تجربه جنگ ایران و عراق طی چهار دهه گذشته، تأثیرات قابل توجهی در حوزه تفکر و رفتار دفاعی ایران داشته است که نتایج آن را می توان در شکل گیری و استفاده از مفهوم ضرورت برخورداری از قدرت « بازدارندگی» قبل از جنگ و برخورداری از «آمادگی برای شکست دشمن»، در صورت وقوع جنگ، مشاهده کرد. نظر به اینکه جنگ به معنای استفاده از ابزار قدرت نظامی برای تآمین اهداف است و با جنگ، موجودیّت و هویت یک جامعه به مخاطره خواهد افتاد، به همین دلیل تأکید میشود که جنگ یک امر استراتژیک است و نباید به امر دیگری تقلیل داده شود. بنابراین می توان مفهوم جنگ را در نسبت های مختلف، به شرح زیر مورد تأکید قرار داد:
1- جنگ در نسبت با قدرت نظامی، یک «راهبرد ملی» برای تأمین اهداف و منافع، پس از بن بست در مذاکرات سیاسی است.
2- جنگ در نسبت با تهدید موجودیّت و تمامیت ارضی یک کشور، یک مسئله «موجودیتی و ملی» است که با باید با بسیج ملی برای دفاع در برابر تجاوز اقدام کرد.
3- جنگ در نسبت با جامعه و عمل فردی- اجتماعی، یک امر «فرهنگی و هویتی» است که خِرد دفاعی و فرهنگ جوانمردی، ایثار و فداکاریِ یک جامعه را در برابر تجاوز دشمن آشکار کرده و سامان می دهد.
بر اساس تعاریف یاد شده، میتوان حوزههای مطالعاتی جنگ ایران و عراق، گفتمان و ادبیات موجود را مورد ارزیابی و نقد و بررسی قرار داد. به این معنا که هم اکنون چه درکی از مسئله جنگ بعنوان یک امر استراتژیک وجود دارد و برای تعمیق و اصلاح آن از چه روش هایی استفاده می شود و چه نتایجی به همراه داشته است؟