یادداشت میهمان/ تحلیل جنگ ایران و عراق بر اساس کدام مفهوم و روش؟ کینه شخصی یا مقابله با انقلاب؟- (1)

شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱
بهاءالدین شیخ الاسلامی

اشاره

  پس از انتشار مصاحبه دکتر عبدالله ناصری در کانال شخصی، بدلیل موضوعات مناقشه آمیزی که طرح شده است، جناب آقای شیخ الاسلامی پاسخی را تهیه و برای انتشار ارسال کرده است که در دو بخش منتشر خواهد شد. مسئله قابل توجه این است که پیش از این، نقد از  جنگ از سوی اپوزیسیون صورت می گرفت و سپس به پرسش های فراگیر در جامعه و مناقشه ارتش و سپاه در باره عملکرد سازمانی در جنگ تبدیل شد. به این اعتبار  نقد دکتر ناصری بدلیل سابقه و مسئولیت هایی که داشته و در مصاحبه به آن اشاره کرده اند، بیانگر توسعه دامنه انتقاد از جنگ از نظر مفهوم و موضوع در درون ساختار و آشکارسازی آن در مقایسه با گذشته می باشد.

بخش اول

اخیرا تحلیلی از جناب دکتر عبدالله ناصری (استاد سابق دانشگاه الزهرا و رئیس اسبق خبرگزاری ایران) در کانال شخصی ایشان دربارۀ جنگ ایران و عراق منتشر شده است که متضمن اظهارات درست و نادرستی است.

وی جنگ رژیم صدام با ایران را نشأت گرفته از انتقام‌گیری شخصی دو طرف (صدام و امام) دانسته و البته کفۀ سنگین اتهامش را متوجه امام خمینی کرده است! در آغاز جناب ناصری دربارۀ اصل جنگ نظراتی را به نقل از صاحب‌نظران خارجی و نیز بر اساس نظر خودشان مطرح می‌کنند که خارج از موضوع بحث ماست.

موضوع اصلی نقد ما بر نظر او دربارۀ علت تجاوز رژیم صدام به ایران و خلاصه کردن آن در «انتقام‌گیری تاریخی» و «کینۀ شخصی» امام خمینی از صدام و صدام از امام است! ناصری در این تحلیل تمام شواهد و دلائل و اسناد و حتی مناسبات جهانی در آن عصر را نادیده می‌گیرد و بر نظر شخصی خود که مبتنی بر هیچ اطلاعاتی نیست (جز نیت‌خوانی و غیب‌گوئی) تأکید می‌کند تا دیدگاه غلط خود را پیش ببرد. وی می‌نویسد: «صدام با توجه به اکثریت شیعه در عراق، واقعا نگران وقوع انقلابی شیعی- مثل ایران- بود. ضمنا کینۀ این دو رهبر دو کشور نسبت به یکدیگر، از نظر روانشناسی تاریخی مهم بود ولی متأسفانه در تحلیل تاریخ جنگ ایران و عراق نادیده گرفته شده است». در پاسخ به آقای ناصری باید گفت بله؛ احتمالا صدام از وقوع یک انقلاب شیعی نگران بوده است و احتمالا هم صدام و امام از یکدیگر کینه داشته‌اند، اما این چه ربطی به شروع جنگ میان دو کشور دارد؟! ناصری توضیح نمی‌دهد که بر اساس کدام شواهد و دلائل صدام از وقوع یک انقلاب شیعی می‌ترسیده؟ مگر تنها بر اساس حدس و گمان می‌توان به علت وقوع یک جنگ پرداخت؟ ضمن اینکه او معلوم نمی‌کند بر اساس کدام شواهد امام و صدام از یکدیگر کینه داشته‌اند؟ در این مورد هم تنها با یک نیت‌خوانی بدون شاهد و دلیل مواجهیم.

