
اشاره:
فرصتی فراهم شد تا به اهتمام گرامی ارجمند جناب آقای ناظری و در معیت استاد گرامی جناب علیرضا کمری، در غرفه انتشارات «فاتحان» در نمایشگاه کتاب، درباره تاریخنگاری جنگ به بحث و گفت و گو بپردازیم. محورهای آنچه در این نشست به آن اشاره کردم در ادامه خواهد آمد.
*****************
با گذشت نزدیک به 30 سال از پایان جنگ ایران و عراق، همچنین تهیه و انتشار مجموعه آثار مختلف درباره وقایع سیاسی- نظامی جنگ، این پرسش وجود دارد که؛ آیا جنگ ایران و عراق تاریخی شده است؟ در این صورت مشخصهها، رویکرد و روشها، همچنین کارکرد تاریخ نگاری جنگ کدام است؟ پرسشهای یاد شده، بر اساس سه مفروض بررسی خواهد شد:
1- جنگ ایران و عراق به اعتبار «زمان» تاریخی شده است.
2- متون منتشر شده درباره وقایع جنگ ایران و عراق، ناظر بر دوره اول تاریخ نگاری جنگ است.
3- ارتش و سپاه در مقایسه با سایر نهادها، بیشترین آثار را در حوزه تاریخنگاری جنگ، تهیه و منتشر کردهاند.
مشخصه های تاریخ نگاری جنگ
تبیین مشخصه های تاریخنگاری جنگ، بدون تعریف معیار های مورد نظر قابل ارزیابی نیست. بنظرم «واقعیات تاریخی» و «نیازهای آینده» دو معیار اصلی در تعریف و سنجش مشخصه ها است که در ادامه، تاریخنگاری جنگ را بعنوان «داشته های موجود در باره وقایع جنگ» به آن اشاره خواهم کرد.
تاریخ نگاری جنگ بیشتر سیاسی- نظامی است و کمتر ابعاد اجتماعی و راهبردی، همچنین اقتصادی جنگ مورد پژوهش قرار گرفته است. در واقع طولانی شدن جنگ و تداوم آن در خاک عراق به مدت شش سال، در عین حالیکه ناظر بر تغییر ماهیت جنگ از دفاعی به تهاجمی، در سطح راهبردی است، اما این موضوعات چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در عین حال این موضوع تا اندازه ای حاصل تمرکز بر ابعاد سیاسی- نظامی و نادیده گرفتن ابعاد سیاسی- اجتماعی جنگ شده است. نحوه پایان جنگ هرچند پرسشهای زیادی را درباره علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، همچنین طولانی شدن جنگ و مهمتر از آن؛ نادیده گرفتن فرصت های سیاسی حاصل از پیروزی در فاو، به دنبال داشته است، اما نقد و بررسی پرسشهای یاد شده، بدلیل تفسیر آن به شبهات سیاسی- اعتقادی، مانع از بررسیهای راهبردی شده است.
علاوه بر وجوه نظامی جنگ که حاصل تاریخ نگاری آن از سوی ارتش و سپاه است که، اسناد را در اختیار دارند، نقش ارتش و سپاه در جنگ، به تبع بررسی عملیاتها، مورد توجه قرار گرفته و موجب شکلگیری «نهادگرایی نظامی» در تاریخ نگاری جنگ شده است. هر چند تناقض میان آمارهای منتشر شده در آثار ارتش و سپاه، مخاطبین عمومی و پژوهشگران را با دشواری در فهم رخدادها و تحولات جنگ مواجه میکند.
با وجود اهمیت جنگ در زیست فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ایران که پس از پیروزی در انقلاب درگیر آن شدند، هیچگونه آمار و بررسی تخصصی با رویکرد جامعه شناختی و تحولات اجتماعی منتشر نشده است. مهمتر آنکه؛ مسایل سیاسی- اجتماعی حاصل از جنگ و تداوم آن، بیشتر به نقش مردم در جنگ از طریق بسیج و تأویل حضور مردم به امور فرهنگی- معنوی در جنگ، محدود شده است.
رویکردها و روشها
رویکردها در بررسی جنگ، برآمده از پیش فرضهای مختلفی است که، ریشه در باورهای مفهومی- تاریخی از جنگ دارد. روشها نیز تابع تعریف مسئله است. به این اعتبار تفکر تاریخی و روش بررسی وقایع تاریخی در ایران، بیشتر تحت تاثیر رویکرد ادبیاتی(خاطره و داستان) و یا تجربه گرائی در حوزه فلسفه تحلیلی است. در این رویکرد تاریخ بمثابه منبع و مرجع حقیقت ارزیابی می شود که از طریق جمع آوری داده ها و یا فکت، برای باز سازی و کشف آن تلاش می شود. مفهوم تحریف نیز متاثر از همین پیش فرضها تعریف می شود. با نظر به ملاحظات یاد شده در ادامه به مواردی اشاره خواهم کرد.
در بررسی رویکردها و روشها در تاریخ نگاری جنگ به نظر می رسد که؛ رویکرد تاریخی- توجیهی نسبت به رخدادهای جنگ، بیشتر برای دفاع از تصمیمات و اقدامات انجام شده است که در زمان جنگ و برگرفته از ضرورتهای دفاع در برابر دشمن است. نگرش یاد شده در سیطره ملاحظات سیاسی قرار دارد و بیشتر با روش مستند و نقلی نوشته می شود. با وجود برخی تحلیل های سیاسی- نظامی، جزیینگری حاصل از روش تاریخی و نقلی، مانع از بررسیهای راهبردی شده است.
تاریخنگاری رایج، بر پایه تعریف تاریخ به عنوان «امر گذشته» شکل گرفته که در آن، به روش مستند و نقلی، رخدادهای سیاسی- نظامی، توصیف و یا تحلیل میشود و هیچگونه تعریف دیگری مبنی بر نسبت تجربیات تاریخی جنگ با نیازهای حال و آینده، شکل نگرفته است. در حالیکه می توان در نگرش به مسایل جاری، به شواهد تاریخی رجوع کرد، همچنین با مطالعه تاریخی، الگوهای تکرار شونده را تبیین و برای پیش بینی و مدیریت آینده مورد بهره برداری قرار داد.
کارکردها و نتایج
منظور از کارکرد، ارزیابی برآیند آن چیزی است که حاصل تلاش مورخین و نهادهای پژوهشی در سالهای پس از جنگ است. با نظر به آنچه درباره مشخصهها، همچنین رویکرد و روشهای موجود در تاریخنگاری جنگ مورد تأکید قرار گرفت، به نظر میرسد کارکرد تاریخ نگاری جنگ در سه زمینه قابل مشاهده است:
1- تاریخنگاری جنگ بر ماهیت و عملکرد دشمن همچنین چرایی و چگونگی مقابله با دشمن در مراحل مختلف تأکید دارد. بنابراین در تاریخنگاری جنگ، وجوه سیاسی- نظامی و نتایج آن، در آئینه عملکرد دشمن قابل مشاهده است.
2- تاریخ عملیات های نظامی و برخی از تحولات سیاسی، از طریق توصیف و تحلیل، همچنین به شکل گزارشهای روزشمار خبری- اسنادی، به صورت نسبتاً گسترده ای تهیه و منتشر شده است. توسعه این حوزه از تاریخ نگاری جنگ، هم اکنون بیشتر از طریق تاریخ شفاهی و انتشار اسناد دنبال می شود.
3- تمرکز بر نقش سازمانی ارتش و سپاه در عملیاتهای نظامی، موجب شکلگیری «نهادگرایی نظامی» در تاریخنگاری جنگ شده است. به این شکل که رخدادها و تحولات نظامی بر محور نقش و عملکرد ارتش و سپاه تبیین میشود. ملاحظه یاد شده در عین حالیکه تحولات نظامی و نقش ارتش و سپاه را آشکار میکند، اما امکان شناخت بخش مهمی از تحولات سیاسی- اجتماعی و یا راهبردی جنگ را محدود کرده است.
مطالب مرتبط:
+ همه مطالب مربوط به تاریخ نگاری جنگ در این سایت