با فرض اینکه مطالعه هر پدیده ای از نقطه عزیمت و خاستگاه معرفتی- روشیِ متفاوتی صورت می گیرد، این پرسش وجود دارد که هم اکنون تجربه جنگ ایران و عراق، در درون کدام سنت و روش فکری انجام می شود؟
1- سنت «تفکر اعتقادی- دفاعی» جامعه ایران و در چارچوب آموزه های دینی و شهادت طلبانه که با انقلاب اسلامی در شکل جدیدی ظهور کرد؟
2- سنت «نخبه گرایی نظامی» که ریشه در نظام آموزشی و خلاقیتهای فردی دارد و هم اکنون در چارچوب ساختار و سازمانهای نظامی شکل گرفته و مدیریت می شود؟
3- سنت «واقعهنگاری تاریخی» که ریشه در سنت تاریخ نگاری واقعه محور دارد و بیشتر متأثر از ادبیات است؟
4- سنت «تفکر استراتژیک» که جنگ را بمثابه یک امر استراتژیک و در پیوستگی با سیاست تعریف می کند؟
پرسش دیگری وجود دارد که بیش از رویکرد و روشهای موجود، بیشتر ناظر بر رویکرد و روش مطلوب، با نظر به آینده است. به این معنا که «مسئله جنگ» در درون کدام سنت و تفکر و روش باید بررسی و تبیین شود؟