چهره آشکار و پنهان جنگ

یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴

وقوع جنگ فارغ از ریشه ها، علل و اهداف آن، به دلیل خصومت و اراده استفاده از قدرت نظامی، «نهفتگی خشونت» را در ابعاد مختلف آشکار می کند. بنابراین گاهی نشانه جنگ با شنیدن صداهای دلهره آور انفجار و گاهی با دیدن آثار تخریب، ویران گری و کشتار و گاهی در شیون و ضجعه فراق عزیزان غرق در خون و خفته در خاک مشاهده می شود، در چنین وضعیتی آنچه به عنوان عقلانیت جنگ و محاسبات برای رسیدن به اهداف، با استفاده از ابزار جنگ مورد تأکید قرار می گیرد، کاملاً پنهان است. وقتی خشونت جنگ به اوج رسید، زمینه های تغییر در محاسبات و تصمیم گیری برای پایان دادن به جنگ فرامی رسد. دشواریهای فهم از موقعیت و چگونگی تصمیم گیری برای پایان دادن به جنگ، بسیار دشوار است، زیرا مقایسه میان شرایط قبل از جنگ با جنگ و نگرانی از پیامدهای پس از جنگ، معیارهای ضرورت تصمیم گیری را تحت تأثیر قرار می دهد.

بنابراین پیوستگی جنگ و خشونت نهفته آن را در نسبت با عقلانیت محاسبه گر برای آغاز یا پایان دادن به جنگ، باید در دو چهره آشکار و پنهان جنگ مشاهده کرد، تا فهم از لایه های عمیق جنگ بعنوان یک امر استراتژیک در پیوند با مسائل سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی حاصل شود. اگر غیر از این بود، هزینه پذیرش جنگ و پیامدهای آن تا این اندازه بنیادین و تأثیرگذار نمی شد.

برچسب ها:

جنگ

،

خشونت

،

پیوستگی جنگ و خشونت

،

عقلانیت

آزمون تجربه جنگ با عراق در برابر دشواری های مواجهه با تغییر در وضعیت استراتژیک

چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳

با از دست دادن سوریه بعنوان یکی از سرمایه های استراتژیک ج.ا.ایران در منطقه پس از 40 سال و پیامدهای آن در تغییر معادلات منطقه ای، بیش از گذشته درگیر این پرسش شده ام که: وضعیت کنونی ج.ا.ایران در منطقه، تا چه اندازه با وضعیت حاصل از تغییر موازنه نظامی در جنگ ایران و عراق، در بهار سال 1367 و تأثیر آن بر نحوه پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 شباهت دارد؟ به نظرم بخشی از پاسخ به این پرسش‎ها، با بررسی تطبیقی دو دوره زمانی و مهمتر از آن؛ روش مدیریت پیامدهای از دست دادن سوریه، آشکار و به آزمون گذاشته خواهد شد. نتیجه این بررسی اگر ناظر بر شباهت میان دو وضعیت باشد، به این معنا است که به درس ها و تجربیات جنگ با عراق توجه نشده است و اگر متفاوت باشد، این پرسش وجود دارد که علت این غافلگیری استراتژیک چه بود؟

برچسب ها:

تحولات منطقه

،

سوریه

،

قدرت منطقه ای ایران

،

قطعنامه 598

آیا در برابر وقوع جنگ در اوکراین غافلگیر شدیم؟ چرا؟

شنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۱

یادداشت حاضر را در پاسخ به پرسش مندرج در عنوان بحث و بر اساس مشاهدات و مطالعه آنچه در فضای رسانه‌ای منتشر شده است، نوشته و در این زمینه، دسترسی مستقیم و کامل به بررسی‌های موجود در نظام کارشناسی و تصمیم‌گیری کشور نداشته ام.

تا قبل از حمله روسیه به اوکراین که از آن تحت عنوان «عملیات ویژه نظامی» نام برده شد، در هیچ یک از رسانه‌ها و نشریات و در اظهارات مقامات رسمی، افراد دانشگاهی و اعضای مراکز مطالعاتی کشور، اظهارنظری مبنی بر «احتمال حمله روسیه» به اوکراین مشاهده نشد. حداقل می‌توان تأکید کرد که نظریه غالب در ایران، باور به «عدم وقوع جنگ» بود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت ایران در مورد وقوع جنگ در اوکراین غافلگیر شد. بر همین اساس در ادامه، علت غافلگیری در برابر وقوع جنگ بررسی خواهد شد ...

برچسب ها:

غافلگیری

،

جنگ اوکراین

،

جنگ آینده

فتح خرمشهر؛ آزادسازی یا پیروزی استراتژیک برای پایان دادن به جنگ؟

دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰
عملیات بیت المقدس و سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر

 فتح خرمشهر با انجام عملیات بیت المقدس در سوم خرداد سال 1361، «تاریخ ساز» شد و با تغییر در شرایط و معادلات جنگ، زمان را به قبل و بعد از این پیروزی تقسیم کرد. چنانکه در تقویم تاریخ ایران، پیروزی در این عملیات، بعنوان یکی از برجسته‌ترین رخدادهای نظامی، خودنمایی می‌کند. با فتح خرمشهر، فرهنگ مقاومت همه‌جانبه و تأثیرات آن در «ظهور و تکوین قدرت نظامی» در ایران که با پیروزی انقلاب، ماهیت و شکل آن تغییر کرده بود، آشکار شد. مفاهیم یادشده و موارد دیگر، در زمان واقعه بصورت اجمالی و سپس در «تاریخ توصیفی و تحلیلی» از جنگ، برای تفسیر و روایت از رخدادها و موقعیت‌ها، همچنین صورت‌بندی تحولات جنگ مورد توجه و استفاده قرار گرفته است که با توجه به سالگشت این پیروزی بزرگ، به سه مورد آن اشاره می شود: ...

برچسب ها:

فتح خرمشهر

،

عملیات بیت المقدس

،

دلایل ادامه جنگ

،

پایان جنگ

تاملی بر چهل سالگی جنگ؛ رویکردها و روش‌ها - 1

پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۹

  این انتظار وجود داشت که در «چهل سالگی» شکل‌گیری مهمترین تجربه نظامی ایران در تاریخ معاصر، در برابر تجاوز عراق به ایران که موجب «ظهور قدرت دفاعی و تهاجمی» ایران شد، برنامه های مناسبی در رسانه ها تهیه و منتشر شود. با این توضیح، پرسش مورد بحث این است که؛ بزرگداشت چهلمین سال «دفاع مقدس» در برابر «تجاوز عراق»، از چه مشخصه‌ های رویکردی، روشی و موضوعی برخوردار بود؟ آیا با سال‌های گذشته تفاوت اساسی داشت؟ پاسخ به پرسش یاد شده به این اعتبار اهمیت  دارد که هم اکنون ایران در برابر تهدیدات نظامی آمریکا و اسرائیل قرار دارد و رجوع به یک تجربه تاریخی و بازبینی آن، می‌تواند شرایط ذهنی جامعه را برای مواجهه با وضعیت‌های مخاطره‌آمیز پیش رو آماده کند.

   پاسخ به پرسش یاد شده، چنانکه روشن است، نیاز به بررسی دارد و باید از سوی نهادهای پژوهشی و رسمی انجام شود. در عین حال با بررسی‌های محدودی که انجام دادم، بر این باور هستم که؛ با وجود افزایش حجم اقدامات و برخی نوآوری‌های موضوعی و هنری که با گذشته تفاوت داشت، «اندیشه مدون و متفاوت» با گذشته برای بازبینی تجربه جنگ ایران و عراق قابل مشاهده نبود. احتمالاً نزدیکی زمان اربعین حسینی به سالگرد تجاوز عراق به ایران، موجب نوعی تلاش برای تداوم رویکرد گذشته به تجربه جنگ و امتداد آن به این مراسم، با تمرکز بر شخصیت «شهید سلیمانی» مورد توجه بوده است. ملاحظه یاد شده شاید یکی از عوامل موثر در تداوم رویکرد و روش های گذشته بوده است. مهمتر از آن؛ در نقد رویکرد و روش کنونی که بمثابه گفتمان غالب عمل می کند،  هیچگونه نقد نظری و روش شناسی قابل اعتناء، در داخل و خارج از ایران، بعنوان «بدیل گفتمانی» ارائه نشد. هر چند انتشار نوار جلسه فرماندهان سپاه که بخشی از اسناد تاریخ جنگ است، اهمیت داشت و مورد توجه خاص قرار گرفت.

در عین حال طرح برخی موضوعات که بصورت خودجوش و واکنشی صورت گرفت، قابل توجه است که در یادداشت‌های بعدی به آن اشاره خواهم کرد.

مطالب مرتبط:

+ تاملی بر چهل سالگی جنگ؛ رویکردها و روش‌ها- 2

برچسب ها:

تجربه جنگ

،

دفاع مقدس

،

چهل سالگی جنگ

،

رویکردها و روش ها

فرآیند شکل گیری تاریخ نگاری جنگ ایران و عراق و چشم انداز آن

جمعه ۳ مرداد ۱۳۹۹

   خاستگاه تاریخ نگاری جنگ، به معنای ثبت و توصیف رخدادهای سیاسی، نظامی و امنیتی، همچنین تجزیه و تحلیل آن، نیروهای مسلح است که پس از حمله عراق، با هدف و روش مختلف به این امر اهتمام ورزیده اند. در واقع مشارکت و مدیریت صحنه نظامی جنگ از سوی نیروهای مسلح و در اختیار داشتن اسناد، نقش مهمی در این زمینه داشته است. به همین دلیل عملکرد نیروهای مسلح در حوزه تاریخ نگاری و تلاش برای تشریح و تبیین وقایع و عملکرد فردی- سازمانی نیروهای مسلح، با هیچ نهاد دیگری از نظر روشمندی، انضباط و حجم انتشار  کتاب و نشریه، قابل مقایسه نیست.

نویسندگان متون تاریخی در نیروهای مسلح،  بیشتر فرماندهان و یا حاضران و شاهدان وقایع جنگ هستند. به همین دلیل گسترش حوزه تاریخ نگاری جنگ تا اندازه ای تحت تأثیر انگیزه‌های فردی- سازمانی نیروهای مسلح، برای تشریح وقایع و عملکرد فردی- سازمانی در جنگ بوده است.

ملاحظات یاد شده، تاریخ نگاری جنگ را به «تاریخ نظامی» با رویکرد توصیف و تحلیل وقایع و عملکرد فردی- سازمانی نیروهای مسلح محدود کرده و در عین حال موجب «نهادگرایی نظامی» در تاریخ نگاری جنگ شده است. چنانکه مناقشات درباره عملکرد ارتش و سپاه در پیروزی و شکست‌ها، با استفاده از اسناد و گزارش های تاریخی، موجب ظهور دوگانگی‌های آماری- تحلیلی  در حوزه تاریخ نگاری جنگ شده و در نتیجه میزان اعتبار و سندیت آن را تا اندازه ای مورد سئوال قرار داده است. در عین حال برای ارزیابی کارکرد تاریخ نگاری جنگ، به چند پرسش می توان پاسخ داد:

1- تاریخ نگاری جنگ تا چه اندازه واقعیّات تاریخی و نقش عوامل و متغیرهای مختلف را در ابعاد سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، تشریح و تبیین کرده است؟

2- کارکرد «تاریخ نگاری نظامی» جنگ، در اقناع سازی جامعه و پاسخ به پرسش درباره نظام فکری، طراحی و تصمیم‌گیری در جنگ و اجرای عملیات ها و نتایج آن چیست و چه تاثیر داشته است؟

3- کارکرد تاریخ‌نگاری جنگ در تبیین یا اصلاح راهبردهای نظامی و عملیاتی در سطح کشور و نیروهای مسلح چیست؟

پاسخ به پرسش های سه گانه و ارزیابی آن، ضرورت های بازبینی تاریخ نگاری جنگ را آشکار خواهد کرد.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به تاریخ نگاری جنگ

برچسب ها:

نهادگرایی

،

تاریخ نگاری نظامی

،

تاریخ نگاری جنگ

نقش و عملکرد آقای هاشمی در جنگ؛ ارزیابی با کدام رویکرد و روش؟

چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۷
هاشمی رفسنجانی
نقش و عملکرد آقای هاشمی در جنگ

   قضاوت درباره شخصیت‌های تاریخی همواره دشوار است. گاهی چنان قضاوت‌ها دوقطبی و متناقض می شود که تصوّر آن که هر دو نظر درباره یک شخصیت واحد است، دشوار است. به این معنا که در باره نکات مثبت و یا منفی شخصیت مورد نظر، به همان میزان که برای تأیید استدلال می‌شود، در تکذیب نیز چنین است. بنظرم شخصیت آقای هاشمی همواره در قضاوت تاریخی دوگانه و متضاد است. این موضوع را در یک ملاقات حضوری به ایشان گفتم و سکوت کردند.

علت شکل‌گیری گفتمان و یا قضاوت دوگانه و یا دوقطبی درباره آقای هاشمی بیشتر به دلیل ویژه‌گی‌های فکری- شخصیتی و رفتاری ایشان بهمران نقشهای متفاوتی است که در موضوعات مختلف و به شکل اساسی و تعیین کننده در عرصه جنگ و انقلاب داشته است.ایشان همراه با قدرت ذهنی در طرح  و تبیین مسائل در اقشار مختلف نفوذ داشت. بنا براین انتظار می رود همواره ظرفیت قضاوت‌ و تفسیرهای متفاوت از نقش و عملکرد ایشان  وجود خواهد داشت.

تا کنون بر این باور بوده‌ام که تاریخ انقلاب و جنگ و تحولات سیاسی- امنیتی و حتی اقتصادی کشور را بدون نقش مرحوم آقای هاشمی نمی‌توان شناخت. به این اعتبار آقای هاشمی بخش جدایی‌ناپذیر از شاکله قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران و تحولات آن است.

با این مقدمه، نقش سه‌گانه آقای هاشمی در جنگ، شامل پشتیبانی از جنگ، تنظیم و تعیین روابط خارجی و فرماندهی جنگ، غیر قابل انکار است. به همین دلیل تلاش برای حذف و نادیده انگاشتن نقش آقای هاشمی از تاریخ جنگ، نه تنها به نتیجه نخواهد رسید، بلکه امکان واکاوی و شناخت نقش و تاثیرات ایشان را مخدوش خواهد کرد. به همین دلیل به جای حذف و یا نادیده گرفتن نقش ایشان در تاریخ جنگ، باید درباره نقش تاریخی ایشان بحث و گفتگو کرد.

آقای هاشمی در شکل‌گیری گفتمان عمومی از جنگ در کنار امام خمینی و از طریق خطبه های نمازجمعه، سخنرانی و اعلام مواضع در مجلس و با اقشار مختلف، همچنین با رسانه ها نقش مهمی داشت. تعیین میزان تخصیص اعتبار برای جنگ و نیروهای مسلح را آقای هاشمی از طریق مجلس و امام پیگیری می‌کرد. ایشان در جایگاه رئیس مجلس و نماینده امام در شورای عالی دفاع، در جریان جزئیات تصمیم ها و اقدامات نظامی قرار داشت.

بن بست در روابط نظامی ارتش و سپاه برای ادامه جنگ از طریق عملیات مشترک، نقش آقای هاشمی را بعنوان فرمانده عالی جنگ تقویت و موجب انتصاب ایشان بعنوان فرمانده عالی جنگ از سوی امام خمینی بعنوان فرمانده کل قوا شد.  انتصاب در جایگاه جدید بر سایر تلاش‌های ایشان ازجمله در سیاست خارجی با مدیریت مذاکرات پنهانی با آمریکا، با هدف تهیه تجهیزات و احتمالاً پایان دادن به جنگ با حذف صدام نقش مهمی داشت.

مدیریت روابط ارتش و سپاه علاوه بر تخصیص بودجه و امکانات، در تعیین اهداف و مأموریت های عملیاتی بود. ارتش و سپاه که پیش از این بصورت مشترک اقدام بر انجام عملیات می‌کردند، بدلیل اختلاف نظر درباره انتخاب زمین و روش بکارگیری نیروها و تجهیزات، قرار شد تحت فرماندهی آقای هاشمی به صورت جداگانه و مستقل در مناطق مختلف اقدام به عملیات کنند. در این فرایند، نقش آقای هاشمی در پیگیری پذیرش قطعنامه 598 و پایان دادن به جنگ بسیار برجسته بود. چنانکه برخی از مخالفان، ایشان را به دلیل سفر مک فارلین به تهران که با اطلاع کامل امام خمینی انجام شد و پایان دادن به جنگ، به خیانت متهم کردند.

با این توضیحات برای تبیین نقش آقای هاشمی در جنگ رویکرد و روشهای مختلفی وجود دارد که در پاسخ این پرسش باید مورد بررسی قرار بگیرد: چگونه می‌توان نقش آقای هاشمی را در جنگ ارزیابی و مورد قضاوت قرار داد؟ بر اساس روش تصمیم گیری برای پشتیبانی و فرماندهی جنگ ؟ بر اساس انجام عملیات‌های نظامی توسط ارتش و سپاه، یا نتیجه نظامی عملیات های انجام شده در صحنه نظامی و صحنه سیاسی؟ یا براساس نتیجه جنگ؟ به نظرم تفکر «واقعه محوری» و «سیاسی» درباره رخدادهای جنگ، مانع از فراروی از زمان و ارزیابی عمیق از نقش و جایگاه آقای هاشمی در جنگ است. به همین دلیل به نظر می‌رسد با گذشت زمان، به تدریج زمینه مناسب‌تری برای ارزیابی و قضاوت از نقش تاریخی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی فراهم خواهد شد، در حالیکه قضاوتهای متفاوت و حتی متناقض همچنان در باره نقش و عملکرد ایشان در انقلاب و جنگ ادامه خواهد داشت.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به آقای هاشمی در این سایت

برچسب ها:

آیت الله هاشمی

،

هاشمی در جنگ

آیا تصرف سفارت آمریکا موجب حمله عراق به ایران شد؟

شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۷

   بدون تردید نمی‌توان به لحاظ سیاسی و تاریخی، تصرف سفارت آمریکا را خارج از چارچوب سیاست‌های امریکا در ایران پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 و شرایط سیاسی و اجتماعی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار داد. به همین دلیل پرسش از نسبتِ تصرف سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 با حوادث سیاسی- نظامی و امنیتی ایران پس از پیروزی انقلاب و مهمتر از آن، مناسبات ایران و آمریکا، به شکل گسترده ای تا کنون طرح شده و پاسخ های متفاوتی به آن داده شده است. در این یادداشت مسئله مورد بررسی، علت و زمینه ها، روش و چگونگی تصرف سفارت آمریکا و پیامدهای سیاسی- اجتماعی آن نیست، در حالیکه موضوعات یاد شده نیاز به بررسی دارد، زیرا روند تحولات سیاسی- اجتماعی ایران تحت تأثیر تصرف سفارت آمریکا تغییر کرد و با حمله عراق به ایران صورت جدیدی پیدا کرد.

توضیح درباره گزاره یاد شده را می توان در چارچوب مفهوم انقلاب و جنگ توضیح داد. به این معنا که تصرف سفارت آمریکا در چارچوب پویایی سیاسی- اجتماعی که بر اثر پیروزی انقلاب شکل گرفته بود، سرنوشت تفکرات، جریانات و موقعیت آنها را در جامعه ایران دستخوش تغییر قرار داد. در حالیکه روند تحولات سیاسی- اجتماعی در ایران و پویایی درونی آن بر اثر حمله عراق به ایران، به شکل جدیدی دگرگون و در ذیل ملاحظات سیاسی- امنیتی و نظامی قرار گرفت و به مدت 8 سال ادامه یافت و نهادینه شد.

در صورت صحت توضیح یاد شده، اهمیت تأثیر تصرف سفارت آمریکا و پس از آن، حمله عراق به ایران، بر روند تحولات سیاسی- اجتماعی و پویایی درونی جامعه ایران، به اعتبار تأثیرات ساختاری که همچنان ادامه دارد، در مقایسه با سایر تأثیرات ناشی از تصرف سفارت آمریکا، ازجمله حمله عراق به ایران، از اهمیت بیشتری برخوردار است. هر چند به دلایلی هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. به نظرم ملاحظات سیاسی حاکم بر ضرورت تصرف سفارت آمریکا، همچنان برنحوه نگرش به این واقعه تأثیر داشته و مانع از توجه به سایر ابعاد آن شده است. فارغ از ملاحظات یاد شده در پاسخ به پرسش مورد بحث، مبنی بر اینکه؛ آیا تصرف سفارت امریکا موجب حمله عراق به ایران شد؟، برابر اسناد موجود، عراق در شهریور و مهر سال 1358 و حداقل یکماه قبل از تصرف سفارت آمریکا در 13 آبان همان سال، به دنبال حمله به ایران بود. اطلاعات این موضوع را رئیس دستگاه سیا در ایران به وزیر امورخارجه وقت ایران مرحوم دکتر ابراهیم یزدی بیان کرده است. این موضوع حاصل تحقیقات مارک گازیروفسکی است که بعدها در مصاحبه و کتابی که نوشته است، تشریح شد. به این اعتبار، حمله عراق به ایران را باید در چارچوب روابط سیاسی- تاریخی میان دو کشور و تأثیرات ساختاری انقلاب در تغییر مناسبات و موازنه قوا میان دو کشور و نه با متغیّر تصرف سفارت امریکا، مورد بررسی قرار داد.

در عین حال تصرف سفارت آمریکا با تأثیرگذاری بر تغییر فضای بین المللی و منطقه ای علیه ایران، زمینه های همسویی عراق و آمریکا را علیه ایران فراهم کرد و آمریکا برای استفاده از اهرم فشار به ایران، از ظرفیت و انگیزه‌های عراق علیه ایران استفاده کرد. شواهد و قرائن تاریخیِ زیادی وجود دارد که دلالت بر موافقت و نقش تحریک کننده امریکا برای حمله عراق به ایران دارد.

بر پایه توضیحات یاد شده، انگیزه و اراده عراق برای حمله ایران در چارچوب مناسبات تاریخی و تغییر در موازنه قدرت میان دو کشور پس از انقلاب شکل گرفت و در سال 1358 و قبل از تصرف سفارت آمریکا در حال طراحی و اجرا بود. در واقع تصرف سفارت آمریکا در یک مرحله موجب توقف حمله عراق به ایران شد، ولی روند همسویی عراق و آمریکا را فراهم و سرانجام عراق با تحریک و اطمینان از حمایت آمریکا به ایران حمله کرد.

 

مطالب مرتبط:
+ دو اشتباه سیاسی- تاریخی در تفکر دکتر ابراهیم یزدی درباره جنگ ایران و عراق

برچسب ها:

13 آبان

،

تسخیر سفارت آمریکا

،

جنگ ایران و عراق

ناگفته های جنگ یا عدم باور به گفته ها

دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۷

   در بسیاری از جلسات سخنرانی و یا مصاحبه با فرماندهان و مسئولین جنگ و یا در آثار منتشر شده، نوعی مطالبه برای بیان ناگفته‌های جنگ ایران و عراق وجود دارد. به نظرم علت مطالبه برای بیان ناگفته‌های جنگ، بر پایه این مفروض است که؛ مسایل پشت پرده ای درباره وقایع جنگ وجود دارد که بیان نشده و یا بیان نمی‌شود.

با نظر به اطلاعاتی که از وقایع جنگ داشتم و مطالعه آثاری که تا کنون منتشر و یا بیان شده است، به نظرم میان آنچه که از جنگ گفته شده است، در مقایسه با ناگفته ها، فاصله ای زیادی وجود ندارد که بیان آن موجب تغییر در تصورات و روایت های موجود شود. به عبارت دیگر؛ تقریباً به آن معنا، ناگفته ای وجود ندارد که با بیان آن، گره‌های فکری درباره جنگ گشوده شود و یا تصورات کنونی بصورت اساسی دستخوش تغییر شود، مگر آنکه رویکرد و روشها تغییر کند.

مطالبه ناگفته های جنگ، بیش از آنکه به دلیل وجود مسایل ناگفته از جنگ باشد، به دلیل بی اعتمادی به گفته‌ها است. در بسیاری از مواقع، تصوّر خاصی درباره یک واقعه وجود دارد و یا درباره آن پرسش صورت گرفته است. با وجود آنکه در این زمینه توضیحات لازم گفته و نوشته شده است، اما به دلیل بی اعتمادی، همچنان بر باورهای پیشین تأکید و یا بر ضرورت بیان ناگفته‌ها در موضوع خاص تأکید می شود.

با این توضیح، مسئله ما؛ «ناگفته‌ها» برای فهم از وقایع و مسایل جنگ نیست، بلکه بی‌اعتمادی به گفته ها و نوشته‌ها است. با فرض صحت ارزیابی یاد شده، شناخت علت بی اعتمادی به گفته ها، نیازمند پژوهش است.

 

مطالب مرتبط:
+ ناگفته های جنگ

برچسب ها:

تاریخ نگاری جنگ

،

جنگ ایران و عراق

،

ناگفته های جنگ

اتمام جنگ پس از فتح خرمشهر

دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷

   همچنان باور رایج درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر ناظر بر ابهام در باره علت ادامه جنگ و تاکید بر ضرورت اتمام جنگ است. در واقع پرسش اولیه حاصل از عدم اطلاع و یا ابهام درباره علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، به دلیل بی توجهی به ضرورت پاسخ مناسب و تاثیر برخی عوامل و شرایط سیاسی و اجتماعی، موضوعیت خود را بصورت تدریجی از دست داده و به باور رایج مبنی بر ضرورت اتمام جنگ پس از فتح خرمشهر تبدیل شده است.

 همچنان بر این باور هستم که تفکر یاد شده در باره علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، بیش از آنکه ناظر بر شرایط و ارزیابی میزان امکان پذیری پایان دادن به جنگ باشد، با نظر به نتایج جنگ پس از فتح خرمشهر شکل گرفته است. در واقع طولانی شدن جنگ پس از فتح خرمشهر و نحوه پایان جنگ، منجر به شکل گیری این باور شده است که جنگ باید پس از فتح خرمشهر به پایان می رسید، در حالیکه شرایط و امکان اتمام جنگ برابر آنچه مورد نظر ایران بود، وجود نداشت. با این توضیح، اگر جنگ طولانی نمی شد و با پیروزی در عملیات رمضان به پایان می‌رسید یا حتی در سال 1367 با پیروزی ایران به پایان می رسید آیا پرسش از علت ادامه جنگ و یا ضرورت اتمام جنگ شکل می گرفت؟

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به فتح خرمشهر و سوم خرداد در این سایت

برچسب ها:

فتح خرمشهر

،

پایان جنگ

،

علت ادامه جنگ

بررسی مفهومی بجای تاریخی

دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶

   هم اکنون برای توصیف عملکرد سازمانی ارتش و سپاه در جنگ، یا طرح موضوعات تاریخی- عملیاتی که از نظر ارتش و سپاه اهمیت دارد، بیشتر از روش تاریخی، به معنای استفاده از اسناد  تاریخی و استدلال های سیاسی- نظامی استفاده می شود. در بررسی های یاد شده گرچه رویدادهای نظامی از نظر سیاسی و عملیاتی توصیف می شود، ولی موضوعات و مسائل اساسی جنگ واکاوی نمی شود.  با این توضیح برای تغییر رویکردی و روشی در تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق چه باید کرد؟

 بنظرم باید از «مفاهیم اساسی جنگ» برای تجزیه و تحلیل جنگ و ایران و عراق استفاده کرد. ارجاع به مسایل اساسی جنگ در واقع استفاده از روش «تحلیل مفهومی» به جای استفاده از بررسیهای تاریخی و مناقشه آمیز است. استفاده از روش مفهومی بمعنای بررسی مسایل اساسی جنگ با ارجاع به «مفاهیم اساسی» به جای وقایع و رخدادهای نظامی و سیاسی است. استفاده از این روش برخلاف رویکرد و روش جاری است که فهم از جنگ را تاریخمند و با ارجاع به تجربه جنگ با عراق و در چارچوب مفهوم جنگ دفاعی محدود کرده است.  با توجه به حضور ایران در منطقه و ضرورت طراحی سیاست های راهبردی برای استفاده از قدرت نظامی در چارچوب دکترین دفاعی، هم اکنون بیش از گذشته نیازمند رجوع به مفاهیم نظری برای تبیین تجربه گذشته و پاسخ به نیازهای حال و آینده هستیم.

برچسب ها:

بررسی تاریخی

،

تحلیل مفهومی جنگ

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها