئله ای» که مابه ازاء بیرونی دارد، متاثر از عوامل مختلفی، از جمله شرایط "درونی" می شود.  با این توضیح مسئله در واقع «درونی کردن» امر بیرونی که تابع نگرشها و پیش فرضهای ذهنی ما نسبت به مسائل و وقایع محیطی است موجب برداشتهای متفاوت می شود. در واقع تفاوت تعریف مسایل در نزد افراد و جوامع مختلف تابع همین ملاحظه است و ریشه در پیش فرض‌های متفاوت ذهنی و همچنین خواسته های متفاوت آنها دارد.  ملاحظه یاد شده موجب نگرش های خاصی به مسایل عام و خاص از جمله به موضوعات،وقایع و مسائل جنگ ایران و عراق شده است . با نظر به مقدمه یاد شده تعریف مسایل جنگ ایران و عراق، حداقل در درون سه نوع نگرش متفاوت که با پیش فرضهای مختلف صورت گرفته و در اینده نیز احتمالا تغییر خواهد کرد، به شرح زیر قابل صورت بندی است:

1- برخی در نگرش به مسئله جنگ در حالیکه به وجوه مختلف توجه دارند، اما بیشتر بر رفتار «دشمن متجاوز و حامیانش»  تمرکز می‌کنند و سایر مسایل را حول این موضوع مورد بررسی قرار می دهند. درونمایه این نگرش، بیشتر سیاسی - اجتماعی و تاریخی است.

2- بررسی وقایع و تلاش برای «شناخت وقایع» و تبیین وقوع آن، ازجمله شرایط و واقعیت ها، در نزد برخی بیش از سایر ملاحظات ازجمله سازوکارها و منطق وقوع رخدادها مورد توجه است. درونمایه این نگرش بیشتر «واقعه نگری» و تاریخی است.

3- در برخی بررسی ها «تفکر و روش مواجهه ایران» با تهدیدات عراق، تصمیم گیری و مجموع اقداماتی که انجام شده یا نشده است، بیش از سایر ملاحظات مورد توجه است. درونمایه این نگرش نیز سیاسی و انتقادی است، هرچند در بررسی های تاریخی با تمرکز بر وقایع هم می توان مجموعه مسایل را در کنار هم بررسی کرد.

با این توضیح، نقد و بررسی ها تابع نگرش ها است و روش نیز متأثر از مسئله است که درونمایه نگرش و روش را تشکیل می دهد. بنابراین نمی توان در موضوع و مسئله مهم جنگ، نگرش و روش ها را محدود کرد، زیرا علاوه بر قابلیتهای موضوع جنگ برای نگرشها و تبیین متفاوت، ظرفیت افراد و تغییر در شرایط نیز برای رویکرد جدید به موضوعات و مسائل بسیار متنوع و گسترده است.

برچسب ها:

نقد و بررسی جنگ

،

رویکرد و روش

،

واقعه محوری

منطق نقد تاریخی چیست؟

سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷

   نقد و پرسش از وقایع تاریخی در دوره معاصر، همزاد تاریخ است، چنانکه تحریف تاریخ نیز چنین است. در عین حال پرسش این است که: «نقد تاریخ» چرا و چه چیزی را از تاریخ هدف قرار داده است؟ با فرض اینکه تاریخ به معنای واقعه است و میان تحقق واقعه در زمان و مکان، با سازوکارها و چگونگی عملکرد فاعلان در تاریخ باید تفکیک کرد، به نظرم نقد از تاریخ به دو بخش کلی و در عین حال بهم پیوسته قابل تقسیم است:

1- وقایع تاریخی پس از وقوع به دلیل نتایج آن، محل نقد و پرسش قرار می گیرد. فرضاً پس از وقوع یا ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، به دلیل پیامدهای آن، این پرسش به میان خواهد آمد که؛ آیا وقوع جنگ اجتناب‌ناپذیر بود؟ همچنین چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟ برای روشن شدن علت طرح این پرسش ها که با نظر به نتایج است، فرضاً اگر حمله عراق به ایران یک هفته پس از وقوع به پایان می رسید و یا جنگ با عملیات رمضان به پایان می رسید، یا علت وقوع و ادامه جنگ مورد پرسش قرار می گرفت؟ گرچه پاسخ این پرسش می تواند منفی باشد ولی به این معنا نیست که باب نقد بسته می شد.

2-فاعلان وقایع تاریخی، بمعنای تصمیم گیرندگان و اقدام کنندگان، به دلیل نتایج و پیامدهای جنگ،  از منظر تفکر و دلیل تصمیم گیری، مورد پرسش قرار می گیرند. نقد سیاسی بر افراد مسئول و تصمیم گیرنده، بیشتر در صورت شکست نظامی شکل می گیرد. با فرض اینکه جنگ با پیروزی و شکست همراه است بنا براین همیشه باب نقد گشوده است.

تأثیرگذار وقایع تاریخی بر تفکر تاریخی، با گذشت زمان بیشتر از طریق رویکرد و روش مطالعه وقایع تاریخی صورت می گیرد، چنانکه نقد تاریخی بیشتر حاصل سنتهای فرهنگی- تاریخی در یک کشور است. به همین دلیل وقایع و نتایج آن بصورت یکسان مورد بررسی و نتیجه گیری قرار نمی گیرد و نوعی تساهل و مصلحت اندیشی در بررسیهای تاریخی، در دوره های مختلف وجود دارد که حاصل "سنتهای تفکر تاریخی" و مهمتر از ان «پیوستگی تاریخ با قدرت» و سیاست است. در عین حال با تغییر در تفکر و روش نقد تاریخی، ظرفیت های جدیدی برای نقد و بررسی تاریخ ایجاد می شود و بخش های ناخوانده و ناگفته مورد توجه قرار می‌گیرد و گفتمان های غالب و رایج به حاشیه می رود.

برچسب ها:

نقد تاریخی

،

تفکر تاریخی

،

وقایع تاریخی

،

تاریخ و سیاست

حوادث و عومل تعیین کننده برای ایجاد آمادگی دفاعی

جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۹۷

   با فرض اجتناب ناپذیری وقوع جنگ به اعتبار شرایط و روندهای پس از پیروزی انقلاب در داخل و اختلافات تاریخی ایران و عراق، این پرسش وجود دارد که چه عواملی موجب ایجاد آمادگی ذهنی و عملی جامعه ایران و نیروهای نظامی- امنیتی برای دفاع در برابر حمله عراق شد؟ به نظرم با شاخص های بسیج اجتماعی و انسجام نیروهای مسلح، بر دو حادثه سیاسی- امنیتی می‌توان اشاره کرد:

1- بحران امنیتی در کردستان:

در حالیکه بحران های سیاسی در تهران و شهرها و بحران‌های امنیتی در مناطق مرزی جریان داشت، حوادث کردستان و روندهای تجزیه طلبانه موجب هشدار امام به ارتش در ماجرای پاوه در مرداد سال 1358 و واکنش جامعه ایران برای مقابله شد. ارتش که پیش از این بر اثر پیروزی انقلاب و سردادن شعار انحلال از سوی گروه ها، درگیر بحران هویتی- ساختاری در باره  نقش و جایگاه در آینده نظام بود، بر اثر اعتماد امام و پشتیبانی نیروهای مردمی، با حضور مقتدرانه در کردستان، مورد اعتماد عموم مردم قرار گرفت و ضرورت‌های برخورداری از قدرت نظامی برای ایجاد امنیت برای همگان آشکار شد. مهمتر آنکه هماهنگی سپاه و ارتش در کردستان و تجربه سپاه در برابر بحران‌های امنیتی با سازماندهی نیروها، بصورت گروهان و گردان، نیروهای نظامی و امنیتی را در آزمون جدیدی قرار داد که نتیجه آن انسجام و هماهنگی و اعتماد به نفس بود.

2- تصرف سفارت آمریکا:

ساختار سیاسی کشور با وجود دولت موقت و شورای انقلاب، درگیر نوعی دوگانگی و تنش در سیاست‌ها بودند، جامعه نیز متأثر از حوادث و روندهای مختلف، فاقد انسجام لازم بود. تصرف سفارت و حمایت مردمی علاوه بر ایجاد انسجام، جهت‌گیری سیاست های کشور را تعیین کرد.

جابجایی ناوهای آمریکا در خلیج فارس و نگرانی از تهدید نظامی آمریکا، موجب صدور فرمان امام برای تشکیل بسیج بعنوان ارتش 20 میلیونی شد. از این طریق سازماندهی نیروهای مردمی در درون ساختار نظامی کشور شکل گرفت. با این توضیح، دو حادثه یاد شده بیشترین نقش را در ایجاد آمادگی ذهنی- عملیاتی جامعه ایران و نیروهای نظامی برای دفاع در برابر تجاوز عراق داشت.

برچسب ها:

آمادگی دفاعی

،

غافلگیری

،

تسخیر سفارت آمریکا

،

تشکیل بسیج

نسبت جزئیات با کلیّات در مواجهات تاریخی چیست؟

یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۷

   با فرض نسبت میان جزئیات با کلیّات در شکل گیری معنای واحد از موضوعات مختلف، ازجمله در باره رخدادهای تاریخی، این پرسش وجود دارد که ما از جزئیات به درک کلی می‌رسیم یا بر اساس پیش‌زمینه‌های کلی، بر جزئیات متمرکز و آنها را مورد شناسایی قرار داده و مفهوم بندی می کنیم؟ پرسش یاد شده با وجود آنکه یک پرسش فلسفی و روش‌شناختی است، ولی به اعتبار اهمیت آن در نقد و بررسی مطالعات تاریخی، ازجمله تجربه جنگ ایران و عراق، باید مورد توجه قرار بگیرد. از این طریق به لحاظ روشناختی و معرفت شناسی روشن خواهد شد که: ما مسایل اساسی را چگونه مورد شناسایی قرار می‌دهیم و مهمتر آنکه درک کنونی ما از بسیاری موضوعات و مسایل تاریخی چگونه شکل گرفته و چگونه قابل بازسازی است؟ تاثیر نحوه شکل گیری ادراک را با دو ملاحظه متفاوت می توان مورد توجه قرار داد:

1- اگر ادراک از مسیر مشاهده جزئیات صورت گرفته و سپس به یک باور کلی و پایدار منجر شده باشد، ادراک و باور داشت از کلیات، بمثابه شاکله باورهای برآمده از جزئیات، با انتشار و مشاهده داده های جدید،  می تواند مورد بازبینی  قرار بگیرد.

2- در صورتیکه ادراک بر اساس پیش زمینه‌ها و باورهای کلی حاصل شده و سپس موجب گزینش و چینش داده ها شده باشد، باید ابتدا منطق حاکم بر تفکر کلی و پیش زمینه های آنها را مورد نقد و بررسی قرار داد و سپس بر پایه نقد حاصله، داده های تاریخی را برای صورت بندی جدید مورد بازبینی و انتخاب مجدد قرار داد.

به نظرم درباره جنگ ایران و عراق، پیش زمینه انقلاب و رویارویی با آمریکا پس از تصرف سفارت آمریکا، در نگرش به محیط داخلی و خارجی، موجب باورهای کلی شده بود که جزئیات رخدادها و روندهای حاصل از تشدید بحرانهای سیاسی، امنیتی و نظامی بر همان اساس تحلیل می شد. با این توضیح علت غافلگیری ایران در برابر حمله عراق، با وجود شواهد و قرائن 20 ماهه در مرز و مناطق مرزی و در مواضع خصانه مقامات رسمی عراق، تابع همین ملاحظه است. بعبارت دیگر اگر به جای پیش زمینه های برآمده از انقلاب و تحلیل رفتار عراق در چارچوب سیاستهای امریکا، بیشتر به مناسبات و اختلافات تاریخی ایران و عراق توجه می شد، بنظرم با تحرکات عراق و روش حل و فصل آن به صورت دیگری برخورد می شد.

توضیح یاد شده در باره روش شناسی در بررسیهای تاریخی، می تواند در سایر موضوعات مورد استفاده قرار بگیرد تا نظام معرفت شناسی تاریخی از تجربه جنگ با عراق مورد بازبینی قرار بگیرد.

برچسب ها:

روش شناسی

،

معرفت شناسی

،

کلیات و جزئیات

یادداشت میهمان/ نقد کتاب «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، پیش درآمدی بر یک نظریه» به قلم امیر مفید

چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷
امیر عبدالحسین مفید
امیر عبدالحسین مفید

اشاره:

   امیر سرتیپ دوم بازنشسته عبدالحسین مفید، از فرماندهان ارتش در دوران دفاع مقدس، پیرامون کتاب «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، پیش درآمدی بر یک نظریه»، نقد مفصلی را نگاشته اند که از نظر شما گرامیان خواهد گذشت:

برچسب ها:

نقد کتاب

،

امیر سرتیپ مفید

معرفی کتاب بررسی مسایل اساسی جنگ در آثار ارتش و سپاه در خبرگزاری کتاب

یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷

   کتاب «مسایل اساسی جنگ در آثار منتشر شده ارتش و سپاه» با بررسی آثار با تمرکز بر مفهوم قدرت نظامی و روش به‌کارگیری آن و یافتن وجوه اشتراک و افتراق، درصدد به آزمون گذاشتن نظریه جدید دفاعی است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در جلد نخست کتاب «مسایل اساسی جنگ در آثار منتشر شده ارتش و سپاه» اثر محمد درودیان، نقد و بررسی آثار با تمرکز بر مفهوم قدرت نظامی و روش به‌کارگیری آن انجام گرفته است. ارتش و سپاه به دلیل داشتن اهداف و انگیزه‌های جداگانه در تاسیس سازمان، تفاوت در باورها و نظام آموزشی، همچنین مشخصه‌های ساختاری و سازمان نظامی، به همراه برخی عوامل دیگر، برداشت متمایزی از مفهوم قدرت نظامی و روش به‌کارگیری آن دارند که در عین‌حال در برخی وجوه نظری و عملی مشترک است و برای طراحی قدرت دفاعی کشور باید مورد توجه قرار گیرد. در تجزیه و تحلیل مولفه‌های قدرت نظامی در جنگ با عراق، در یک نگاه کلی و مقایسه‌ای، می‌توان گفت ارتش بیشتر بر «تجهیزات، سازمان، انضباط و آیین‌نامه‌های آموزشی» و سپاه بر «روحیه انسانی، فرهنگ ایثار، شهادت‌طلبی و مدیریت جهادی» تاکید کرده است. وجوه اشتراک و افتراق در موضوع یاد شده را می‌توان از طریق طرح چند پرسش، به منظور دستیابی به نظریه جدید دفاعی، با فراروی از نگاه تاریخی و مناقشه‌آمیز به آزمون گذاشت.

سردار سرلشکر غلامعلی رشید؛ به‌عنوان ناظر علمی این کتاب در مقدمه آن نوشته است: یکی از مهم‌ترین الزامات اندیشه‌ورزی درباره موضوعات و مسائل اساسی جنگ، فراروی از زمان و از نگرش «واقعه‌محوری - تاریخی» است. مهم‌تر از آن، فاصله گرفتن از نگرش «شخصی- سازمانی» به جنگ است که هم‌اکنون بر روایت از جنگ، سایه انداخته است. با عنایت به ملاحظات یادشده و تاکید مقام معظم رهبری بر ایجاد کرسی‌های آزاداندیشی، لازم است شرایط و امکانی برای بحث و گفت‌وگو و نقد و بررسی مسائل اساسی جنگ در مراکز عالی آموزشی و فرهنگی و تحقیقاتی، فارغ از حواشی موجود در جامعه و میان سازمان‌ها و دستگاه‌ها، فراهم شود. به این معنا که نگاه به مسئله جنگ، به‌عنوان یک «مسئله استراتژیک»، متناسب با مأموریت حال و آینده نیروهای مسلح، در سطح ملی باشد.

«تأملی بر فرود و فراز قدرت نظامی در ارتش»، «ارزیابی تهدیدات عراق و پیش‌بینی وقوع جنگ»، «ایجاد بازدارندگی در برابر حمله نظامی عراق»، «فرماندهی و به‌کارگیری نیروهای سه‌گانه ارتش در برابر حمله عراق»، «تبدیل قدرت دفاعی به تهاجمی برای آزادسازی مناطق اشغالی» و «تأمین اهداف سیاسی در جنگ، با پیشروی در خاک عراق» فصل‌های شش‌گانه کتاب است.

در صفحه 253 کتاب می‌خوانیم: «در آثار منتشره و اظهارات فرماندهان ارتش درباره ارزیابی توانمندی و قدرت ارتش در ایجاد بازدارندگی ازحمله و یا دفاع در برابر ارتش عراق، تاکید بر عوامل برون‌سازمانی در مقایسه با عوامل درون‌سازمانی بسیار بیشتر است. به‌نظر می‌رسد صاحب‌نظران ارتش مولفه‌های بیرونی قدرت را در مقایسه با عناصر درونی ارتش، بیشتر مورد توجه و تاکید قرار می‌دهند. نظر به اینکه موضوع مورد بحث، "علت ناتوانی در بازدارندگی و اشغال سرزمین"، به‌عنوان یک مسأله راهبردی برای حال و آینده است، باید به موازات توصیف و تحلیل سیاسی- تاریخی، از روش نقد و بررسی درون‌سازمانی درباره مولفه‌های قدرت و روش به‌کارگیری آن استفاده شود.»

نخستین چاپ از جلد اول کتاب «مسایل اساسی جنگ در آثار منتشر شده ارتش و سپاه» در 678 صفحه با شمارگان یک‌هزار نسخه به بهای 25 هزار تومان از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، راهی بازار نشر شده است.

برچسب ها:

معرفی کتاب

،

مسایل اساسی جنگ

،

ارتش

،

خبرگزاری کتاب

چالش های گذار از تجربه گذشته برای مواجهه با آینده

یکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷

  مطالعات تاریخی، با نظر به زمان و شرایط وقوع رخدادها، ناظر بر ملاحظاتی است که بنظر می رسد صورتی از دوگانگی و تناقض را به همراه دارد. به این معنا که در برخی موارد با استناد به تغییر در شرایط، رفتار در گذشته محدود به همان شرایط می شود و گاهی  در شرایط جدید و متفاوت امکان استفاده  از تجربه گذشته فراهم می شود. در این یادداشت تلاش خواهم کرد به دوگانگی مورد نظر  به دو تجربه متفاوت اشاره کنم:

1- در نقد و بررسی های تاریخی برای مواجهه دقیق با گذشته، تأکید می شود؛ «باید برای شناخت واقعیات تاریخی، وقایع و اقدامات را با نظر به شرایط مورد بررسی قرار داد». به این معنا که الزامات و شرایط تاریخی را در وقوع و رفتارها در نظر گرفت. فرضاً برای بررسی تصمیم گیری و اقدام دانشجویان پیرو خط امام در تصرف سفارت آمریکا، تاکید می شود: «باید شرایط را در نظر گرفت». چنین ملاحظه ای در بررسی اقدامات و تصمیمات گذشته، به لحاظ روش شناختی، بمعنای پذیرش واقعیات و شرایط تاریخی، برای دفاع از آنچه انجام گرفته است، می باشد. نتیجه استفاده از این روش،  دفاع و توجیه رفتارها در گذشته است. زیرا تاکید می شود با توجه به شرایط، عمل تصرف سفارت قابل دفاع و تکرار است. با توجه به استناد به شرایط، در عمل امکان  نقد  نادیده گرفته می شود.

2- تجربیات تاریخی به لحاظ روانشناختی در بسیاری از موارد، موجب  تداوم الگوهای تکراری، بر اساس ذهنیت های برآمده از تجربیات می شود. فرضاً تجربه بکارگیری نیروهای مردمی در جنگ است، چنانکه هم اکنون در عراق وجود نیروهای حشدالشعبی، حاصل تجربه استفاده از نیروهای بسیجی در جنگ با عراق است که با نتایج مهمی همراه بوده است.در حالیکه شرایط عراق و یا سوریه با آنچه در جامعه ایران صورت گرفت متفاوت است.

ملاحظات دوگانه در بررسی ساختاری واقعیات تاریخی و همچنین تداوم تاثیر ذهنیت در تکرار رفتارهای برآمده از تجربیات تاریخی، موجب طرح این پرسش می شود که، تجربه گذشته چگونه تداوم پیدا می کند؟ با وجود تغییر در شرایط چگونه در برخی موارد امکان استفاده از تجربه گذشته و تکرار آن وجود دارد و در برخی موارد چنین تصور می شود که رفتارها صرفا به شرایط گذشته محدود می شود و امکان تکرار پذیری وجود ندارد؟

برچسب ها:

تجربه جنگ

،

جنگ آینده

،

تسخیر سفارت آمریکا

تأملی بر روش شناسی گفتگو و ملاحظات آن

پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷

   در بررسی و مطالعه جنگ ایران و عراق علاوه بر نگارش مقاله و کتاب، همچنین سخنرانی در مجامع عمومی و تدریس در کلاس درس، گفتگو در باره وقایع و موضوعات و مسائل جنگ ایران و عراق، همچنین درسها و دستاوردهای آن ناظر بر اهداف و روشهای متفاوتی است که در مجموع امکان تفکر در باره مسئله جنگ را فراهم خواهد کرد. با نظر به ملاحظه یاد شده در این یاد داشت این پرسش را بررسی خواهم کرد که؛ با چه هدفی و چگونه گفتگو می‌کنیم؟ به نظرم حداقل سه روش برای گفتگو بمعنای رد و بدل شدن نظرات میان دو یا چند نفر وجود دارد که در ادامه به آن اشاره و سپس درباره ارزشیابی و ترجیح آن خواهم نوشت.

1- مناظره

به نظرم مناظره در موضوعات مختلف میان افراد صاحب نظر در آن موضوع، یکی از روش های رایج است که نوعاً در حضور ناظرین صاحب نظر یا علاقمند به آن موضوع انجام می شود. شرکت در هرگونه مناظره در هر زمینه ای، برای افراد شرکت کننده و ناظران با فرض اینکه مناظره کنندگان صاحب نظر در آن موضوع هستند، صورت می‌گیرد. ملاحظه یاد شده به معنای صاحب نظر بودن نیز مفروض اصلی در مناظره‌کنندگان نیز هست، در غیر اینصورت چه دلیلی برای شرکت در مناظره وجود دارد.

ملاحظه یاد شده بمعنای «داعیه» نظر داشتن و شرکت در مناظره برای بحث درباره ارائه نظرات خود در عمل منطق «مجادله» را شکل می دهد، زیرا طرفین برای اثبات نظر خود در برابر دیگری و در حضور دیگران، تلاش می کنند.

2- مذاکره

برخلاف مناظره که ناظر بر اعلام نظر و بحث برای صحت آن صورت می گیرد، به نظرم مذاکره با نوعی خشوع و خضوع همراه است. زیرا طرفین باهم و یا یکی نسبت به دیگری، برای طرح مسئله و یا رفع ابهامات درباره موضوع مشترک، گفتگو می‌کنند. این نوع مذاکره برای اثبات نظرات نیست، بلکه برای طرح نظرات و چند و چون درباره ابعاد آن، همچنین به آزمون گذاشتن آن در گفتگو با دیگری است. مذاکرات بیشتر دونفره و بدون حضور دیگران است. البته بنا به ضرورت، گاهی بیش از دو نفر وجود دارند ولی فضای گفتگو با مناظره تفاوت دارد.

3- نقد متن

برخلاف مناظره که کلام در مقایسه با متن، نقش محوری و برجسته دارد، در نقد متن، کلام غایب و متن غلبه دارد. سهولت و امکان پذیری نقد بر متن و انتشار، در مقایسه با مناظره و مذاکره، موجب رواج آن شده است. چنانکه در مواردی حتی ناقد هیچگونه شناختی از طریق ملاقات حضوری با طرف مقابل ندارد. نقد متن با مناظره از این جهت شباهت دارند که با نظر به دیگران نوشته می شود. در واقع وجدان جمعی را بعنوان مخاطبان هدفگذاری می کند، در صورتیکه در مواردی نقد متن برای نویسنده ارسال و با منطق مذاکره رفتار می شود.

برای ارزشیابی و انتخاب گونه‌های سه‌گانه برای گفتگو که شاید تعداد آن بیش از این باشد، به نظرم اگر هدف ناظران و بعبارتی دیگران باشند، مناظره و نقد مکتوب اهمیت دارد، در غیر اینصورت باید از طریق مذاکره حضوری و یا نگارش متن مکتوب برای نویسنده اقدام شود.

با نظر به ملاحظات یاد شده، ما در حوزه تاریخ نگاری جنگ، با فرض اینکه ابهامات و پرسش‌های زیادی وجود دارد که از سوی نسل جدید طرح می‌شود، بنابراین مناظره بخشی از موضوعات را می‌تواند روشن کند. از سوی دیگر ما به درک و تبیین جدیدی نیاز داریم که بدون مذاکره میان صاحب نظران و در درون ساختار و نهادهای مسئول حل و فصل آن صورت نخواهد گرفت.

در این میان، «نقد متن» به طریق انتشار متن، بسیار نایاب است. حداقل در مقایسه با سایر حوزه ها به نظر می‌رسد استفاده از روش نقد با انتشار متن، در حوزه مسایل اساسی و تاریخی جنگ ایران و عراق، چندان صورت جدی به خود نگرفته است. در حالیکه مناظره برای نسل جدید جذّاب و احتمالاً مورد مطالبه است ولی در برخی موضوعات ازجمله مباحث ارتش و سپاه، موجب نهادینه کردن منازعات خواهد شد، در حالیکه به دلیل ضرورت انجام مأموریت مشترک در برابر تهدیدات حال و آینده، نتیجه مذاکرات حتی اگر گره‌ای تاریخی را بگشاید، تأثیر چندانی در بکارگیری و استفاده از آن در برابر شرایط جاری و آینده نیست.

نقدنویسی بر متن و روش مذاکره اگر ترکیب شود، علاوه بر ارتقاء ادبیات انتقادی و تعمیق تفکر و روش استدلالی برای روشن شدن برخی مسایل تاریخی، مانع از مناقشات همانند مناظره خواهد شد. بنابراین می‌توان از طریق نقد مکتوب، چارچوبی برای مذاکره و در صورت نیاز مناظره ایجاد کرد.

مناسب است به تجربه ای که در گفتگو با مرحوم دکتر ابراهیم یزدی به دو روش مذاکره و نگارش نامه داشتم، اشاره کنم. برای نقد و بررسی پرسش‌های اساسی جنگ، چهار جلسه و در مجموع 8 ساعت با ایشان در سال 1378 گفتگوی حضوری کردم و ایشان علاوه بر پذیرش برخی موضوعات در جلسه خصوصی، اسناد نهضت آزادی را درباره موضوعات مورد گفتگو در اختیار اینجانب قرار داد. علت خاتمه گفتگو این بود که ایشان در جلسه آخر بیان داشت: این موضوعات تاریخی است و باید مطالعه کنم تا ادامه دهیم.هر چند ایشان پس از اتمام جلسات هیچگاه برای ادامه گفتگو اظهار تمایل نکرد  

تجربه دوم در نامه‌نگاری است که در صفحه شخصی اینجانب و در برخی سایت‌ها، از جمله سایت تاریخ ایرانی منتشر شده است. در این گفتگوی منتقدانه و متن محور، ایشان برخلاف جلسه دو نفره و پذیرش موضوعات، حتی برخی اظهارات خویش را که در جلسه خصوصی بیان کرده بود، تکذیب کرد و توقف گفتگوی متن محور با ایشان نیز به گفته دبیر محترم سایت تاریخ ایران، به دلیل عدم تمایل ایشان برای ادامه بحث بود. البته سردبیر محترم برای مناظره از اینجانب دعوت کرد که نپذیرفتم و نمی دانم این پیشنهاد از سوی ایشان طرح شد تا پس از موافقت من با دکتر یزدی در میان بگذارد و یا پیشنهاد دکتر یزدی بود که با امتناع من از مناظره، موضوع منتفی شد.

برچسب ها:

مناظره

،

نقد

،

مذاکره

،

ابراهیم یزدی

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها