با وجود آنکه برای نخستین بار در جلد سوم کتاب «سیری در جنگ ایران و عراق» در سال 1373 به موضوع عملیات کربلای چهار و علت شکست آن پرداختم، همچنین تحقیق و انتشار مجموعه «نقد و بررسی پرسشهای اساسی جنگ» و انتشار برخی یادداشتها در این زمینه، با درکی که از عملیات کربلای چهار و جایگاه آن در روند تحولات جنگ دارم، صادقانه عرض میکنم که هنوز علت توجه مکرّر به این عملیات را نمیدانم چیست؟ اگر موضوع پاسداشت شهدا باشد، که هست، در طول زمان جنگ موارد دیگری هم وجود دارد که برخی رزمندگان بسیار غریبانه و مظلومانه شهید شدند، ولی همانند شهدای غواص به آن توجه نشده است. اگر به اعتبار مسئله لو رفتن عملیات و انجام آن باشد، این موضوع به عملیات کربلای چهار محدود نمیشود و در سایر عملیاتها هم اینگونه مسائل وجود داشته، اما به دلایلی موردتوجه قرار نگرفته است. پیش از این، در یادداشت جداگانه ای نوشتم؛ انجام عملیات در جنگ، با هدف پیروزی صورت میگیرد و در صورت اطمینان از لو رفتن آن که بمعنای شکست عملیات خواهد بود، با هدف از انجام عملیات در تناقض است. چنانکه در عملیات کربلای چهار پس از اطمینان از لو رفتن عملیات، دستور توقف آن داده شد. بنا براین تصمیم گیری برای انجام عملیات کربلای چهار با فرض غافلگیری دشمن انجام شده است. در هر صورت با تداوم مباحث کنونی و ابهاماتی که در فهم از علت پرسش از جنگ داشتم، برای نگارش این جستار و طرح دو موضوع اقدام کردم:
1- نقد و بررسی پرسشهای جنگ را پیش از این، براساس این باور و تصوّر انجام دادم که طرح پرسش از جنگ، ماهیّت سیاسی دارد و گسترش و تعمیق پرسشها در جامعه، حاصل رویکرد و نتیجه تلاشهای اپوزیسیون سیاسی به جنگ است که بیشتر در مناسبتهای سیاسی، مانند انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، با تمرکز بر نقد مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی و برخی فرماندهان جنگ طرح میشود. با بررسیهای دیگری به نتیجه رسیدهام که پرسش از جنگ علاوه بر خاستگاه سیاسی- اجتماعی و تلاشهای اپوزیسیون در رقابتهای سیاسی، نشانه «تغییر در شرایط» و مهمتر از آن؛ بیانگر «حضور نسل جدید» در جامعه است که به دنبال تجربه و ساختن تاریخ جدید، از طریق نقد گذشته و فاصله گرفتن از آن می باشد.
2- با فرض صحت ارزیابی بند 1، علت طرح پرسش از جنگ را در کنار بررسیهای سیاسی- تاریخی، باید از منظر تحولات فرهنگی- اجتماعی و تغییرات نسلی مورد مطالعه قرار داد. زیرا پرسشگریِ نسل جوان و حتی نسل جنگ، فقط به پرسش از مسائل جنگ ایران و عراق، همچنین علت وقوع و ادامه جنگ فرسایشی و موضوعاتی مانند عملیات کربلای چهار محدود نشده و سایر حوزهها را نیز در برگرفته است. اصرار بر تکرار و افزایش حجم آثار تاریخی به روش شفاهی و مکتوب، با استفاده از ادبیات و استدلالهای پیشین و بدون توجه به پرسشهای موجود در جامعه، تأثیری در پاسخ قانعکننده به مسائل و پرسشهای نسل جدید از رخدادها و مسائل تاریخی، ندارد. تداوم این وضعیت و نادیده گرفتن ضرورت بازبینی در رویکرد و روش مطالعات تاریخی و انتشار آثار موردنیاز، موجب تداوم ابهامات و پرسشها و در نتیجه گسست میان تجربه جنگ با نیازهای حال و آینده خواهد شد.
مطالب مرتبط: