با فرض اینکه تاریخ نگاری وقایع تاریخی با هدف پژوهش و تبیین رخدادهای تاریخی انجام میشود، این پرسش وجود دارد که؛ پژوهشها و تبیین تاریخی چه نسبتی با نیازها وپرسشهای دارد؟ به عبارت دیگر، اگر نسبتی میان مسایل و پرسشهای تاریخی با پژوهشها و تبیین تاریخی از وقایع وجود دارد، باید تأثیر آن را در درون همین نسبت مشاهده کرد. به این معنا که تبیین تاریخی باید به پرسشها پاسخ بدهد و متقابلا پرسش ها موجب پژوهش ها و تبیین تاریخی شود.
در واقع مسئله این است که نسبت میان پرسشهای نقادانه با پژوهش ها و تبیین تاریخی را چگونه می توان به آزمون گذاشت و روشن کرد؟ اگر تبیین تاریخی در پاسخ به پرسشها صورت گرفته باشد، باید از تکرار پرسشهای پیشین و پاسخ داده شده، جلوگیری کند، در غیر اینصورت منطق تکرار پرسش با وجود پاسخ، محل تأمل و بررسی است. به این معنا که چرا با وجود پاسخ به برخی پرسشها ازجمله علت آغاز یا ادامه جنگ، همچنان در این باره پرسش صورت می گیرد؟ در غیر این صورت اگر تبیین های موجود بدون توجه به پرسشها صورت گرفته و یا از کفایت لازم برای پاسخ به پرسش برخوردار نیست، علت این کاستی ها محل پرسش است، به این معنا که چرا پژوهشها و تبیین تاریخی از کفایت لازم برای پاسخ به پرسشها برخوردار نیست؟
بررسی نسبت پرسش و پاسخ در پژوهشها و تبیین تاریخی، با وجود آنکه موضوع آن، روش بررسیهای تاریخی و تاریخ است، ولی ناظر بر ملاحظات سیاسی و جامعه شناختی است، به همین دلیل پاسخ به ابهام درباره نسبت پرسش و پاسخ در پژوهشها و تبیین تاریخی، تنها با بررسیهای تاریخی، شامل؛ مبانی نظری، رویکرد و روش قابل حصول نیست. در عین حال این بررسیها و نتایج آن به این دلیل ضروری است و اهمیت دارد که، جایگاه تاریخ و پژوهش های تاریخی را در حیات فکری و سیاسی جامعه ایران روشن خواهد کرد. امری که ریشه در«تفکر تاریخی» و «سنت تاریخ نگری و تاریخ نگاری» ایران دارد.
- برچسب ها:
تبیین تاریخی، پژوهش، پرسش های جنگ، -
فرمانده کل سپاه در بازدید از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در تاریخ 6/8/93 اظهار داشت: «پژوهش های دفاع مقدس باید قابلیت تطبیق با مسائل امروز کشور و کاربردی کردن تجربیات این مقطع حساس را در زمان حال داشته باشد.» نکته مهم اظهارات سردار جعفری؛ تاکید بر وجود «تجربیات» است که در جنگ با عراق حاصل شده و امروز دستمایه پژوهش قرار گرفته است. اما مسئله مورد نظر ایشان که تابع کلمه «باید» قرار گرفته است؛ تأکید بر ضرورت «قابلیت تطبیق» پژوهشها، با مسائل روز کشور است. بنا بر این وجه دستوری و ابلاغی سخن ایشان، تأکید بر اصلاح جهت گیری پژوهشهای جنگ، برای استفاده از تجربه گذشته، در پاسخ به نیازهای کنونی و آینده کشور است.
سخن سردار جعفری از جهات مختلفی اهمیت دارد و در نتیجه تأمل و بررسی آن ضروری است که در ادامه بحث به آن اشاره می شود:
1- «آقا عزیز» یکی از برجسته ترین فرماندهان تاکتیکی سپاه در جنگ است که بعنوان دانشجوی رشته معماری وارد جنگ شد و مسئولیت های مختلفی را از پایین ترین سطح تا بالاترین سطوح، بعهده گرفت. بنابراین شناخت از دانشگاه و تحقیق، همچنین از جنگ، بر اعتبار سخن ایشان افزوده است.
2- سپاه فرزند جنگ و انقلاب و هویت آن برگرفته از تجربیات آن دوران است که هم اکنون اسناد آن را در اختیار دارد. مهمتر آنکه؛ مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، در سپاه تشکیل شده که بدلیل حضور راویان و ثبت و ضبط همزمان رخدادهای جنگ در قرارگاهها و در کنار فرماندهان، همچنین آثار متعدد منتشر شده توسط این مرکز، در موقعیت بی همتا و کم نظیری قرار دارد.
3- نقش کنونی سپاه در ابعاد فرهنگی، سیاسی، امنیتی، نظامی و نهضتی، در حالیکه سپاه را در موقعیت تعیین کننده و تأثیرگذار در زمینه های مختلف قرار داده است، در عین حال بیانگر ضرورت تکیه سپاه بر تجربیات جنگ و انقلاب است.
ملاحظات فوق در حالیکه ضرورت تطبیق تجربیات گذشته با نیازهای کنونی و آینده را ترسیم می کند، باید در پاسخ به این پرسش مورد بررسی قرار بگیرد که؛ آیا جهت گیری و روشهای پژوهشی در حوزه جنگ ایران و عراق، همچنین بررسی موضوعات و مسائل، پاسخگوی نیازهای کنونی و آینده کشور هست؟ فرض بر این است که پاسخ به پرسش یاد شده، مثبت نیست، در غیر اینصورت نیازی به استفاده سردار جعفری از کلمه «باید» و توصیه بر «قابلیت تطبیق» نبود. در واقع با طرح پرسش یاد شده، صورت مسئله تا اندازه ای روشنتر می شود. به این معنا که؛ چرا در حالیکه سپاه و کشور از تجربیات بزرگی برخوردار است و از سوی دیگر، کشور برای مدیریت و حل و فصل مسائل اساسی، نیازمند اندیشه ها و نظراتی است که بدون لحاظ کردن تجربیات گذشته، قابل دسترسی و تأمین نیست، جهت گیری و روش تحقیق در حوزه جنگ ایران و عراق، قابل تطبیق و پاسخگوی مسائل کنونی کشور نیست؟
پاسخ به پرسش یاد شده، نیازمند نقد و بررسی وضعیت کنونی پژوهش در حوزه جنگ ایران و عراق و علت عدم تطبیق آن با نیازهای کنونی کشور است. گر چه بررسی این موضوع به پژوهش نیاز دارد، اما بصورت اجمالی می توان وضعیت پژوهشی و نیازهای کنونی را که هم اکنون نسبت مشخصی با هم ندارند، به شرح زیر بیان کرد:
1- جهت گیری پژوهشی حوزه جنگ ایران و عراق و روش تحقیق آن، «تاریخی- عملیاتی» است. به این معنا که رویدادهای سیاسی- نظامی جنگ در زمان و مکان، از حیث چگونگی وقوع، توصیف و از حیث علت وقوع، تجزیه و تحلیل می شود. نتیجه نهایی پژوهش یاد شده، روشن شدن رویدادهای تاریخی، در تاریخ است بدون این که به هیچ یک از مسائل کنونی حال و آینده کشور پاسخ دهد.
2- نیازهای کنونی کشور را حداقل باید در دو حوزه دفاعی- امنیتی و سیاسی- اجتماعی در سطح منطقه و داخل کشور مورد توجه قرار داد. بدیهی است حوزه ها و سطوح یاد شده، بهم پیوسته است. الزامات فکری- عملی جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک قدرت منطقه ای، برخورداری از یک نظریه راهبردی است. به این معنا که ابعاد و اهداف ایران را در منطقه ترسیم و پشتیبانی می کند، به گونه ای که امتداد و عمق رفتارهای منطقه ای ایران، در تمام زمینه ها، در داخل کشور، مورد حمایت قرار بگیرد. نیازمندی یاد شده به شکل دیگری در جنگ با عراق، در یک زمان طولانی تجربه شده اما تا کنون ابعاد و پیچیدهگی های فکری و الزامات مدیریتی آن، بررسی و تبیین نشده است.
3)در حالیکه تعامل میان سطوح سه گانه، شامل سطوح راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی در جنگ و برای پیروزی بر دشمن ضروری است، هنوز این مسئله در جنگ ایران و عراق مورد پژوهش قرار نگرفته است. در صورت پژوهش، علاوه بر اینکه بخشی از مسائل اساسی جنگ روشن خواهد شد، نیازهای آینده، برای تصمیم گیری،صورت بندی شود.
نتیجه گیری:
بررسی اولیه دو محور یاد شده، بیانگر گسست مفهومی- روشی در بررسی جنگ ایران و عراق بمثابه یک تجربه ملی- تاریخی در گذشته، با نیازهای حال و آینده است. بر پایه این نتیجه گیری، تحقق نظرات و توصیه های اخیر فرمانده کل سپاه، بدون تغییر اساسی در تفکر، جهت گیری پژوهشی، روش تحقیق و تعیین فهرست موضوعات و مسائل اساسی جنگ ایران و عراق، امکان پذیر نخواهد بود. انجام این مهم، در صورت پذیرش روش نقد، بمعنای طرح پرسش درباره مسائل اساسی جنگ و شیوه تفکر موجود، همچنین بررسی نسبت میان «تجربه پیشین با نیازهای حال و آینده» به نتیجه مطلوب خواهد رسید.
- برچسب ها:
پژوهش، مرکز اسناد دفاع مقدس، -
جعفر شیرعلینیا از نویسندگان و پژوهشگران حوزه تاریخ معاصر و دفاع مقدس است. دایرهالمعارف دفاع مقدس و دایرهالمعارف زندگی امام خمینی(ره)، دو نمونه از جدیدترین آثار وی است که با استقبال مخاطبان نیز مواجه شده است. وی در این یادداشت به بررسی و تحلیل این وبلاگ پرداخته است.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) جعفر شیرعلینیا نوشت؛ سالهاست که تاریخ جنگ با عبارتهایی همچون افشاگری، ناگفته، جعبه سیاه و راز گره خورده است. به تعبیر دکتر سوسن شریعتی به تگزاس خاطرهها رسیدهایم؛ فضایی که در آن هر لحظه هرکسی خاطرهای بیرون میکشد و چنان تعریفش میکند که طرف مقابل را از میان بردارد. این نگاه به جنگ ما را از بسیاری از تجربهها محروم کرده است. این روزها استاد محمد درودیان یادداشتهایی در وبلاگ شخصی و تازه تاسیسش مینویسد که مکان امنی در این میانه شلوغ است.
تقویت فضاهای پژوهشی دفاع مقدس
محمد درودیان از بنیانگذاران مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ و راویان اولیه دفتر سیاسی سپاه بود که در سالهای جنگ به قصد تاریخنگاری به ثبت و ضبط وقایع و جزییات عملیاتها، مذاکرات فرماندهان و جلسات مهم جنگ میپرداختند. اسنادی که از راویان جنگ به جای مانده از بینظیرترین گنجینههای اسناد جنگی در دنیاست. محمد درودیان از کسانی است که بیش از سیسال با تاریخ جنگ ایران و عراق سر و کار داشتهاست و مهمترین دغدغهاش پرسشها و مسایل اساسی تاریخ این جنگ بوده است؛ از همان روزها که جنگ جریان داشته، با پرسش و نگاه جستجوگر با جنگ رو به رو شده است و همچنین تمام سالهای پس از جنگ تا امروز این نگاه ادامه داشته است. آثار او از قابل اعتناترین کتابهایی است که در داخل و خارج کشور درباره جنگ نوشته شده است. او در تمام این سالها علاوه بر گفتوگو با مسئولان تراز اول کشور در حوزه جنگ با بسیاری از محققان خارجی و ایرانی مقیم خارج گفتوگو داشته است. فعالیت او تمام اینسالها گنجینهای از اطلاعات و تحلیلهای مربوط به جنگ به او داده است که بسیاری از آنها در کتابهایش گنجانده نشده است اما بناست در این وبلاگ بیاید.
در این روزگار شلوغ در مقابل فضاهایی که به صورت افراطی در حال بهرهبرداری سیاسی و جناحی از مسایل سالهای جنگ هستند، بهترین خدمت برای بهرهبردن از معدن تجربه جنگ تقویت فضاهای تحقیقی، پژوهشی و نگاههای بیطرفانه و محققانه است. سالهاست که در حوزه جنگ ایران و عراق میخوانم و مینویسم. با بسیاری از فرماندهان و محققان جنگ گفتوگوها و گاه همنشینیهایی داشته ام و بسیار از این معاشرتها آموختهام. به تحقیق میتوان گفت آقای درودیان از کسانی است که حقیقتا دور از حواشی سیاسی در حوزه تاریخ جنگ است و در تحقیق و ارائه نظریاتش طرفدار هیچکدام از جناحهای درگیر در تگزاس خاطرهها نیست.
غیبت پژوهشگران تاریخ جنگ در فضای مجازی
متاسفانه نویسندگان و محققانی مانند محمد درودیان به
دلایلی که قصد ورود به آن را ندارم در فضای مجازی حضوری بسیار کمرنگ دارند. پس
باید تاسیس وبلاگ از سوی او را به فال نیک گرفت. در حالی که مقاصد سیاسی آرامش را
از فضای تحقیق جنگ گرفته است، دیدن این وبلاگ و مشارکت در بحثهایی که در آن مطرح
میشود میتواند او را ترغیب کند تا با علاقه و انگیزه بیشتری این وبلاگ را توسعه
دهد و شاید بستری فراهم شود تا استادان دیگری که در فضای مجازی فعال نیستند فعال
شوند. در پیشخوان این وبلاگ میخوانیم: «هدف از تأسیس این وبلاگ، بیان دیدگاهها و
نظرات درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و همچنین بازاندیشی و
اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. از مخاطبان گرامی تقاضا میشود از دیدگاههای
نقادانه و پیشنهادی خویش ما را بهره مند فرمایند.»
امیدوارم دیدن این وبلاگ جنگی را از دست ندهید.
- برچسب ها:
پژوهش، دفاع مقدس، جعفر شیرعلی نیا، -
بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس یکی از مهمترین ساختارهایی است که پس از اتمام جنگ ایران و عراق، در ستادکل نیروهای مسلح تشکیل شده است. نظر به ضرورت تبیین سیاست ها و ترسیم نقشه راه برای اثرگذاری، ماندگاری و عمق بخشی فعالیت های این بنیاد، این پرسش وجود دارد که؛ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس چگونه باید اهداف و سیاستهای تبلیغاتی و پژوهشی خود را تقویت، تعمیق و گسترش دهد؟ پاسخ به پرسش یاد شده مستلزم نقد و بررسی اقدامات انجام شده از سه طریق مختلف است که به آن اشاره خواهد شد.
تجزیه و تحلیل
1- اگر"مسئله جنگ" محور اصلی فعالیت های بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس فرض شود، بنابراین برای ارزیابی تلاشهای بنیاد، این پرسش وجود دارد که؛ آنچه هم اکنون در کشور و در بنیاد حفظ آثار، درباره جنگ ایران و عراق تبلیغ یا پژوهش می شود، چه نسبتی با واقعیت های جنگ در گذشته و نیازهای آینده دارد؟ جنگ مسئله همیشگی کشورها در نسبت با تهدید امنیت ملی و بازتولید قدرت دفاعی است. با فرض اینکه جنگ ایران و عراق یک واقعه تاریخی است که باید تجربیات آن به حال و آینده امتداد یابد، محدود کردن این تجربه تاریخی به پژوهشهای تاریخی و یا مباحث فرهنگی- معنوی، مسئله جنگ را از جایگاه اصلی خود خارج خواهد کرد. بنابراین باید در این موضوع تأمل کرد که؛ چه نوع تفکر و روشی می تواند تجربه گذشته را به آینده پیوند زده و دستاوردهای دفاع مقدس را با ارتقاء قدرت دفاعی- تهاجمی کشور، نهادینه، گسترش و تعمیق بخشد؟
2- اگر وظایف مصوب بنیاد، مبنی بر «سیاست گذاری و هماهنگی»، معیار ارزیابی قرار گیرد، این پرسش وجود دارد که؛ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس تا چه اندازه در انجام مأموریتها و اهداف خود در سیاستگذاری- هماهنگی برای پیشبرد و انجام اقدامات اساسی موفق بوده است؟ آثار برجسته پژوهشی در حوزه جنگ ایران و عراق و یا پژوهشگران برجسته برای معرفی به جامعه علمی کشور، کدام است؟ پاسخ به پرسش یاد شده باید با در نظر گرفتن هزینه و امکانات، در مقایسه با دستاوردها مورد بررسی قرار گیرد.
3- اگر ارزیابی تلاشهای بنیاد از منظر مخاطبین عمومی، رزمندگان، جوانان و نخبگان، معیار ارزیابی قرار گیرد، این پرسش وجود دارد که؛ آثار و تلاشهای بنیاد تا چه اندازه در اقناع سازی و گسترش روح حماسی در جامعه و نسل جوان،تأثیر گذاشته است؟
چه باید کرد؟
1- جنگ ایران و عراق گرچه صورت نظامی دارد، ولی ماهیت و اهداف آن نشان میدهد جنگ یک پدیده سیاسی- اجتماعی و در پیوند با انقلاب است. پویایی سیاسی- اجتماعی ایران پس از انقلاب با مسئله جنگ پیوسته است و باید در نگرش به جنگ، مورد توجه قرار بگیرد تا از این طریق سایر ابعاد آن نیز روشن شود.
2- فهم از جنگ و روش مواجهه با موضوعات و مسائل آن، از طریق تصلب ذهنی و روش تبلیغاتی به نتیجه نمیرسد. بنیان و شالوده تفکر درباره جنگ از طریق پژوهش های اساسی، شکل خواهد گرفت و این مهم بدون نگرش عمیق و بلند مدت و حضور نخبگان، امکان پذیر نخواهد بود.
3- ترسیم نقشه راه آینده، از مسیر نقد گذشته و بررسی نیازهای حال و آینده قابل انجام است. طراحی موزه جنگ یکی از مهمترین اهداف و ظرفیت های حال و آینده است که جهت گیری پژوهشی- تبلیغاتی بنیاد حفظ آثار، در چارچوب آن سامان می یابد. بودجه تحقیقاتی موزه هم این ظرفیت را فراهم کرده و باید مورد توجه قرار بگیرد.
4- طراحی برنامه های آموزشی- پژوهشی برای پرورش نخبگان و تولید آثار برجسته، بدون تعامل با نخبگان و ایجاد ظرفیت نقدپذیری در ارزیابی اقدامات انجام شده، امکان پذیر نخواهد بود. بنیاد باید به محل امن و مطلوب برای نخبگان تبدیل شود تا از طریق نقد و بررسی و تعامل سازنده، امکان تولید گفتمان "نظامی- استراتژیک و حماسی- معنوی" در حوزه جنگ ایران و عراق فراهم شود.
5- تدریس جنگ ایران و عراق در دانشگاهها که با زحمات مرحوم سردار سوداگر انجام شد، بزرگترین ظرفیت تبدیل مباحث جنگ در حوزه های مختلف به مباحث "علمی- آموزشی" برای نسل جوان است. تدریس در دانشگاه بمعنای عقلانی کردن موضوعات است و نیاز به مباحث عمیق و مستدل و اساتید توانا دارد. در صورتیکه از این ظرفیت به نحو مناسبی استفاده نشود، نتایج نامطلوبی بدنبال خواهد داشت.