
با درگذشت دکتر ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به جای بررسی نقش تاریخی وی در تحولات سیاسی- اجتماعی و امنیتی، عملکرد بنی صدر بعنوان رئیس جمهور و فرمانده کل قوا، تنها در چارچوب مفهوم «خیانت» مورد توجه قرار گرفته است. با نظر به درگذشت وی در فرانسه و چگونگی بازتاب و مفهوم بندی مرگ وی در مطبوعات ایران، این پرسش ایجاد شده است که؛ کدام مسئله در پیدایش این برداشت تاثیر گذاشته است؟ آیا مسئولیت بنی صدر در مقطع زمانی وقوع جنگ و اشغال سرزمین ایران و ناکامی در آزادسازی آن، موجب این نگرش شده است یا همسویی وی با گروههای سیاسی ازجمله مجاهدین خلق و فرار از کشور؟
بدیهی است که قرار گرفتن بنی صدر در موقعیت رئیس جمهور ایران با بیش از 11 میلیون رای، هیچ نسبتی با مفهوم خیانت نداشت، بلکه وی با قرار گرفتن در کانون رقابتهای سیاسی، از این موقعیت برخوردار شد و سپس از سوی امام خمینی بعنوان رهبر انقلاب علاوه بر تنفیذ حکم ریاست جمهوری، در مقام فرماندهی کل قوا قبل از آغاز جنگ منصوب شد. با این توضیحات، پس مسئله چیست؟ بدون تردید وقوع جنگ و اشغالِ نزدیک به 20هزار کیلومتر از سرزمین ایران، عملکرد بنی صدر را در سطح ملی، بعنوان رئیس جمهور و فرمانده کل قوا و در امتداد رقابتهای سیاسی، به زیر سوال برد و به شدت تضعیف کرد. در این فرایند، ناتوانی در آزادسازی مناطق اشغالی در سال اول جنگ، همپیمانی با مجاهدین خلق و سپس فرار از کشور و استقرار در فرانسه با هدف براندازی نظام، موقعیت بنی صدر را به تدریج از کانون سیاست ورزی در ایران خارج و در درون پارادایم وابستگی به قدرتهای خارجی تعریف پذیر کرد. آزادسازی مناطق اشغالی در سال دوم جنگ و تأمین ثبات سیاسی، همراه با ضربه استراتژیک به کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و استقرار مسعود رجوی در بغداد، ازجمله موضوعاتی است که نسبتِ میان روند تحولات ایران با نقش بنیصدر را در تاریخ سیاسی و امنیتی ایران، همچنین نقش وی را در پاریس بعنوان رهبر اپوزیسیون دچار گسست کرد. پس از آن، بنی صدر هیچگونه پایگاه و نفوذ سیاسی- اجتماعی برای تأثیرگذاری نداشت. در حالیکه اگر پس از خلع از ریاست جمهوری با تأکید امام خمینی مبنی بر عدم تعقیب وی، در ایران مانده بود، در مقایسه با فرار از کشور، نقش بیشتری در جامعه و ساختار سیاسی کشور داشت و به تناسب شرایط مختلف محل رجوع قرار می گرفت. در واقع پیوند با منافقین و فرار از کشور، ضربه اساسی و نهایی را بر بنی صدر وارد کرد و این بزرگترین اشتباه سیاسی او پس از انتخاب بعنوان رئیس جمهور ایران بود. بنابراین با آزادسازی مناطق اشغالی پس از فرار بنیصدر، تأمین ثبات در ایران، متقابلاً پیوند بنی صدر با مجاهدین خلق و استقرار آنها در فرانسه و سپس انتقال به عراق برای براندازی نظام با حمایت خارجی، وی را از کانون سیاست و تأثیرگذاری بر سیاست و جامعه ایران خارج کرد و موضوع دیگری برای طرح نام وی در تاریخ سیاسی ایران باقی نمانده است.
با این توضیحات، مباحثی که تحت عنوان خیانت بنی صدر در جنگ طرح میشود، بیش از آنکه با نظر به تأثیرگذاری بنی صدر در زمینه های مختلف باشد، متأثر از واقعیات سیاسی و تاریخی است که به دلیل حضور نسل جنگ در عرصه سیاست طرح می شود و با تغییر این نسل، موضوعیت آن تاریخی و فراموش خواهد شد. بنابراین «پروژه ناتمام» بنی صدر در جای دیگری و به جای مفهوم خیانت، باید با استفاده از مفهوم «تأثیر و پیامدهای ظهور و سقوط بنی صدر در ساختار سیاسی- نظامی کشور و پیامدهای آن» مورد نقد و بررسی قرار بگیرد که در ادامه به برخی از موارد آن اشاره خواهد شد:
1- بنیصدر اولین و آخرین فردی بود که از سوی امام خمینی بعنوان فرمانده کل قوا منصوب شد. پس از وی و شکست تجربه انتصاب او، این عنوان به فرد دیگری تفویض نشد. در حالیکه در جنگ در چند مقطع اختیاراتی در همین سطح با استفاده از عنوان «فرمانده عالی جنگ» و هماهنگ کننده ارتش و سپاه واگذار شد.
2- ضرورت مشارکت فعال نهادهای انقلابی در عرصه سیاست، با هدف حفظ انقلاب و تأمین امنیت، پس از تشدید اختلافات در ساختار سیاسی در دوره ریاست جمهوری بنی صدر و سپس همپیمانی بنی صدر با گروههای سیاسی ازجمله مجاهدین خلق شکل گرفت و بعنوان یک سنّت سیاسی همچنان ادامه یافت.
3- اولین ریزش اجتماعی و کاهش مشارکت سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری، با آشکارشدن سرنوشت بنی صدر، صورت گرفت و با بعدها با هزینه شهات 72 تن در انفجار حزب جمهوری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر جبران شد.
4- ضرورت آزادسازی مناطق اشغالی و از طرفی ناتوانی و شکست بنی صدر در تامین ان و پیوستگی اشغال با بی ثباتی سیاسی، مهمترین دلیل مشارکت و نقش موثر سپاه در جنگ و تغییر ساختار سپاه از نیروی امنیتی به نظامی بود که پیامدهای آن همچنان ادامه دارد و رو به توسعه و تعمیق است.
5- فرهنگ مبارزه با لیبرالیسم گرچه در دوره دولت موقت و علیه سیاستهای مرحوم بازرگان شکل گرفت، اما در دوره بنی صدر نهادینه شد و پس از خرداد سال 1376 به اوج رسید و همچنان برای تبیین شرایط و نقد برخی افراد، از مفهوم «بنی صدری کردن» اوضاع استفاده میشود.
6- ائتلاف سیاسی بر محور مفهوم «خط امام»، با تصرف سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 شکل گرفت. ولی در دوره بنی صدر مفهوم یادشده به مفهوم حزب اللهی و مکتبی تغییر کرد. هر چند با حذف بنی صدر از ساختار سیاسی، مفاهیم چپ، راست و میانه، برای صورت بندی جریانات سیاسی جایگزین مفاهیم پیشین شد.
مطالب مرتبط:
- حادثه 14 اسفند سال 59؛ پیامدهای ظهور «دو صدایی» در کشور