اشاره:
خردادماه، بمنزله سالگرد تاریخ نگاری جنگ در سپاه، در سال 1360 است. تاریخ تأسیس، فرصتی برای بازبینی فلسفه وجودی تاریخنگاری جنگ در سپاه و آینده آن است. هرچند بحث گسترده ای را به این مناسبت میتوان انجام داد، اما در این یادداشت در نظر است تاریخنگاری جنگ در سپاه فارغ از هر ملاحظهای در چارچوب معادله «راویان و اسناد»، با نظر به آینده مورد بررسی قرار گیرد.
*************
با گذشت 37 سال از بنیانگذاری تاریخنگاری جنگ در سپاه و شکلگیری مجموعهای از اسناد، راویان و آثار منتشر شده، این پرسش وجود دارد که؛ تلاشهای راویان مرکز اسناد در پیشبرد تاریخنگاری جنگ و آینده آن را چگونه باید ارزیابی کرد و برای بهبود آن چه باید کرد؟
اگر شاکله مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس را به سه اصل شامل: راویان، اسناد و آثار فرض بگیریم، آثار، حاصل تلاش راویان و متکی بر اسناد است. ارزش متون تاریخ نگاری جنگ متکی به اسناد است که راویان با حضور در زمان واقعه و جمعآوری آن، بیش از دیگران نسبت به آن آشنا و قادر به استفاده برای نگارش تاریخ جنگ هستند. چنانکه تاکنون آثار ارزشمندی را تهیه و منتشر کرده اند. مفروض اصلی در گزاره یاد شده این است که؛ اسناد بدون راویان، همانند گنج استخراج نشده است. فارغ از میزان صحت گزاره یاد شده، مسئله مهم؛ باورمندی به این موضوع در میان راویان و تا اندازه ای فرماندهان جنگ است که در این یادداشت از آن بهره گرفته ام تا درباره آینده مرکز و رفع چالشهای موجود نظراتم را بیان کنم.
با فرض اینکه مسئله اصلی در تداوم تاریخنگاری جنگ؛ پیوستگی اسناد با راویان است، تاریخنگاری جنگ و آینده آن را باید متکی بر تعریف و نسبت اسناد و راویان، تبیین کرد. به این معنا که اگر راویان نقش و حضور فعال در استفاده از اسناد برای تاریخ نگاری نداشته باشند، تاریخ نگاری جنگ دچار نوسان و نقصان خواهد شد. چنانکه در عملیات خیبر به دلیل اختلافات رویکردی و روشی که ایجاد شده بود، بخش اصلی راویان در عملیات حضور نداشتند و آنچه از این عملیات جمع آوری شد، از یک نقص اساسی برخودار است که با سایر عملیاتهای قبل و بعد از آن قابل مقایسه نیست. با فرض پیوستگی اسناد- راویان، آینده تاریخنگاری جنگ در سپاه به دو شکل قابل پیشبینی است:
1- تاریخ نگاری جنگ، با حضور راویان و استفاده از اسناد .
2- تاریخ نگاری جنگ، بدون استفاده راویان از اسناد.
با فرض پیوستگی راویان و اسناد، تاریخنگاری جنگ، بدون استفاده از اسناد، فاقد هویت و مرجعیت است و امکان پذیری آن محل بحث است. ملاحظه یاد شده برای فرماندهان متفاوت است، زیرا فرماندهان رفتار و تفکری که در زمان واقعه داشته و سپس تکمیل و اصلاح شده است را نمایندگی میکنند و در جامعه از مرجعیّت لازم و کافی برای گزارش و تبیین از واقعه تاریخی برخوردارند. راویان برخلاف فرماندهان، برای برخورداری از مرجعیت بیان واقعیّات تاریخی، به اسناد و توانایی استفاده از آنها متکی هستند، در حالیکه فرماندهان در هر نوع روایت شفاهی و یا مکتوب، به دلیل برخورداری از مسئولیت، محل رجوع و توجه و استناد قرار خواهند گرفت. چنین هویت مستقلی از راویان تا کنون به هر دلیلی در جامعه شکل نگرفته است و ارجاعات بیشتر به مرکز اسناد و به اعتبار آثار منتشر شده است. ضمن اینکه تا کنون هیچگونه آثار مستند و قابل اعتناء بدون تکیه بر اسناد ، یا منابع منتشر شده، در جامعه تهیه و منتشر نشده است.
با این فرض که تداوم تاریخنگاری جنگ در مرکز، مشروط به تداوم همکاری راویان خواهد بود، چگونگی تداوم همکاری راویان و مرکز اسناد محل بحث و پرسش است، زیرا با چالش و موانعی همراه است که در ادامه به محورهای اصلی و راه حل آن اشاره خواهم کرد. بنظرم چالشهای موجود به سه دسته کلی قابل تقسیم است: «درگذشت راویان» که برخی از آنها از جمله مرحوم دکتر نخعی، دکتر اردستانی و برخی دیگر هم اکنون از جمع راویان رخت بسته اند و این وضعیت در آغاز راه و روبه افزایش است، مهمترین چالش آینده مرکز و تاریخنگاری جنگ در سپاه خواهد بود. علاوه براین تأثیرگذاری «گرایشات سیاسی حزبی و گروهی» در راویان یا در برخورد با راویان نقش مهمی در نحوه تداوم همکاریها خواهد داشت. در آخر «تغییرات رویکردی- روشی» در مطالعه جنگ ایران و عراق است که با تغییر در مدیریت مرکز صورت می گیرد و شاید چندان با سلیقه راویان و پیشینه تاریخنگاری جنگ در سپاه همخوانی نداشته باشد. این موضوع میتواند سطحی از ناخرسندی و شکاف در همکاریها را فراهم کند.
برای غلبه بر چالشهای سه گانه بنظرم میزان تأثیرگذاری عامل سیاسی را باید حذف کرد. زیرا به اعتبار موضوع و اهمیت تاریخ، «بیطرفی در نگارش تاریخ»، پیروی از هرگونه گرایش سیاسی حزبی و گروهی، مخلّ تاریخنگاری جنگ در سپاه است. «جایگزینی راویان» را باید در درون یک نظام آموزشی که از سوی راویان و مرکز طراحی میشود، با اقدامات اساسی پیگیری و تحقق بخشید. تغییرات مدیریتی و در رویکرد و روش تاریخنگاری، «اجتناب ناپذیر» است و باید بعنوان یک واقعیت از سوی راویان مورد پذیرش قرار گرفته و با تدبیر نسبت به آن برخورد شود.
با نظر به توضیحات یاد شده، هر نوع دوگانگی و اختلاف میان راویان با مدیریتهای رو به تغییر در ساختار مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس که اجتناب ناپذیر است، مرکز را از راویان و راویان را از اسناد و حمایت مرکز برای نگارش تاریخ محروم خواهد کرد. تمامی سود و زیانها و سلایق فردی- جمعی و سازمانی را باید در چارچوب ملاحظه یاد شده مدیریت کرد تا مهمترین نتیجه که فلسفه وجودی تاریخ نگاری جنگ در سپاه است، حاصل شود.
مهمترین مسئله پیش رو که میان مرکز و راویان مشترک است و مهمتر از آن؛ تاریخنگاری جنگ بدون آن با نتیجه قابل ملاحظه و معتبر همراه نخواهد شد، ایجاد تناسب میان مطالعات جنگ با نیازهای آینده است. پویایی حاصل از تغییر شرایط و ظهور دانش جدید در حوزه تاریخنگاری و مهمتر از آن؛ ضرورت تجربه آموزی از گذشته و پاسخگویی به نیازهای برآمده از شرایط تهدیدات و جنگ آینده، همچنین پاسخ به ابهامات نسل جدید، از جمله مسائلی است که منطق مدیریت و آینده نگری در مرکز و همکاری راویان با مرکز را شکل میدهد.
مطالب مرتبط:
+ خاستگاه راوی گری جنگ ایران و عراق - بخش اول
+ خاستگاه راوی گری جنگ ایران و عراق- بخش دوم؛ معنای راوی، روایت و روایتگری
+ پرچم روایت گری جنگ، چه زمانی، از سوی چه کسانی و چگونه بلند شد؟
+ مطالب مربوط به تاریخ نگاری