در این تحلیل درواقع بیشتر شخص امام متهم به جنگ‌افروزی و شروع جنگ با صدام آن هم بر اساس انتقام‌گیری شده است، در آنجا که می‌نویسد زمانی که رهبر جمهوری اسلامی برای خود «رسالت فراملی» قائل شد و ارتشیان عراق را به شورش علیه صدام فراخواند!  ناصری توجه نداشته (یا تعمدا نادیده گرفته) که در آن زمان ایران درگیر بحران‌های ناشی از انقلاب و فروپاشی رژیم پهلوی و ده‌ها توطئه و شورش مسلحانه در نقاط مختلف کشور بود و اصولا امکان شروع کردن جنگ با کشوری را نداشت. ضمن اینکه همان زمان به دلیل ده‌ها سند و شاهد و امروزه بنا به اعتراف رجال عراق و حتی مقامات سازمان ملل و همچنین آمریکا و اروپا این صدام بود که جنگ را آغاز کرد و امام خمینی هم تا وقتی رژیم صدام به تحرکات نظامی دست نزده بود، هیچگونه دعوتی از ارتشیان عراق برای شورش ننمود. اگر جناب ناصری به خود زحمت می‌داد و قدری به اسناد و شواهد مراجعه می‌کرد، درمی‌یافت که پس از اینکه صدام در تیرماه 1358 طی یک کودتا حسن‌البکر رئیس جمهور رژیم بعثی را کنار زد (همراه با قتل عام 500 نفر از طرفداران البکر و سپس مسموم کردن او) و به عنوان رئیس جمهور قدرت اول عراق شد، تعرضات مرزی و نیز راه انداختن گروه‌های شبه نظامی در خاک ایران برای اقدامات تروریستی را شروع کرد. از جملۀ اقدامات متعرضانۀ صدام اخراج هزاران ایرانی از خاک عراق و ترتیب حمله به کنسولگری ایران در بصره و تشکیل گروه تروریستی «خلق عرب» (که روزانه اعمال تروریستی در خوزستان انجام می‌داد) بود. به علاوه تجهیز بی‌سابقۀ ارتش عراق به انواع سلاح‌های پیشرفته توسط شوروی و آمریکا و اروپا ازجمله شواهد دیگر برای شروع کردن یک جنگ تمام عیار برای ساقط کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران است. از همه مهم‌تر شروع تجاوزات نظامی در مرزها از سال 1358 بود که تعداد آن طبق اسناد ارتش جمهوری اسلامی ایران به 33 مورد تجاوز مرزی می‌رسد. این تجاوزات در سال بعد به 55 مورد بالغ می‌شد که درنهایت به یک تجاوز همه‌جانبۀ نظامی در شهریور 1359 توأم با اعلام الغای قرارداد الجزایر (قرارداد مرزی میان ایران و عراق در زمان رژیم شاه) رسید.

نخستین پیام امام خمینی به مردم و ارتشیان عراق هم در فروردین 1359 (کم‌تر از شش ماه قبل از شروع جنگ توسط صدام) بود که پس از بی‌نتیجه بودن اقدامات دیپلماتیک برای دست برداشتن صدام از تحرکات و تجاوزات نظامی به مرز‌ها و حتی بمباران‌های هوائی مرزی بود. دومین پیام امام هم بعد از تجاوز سراسری ارتش بعثی به خاک ایران در مهرماه همین سال صادر شد.

اگر به سوابق مراجعه کنیم، اقدامات دیپلماتیک ایران برای بازداشتن صدام از هرگونه تجاوز نظامی در سال 1358 صورت گرفت، اما واقعیت این بود که صدام اهداف دیگری در سر داشت که با خلاصه کردن آن به کینه‌ورزی شخصی نسبت به امام خمینی یا منحصر کردن علت وقوع جنگ به کینۀ شخصی امام از صدام موضوع حل نمی‌شود. صدام در آرزوی رهبری جهان عرب از طریق توسعه‌طلبی بود و ارتشی تا دندان مسلح را (که بعد از اسرائیل قوی ترین ارتش شناخته می‌شد) فراهم کرده بود و از این فرصت تاریخی (فروپاشی رژیم پهلوی و منتفی شدن حمایت آمریکا از ایران) استفاده کرد تا خیالات بلندپروازانۀ خود را تحقق بخشد. در عین حال که مناسبات جهانی را هم می‌شناخت و منتظر چراغ سبز آمریکا و شوروی و حمایت آنها هم بود.

اگر ناصری به اعترافات سران رژیم بعثی مراجعه می‌کرد، این مشکل برایش حل می‌شد و درصدد انتقام‌گیری از امام خمینی از طریق نقد غیرمنصفانه که جنگ را به سبب کینۀ شخصی امام از صدام تلقی کند، برنمی‌آمد. خوشبختانه شواهد بسیاری دال بر تأیید اهدافی فراتر از کینه‌ورزی شخصی از طرف صدام یا امام وجود داشته و دارد که ازجمله در این زمان پس از فروپاشی رژیم بعثی عراق، برخی از سران آن نسبت به نیات و اهداف واقعی صدام اعترافاتی کرده‌اند. به عنوان نمونه به اعتراف «صلاح عمرالعلی» از اعضای ارشد شورای رهبری حزب بعث که در سال ۱۳۵۸ نماینده رژیم عراق در سازمان ملل شد، اشاره می‌کنیم.

وی با یادآوری دیدار دکتر یزدی وزیر امور خارجۀ وقت ایران با صدام حسین در حاشیه اجلاس ششم کشورهای غیر متعهد در هاوانا (کوبا) طی مصاحبه‌ای اظهار داشت پس از انجام دیدار دو طرف، به صدام گفتم خوب شد مشکلات میان ما و ایران رفع گردید، اما: «صدام به من گفت: ببین صلاح! متوجه باش ما الان با یک فرصت طلایی رو به رو هستیم که ممکن است در هر صد سال یکبار چنین فرصتی دست دهد. می‌توانیم سر ایرانی‌ها را به سنگ بکوبیم. اهواز و محمّره [خرمشهر] را آزاد کنیم»! همچنین سرلشکر وفیق‌السامرایی مسئول اطلاعات ارتش صدام ضمن اعترافی مشابه می‌گوید: «رژیم عراق به این نتیجه رسیده بود که فرصت طلایی لازم برای رهائی از نفوذ ایران در عراق و زمینه‌های لازم برای باطل کردن معاهده ۱۹۷۵ میلادی الجزایر و بازگرداندن حاکمیت و سلطه کامل بر  شط العرب، بر مبنای معاهده ۱۹۷۵ میلادی و تعدیل خط مرزی و پشتیبانی از عرب‌های اهواز به منظور شروع یک انقلاب و آزاد شدن از تابعیت ایران و برانگیختن آتش فتنه های قومی در بلوچستان و کردستان و آذربایجان به منظور سرنگونی رژیم جدید ایران و از هم پاشیدن دولت ایران فراهم شده است. این فرصت تاریخی برای صدام، قدم برداشتن در راهی بود که او را به رهبری کل منطقه سوق می داد».

 بنابراین ناصری که رهبران نظام و به‌خصوص شخص امام را متهم به عدم عقلانیت در جنگ می‌کند- و متأسفانه همانند معاندان و به‌خصوص سلطنت‌طلبان امام را متهم به شروع جنگ بر اساس «انتقام‌گیری تاریخی» (؟!) و کینۀ شخصی نسبت به صدام می‌کند-  به شبه تحلیلی می‌پردازد که مبتنی بر هیچ اطلاعاتی جز خیال‌پردازی واهی و مغرضانه نیست. چون تحلیل باید مستند به اسناد و شواهد معتبر باشد؛ نه مطالب ساخته و پرداختۀ ذهنی. حتی متأسفانه ناصری ضمن پاسخ به سؤالی دربارۀ اظهارات دکتر یزدی که دروغی را که به مرحوم دعائی (سفیر وقت ایران در عراق) نسبت داد، به جای پذیرفتن پاسخ ایشان، به صدور حکم دست می‌زند و اظهارات یزدی را درست صحیح معرفی می‌کند و بعد هم ادعا می‌کند دعائی ناچار شد اظهارات یزدی را تکذیب کند. واقعا جای تعجب دارد که ناصری بدون هیچ دلیلی اشتباه یزدی (یا دورغ عمدی او) را می‌پذیرد و تکذیب دعائی را اجباری می‌داند. این رویکرد چیزی جز برخورد سیاسی یا انتقام‌گیری شخصی از رهبری انقلاب نمی‌تواند علت دیگری داشته باشد؛ چون او می‌توانست به ده‌ها منبعی که در این مورد وجود دارد مراجعه ‌کند.

ادامه دارد ...

مطالب مرتبط:

- یادداشت میهمان/ تحلیل جنگ ایران و عراق بر اساس کدام مفهوم و روش؟ کینه شخصی یا مقابله با انقلاب؟- (2)

- سایر یاداشت های این نویسنده در این سایت

برچسب ها:

عبدالله ناصری

،

بهاءالدین شیخ الاسلامی

،

تحلیل جنگ

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت