اشاره:
نقد تاریخ نگاری جنگ ایران و عراق در سپاه، بیش از اینکه نقد مدیریتی- ساختاری باشد، نقد رویکردی و روش شناختی است. به این اعتبار، بنیانگذاری تاریخ نگاری جنگ در سپاه تحت تأثیر گفتمان غالب در حوزه تفکر تاریخی و تاریخ نگاری، همچنین الزامات دفاع در برابر متجاوز شگل گرفت. با اتمام جنگ، تلاش برای تبیین حقایق و واقعیات، در امتداد مقابله با تحریفات، رویکرد و روش ها را نهادینه کرده است. در صورتی که تاریخنگاری با این هدف صورت گرفته و آثار و اسنادی زیادی تاکنون منتشر شده، این پرسش وجود دارد که؛ علت پرسشها و ابهامات کنونی چیست؟ پاسخ به این پرسش، بمعنای آزمون رویکرد و روش تاریخنگاری و انتشار آثار است و راه را برای تغییر خواهد گشود. آنچه روشن است، تاریخنگاری با رویکرد ترویجی- تبلیغی، پاسخگوی پرسشها نخواهد بود. زیرا تاریخ نگاری باید در نسبت با مسایل و برای پاسخ به پرسشها انجام شود. بنابراین فاصله گرفتن از روش نقد، با فلسفه تاریخ نگاری و ضرورت پاسخ به پرسشها در تضاد است.
در ادامه بخش سوم گفتگو با اعتمادآنلاین از نظر خواهد گذشت.
****
*آقای درودیان شما فرمودید فضایی که امروز وجود دارد؛ حالا بخش غیررسمی؛ من میخواهم انفکاکی از یک گفتمان رسمی [که] راجع به جنگ صحبت میکند که هم بحث دفاع مقدس است و همه اتفاقات خوب بوده و همه چیز در بهترین نحو ممکن انجام شده است و گفتمان غیررسمیای که وجود دارد و واکنشی به این گفتمان رسمی است و بیشتر این نگاه را دارد که بچهها را بردند و به شهادت رساندند و تفکری نداشتند و... [داشته باشم] و راجع به این تفکیک گفتوگو کنیم. شما به خوبی به این مطلب اشاره کردید که به هر حال ما باید این پرسش را به رسمیت بشناسیم. سوالی دارم و خیلی خوب شد به امروز رسیدیم. امروز در جامعهای که در آن زندگی میکنیم- جامعه ایران- همچنان میبینید [وقتی] که موضوعی درباره جنگ برجسته میشود مانند غواصانی که آمدند، جامعه به گونهای واکنش نشان میدهد که گویی همین امروز اتفاق افتاده است و همچنان برای جامعه زنده است. چیزی که ما میبینیم و برداشتی که از جنگ داریم این است که همه اتفاقات جنگ مثبت بوده است. انگار ما نپرداختیم به اینکه جنگ مجموعهای بوده از شکستها و پیروزیها و سهم پیروزیها در گفتمان رسمی به قدری بولد شده است که جامعه لاجرم واکنش نشان میدهد. میخواهم ببینم شما اینگونه نگاه میکنید که کارکرد این روایت در واکنش به این موضوع [چیست و] چه باید کند؟
شما همین کتابهای تحقیقات جنگ سپاه را- با کتابهای ارتش کاری ندارم و از آن که ما انجام دادیم میخواهم دفاع کنم- بروید و ببینید که آیا ما تماماً گفتیم همه چیز گل و بلبل بوده است؟ ما عملیاتهایی را که سپاه شکست خورده است بهصراحت نوشتهایم. یکی از دوستان در فضای مجازی از عملیات بدر نوشت و من هم در نقد آن نوشتم [که] بزرگوار صفحه فلان و فلان کتاب ما قبلاً این شکست را نوشتیم، حالا طوری به نسل جدید میگویید انگار که کشف جدیدی کردهاید. سپاه در کتابهایی که خود نوشته است از شکستهایش هم نوشته است. بروید و بخوانید. این نسلی که امروز صحبت میکند رفته این کتابها را بخواند؟ من با قاطعیت به شما میگویم. من تا دلتان بخواهد سخنرانی رفتهام و بیشترین بحثهایی هم که داشتهام پاسخ به پرسشهای جنگ بوده است. اول میپرسیدم سوالات اساسی شما چه هستند؟ بعد میگفتم چند نفر کتاب خواندید؟ این سوالی که میپرسید کدام کتاب را خواندهاید؟ کتاب وجود دارد و خودشان نرفتهاند که بخوانند. به همان اندازه که ما با واقعه جنگ سیاسی برخورد کردیم به دلیل شرایطی که بعد از انقلاب وجود داشت و [آن را] در چهارچوب کلاسیک و نظامی نمیدیدیم. درگیر استقرار نظام و مسائلی بودیم و جنگ را یک مساله سیاسی در چهارچوب انقلاب و آمریکا علیه ایران میدیدیم. امروز نقد جنگ گرفتار همین مشکل است و سیاسی نگاه میکند، به صورت تاریخی و منصفانه قضاوت نمیکند و متقابلاً هم جواب این سوالات مجدداً سیاسی است.
*یعنی مثلاً فرماندهانی که جواب میدهند؟
بله. ضمناً یک اتفاقی هم افتاده است. من در کتاب درسها و دستاوردها که یک نسخه خدمتتان هست با حدود ۲۶ نفر از فرماندهان جنگ صحبت کردم و سوالم هم این بود که این واقعه بالاخره تمام شده و از وقوع آن ۴۲ سال گذشته و از پایان آن هم 34 سال گذشته است. دیگر تمام شد. چه درسها و دستاوردهایی دارد؟ ما که نباید تاریخ را در تاریخ محدود کنیم. اگر این واقعه بزرگ تاریخی و میراث آن پاسخگوی مسائل امروز و آینده نباشد به چه چیزی میخواهد پاسخ دهد؟ فقط به محل یک سری دعوا تبدیل میشود. شما درسها و دستاوردها را بخوانید ببینید کسی به این سوال پاسخ داده است؟
*یعنی حتی فرماندهان جنگ هم این ذهنیت را ندارند.
بله. چون مساله آنها عملکرد خودشان است و مادامی که برای تاریخنگار واقعه مساله است و نه کنشگری و اندیشههایی که پشت اینهاست برای منتقد سیاسی، متن و اسناد نیست. فقط پرسش و نقد و قبول نکردن آن چیزی است که به قول شما رسمی گفته میشود و فرماندهان فقط عمل خود را توجیه میکنند و فهم عمیق از یک مساله استراتژیک در کشور حاصل نمیشود. در نتیجه خِرد دفاعی به این معنی است که باورهای عمومی و نهادینه شده برای شکلگیری فرهنگ استراتژیک در کشور شکل نخواهد گرفت. الان ببینید من چقدر با شما بحث میکنم. من شما را آدم عمیقی میدانم. اما شما نمیتوانید از سوال تاریخی بیرون بیایید.
*از گذشته...
از گذشته نمیتوانید بیرون بیایید. شما نماینده همین نسلی هستی که هم نوشتید و هم تحقیقات کردید و هم پدرتان از راویان بوده و من شما را نماینده واقعی نسلی میدانم که مطالعه میکند و صرفاً سیاسی سوال نمیکند اما کلیشههای کلی او عین همین نسل است؛ تقسیم میکند به رسمی و غیررسمی. میگوید سپاه مگر نهاد رسمی نیست پس چرا این حرفها را نوشته است؟ هر کسی در هر کجای عالم بخواهد من حاضرم با او با سند بحث کنم و نشان شما میدهم هیچکسی به اندازه سپاه خودش را نقد نکرد، [نقد] بر اساس اسناد و منتشر هم نکرده است. اما شما میگویید رسمی! بله تبلیغات سپاه [هم هست]. ما وقتی که کار تاریخنگاری میکردیم پیام انقلاب هم مانند ما کار میکرد و وظیفه داشت آن کار را انجام دهد.
*الان هم محل گفتوگو نیست؟
من کتابی نوشتم تحت عنوان «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق؛ پیشدرآمدی به یک نظریه». جوانانی مانند شما گفتند ما این کتاب را خواندیم و بسیار عقلانی بود و این را یک نهاد رسمی منتشر کرده است. اساس این کلیشههای رسمی و غیررسمی نظریه یک فرد مارکسیسم است و آن را در اروپا طرح کردند. در نقد ادبیات مارکسیستها بود. این کلیشهها را در بحثها نیاوریم. شما بگویید در این کتاب این را نوشتید، روایتهای دیگر این است، اسناد این است، چرا اینجوری نوشتید؟ بحث کنیم. ببینیم آیا صادقانه در این کتابهایی که منتشر شده نقد کردیم یا نه. من سپاه را میگویم، ارتش را باید خودشان پاسخ دهند. ادامه دارد ...
مطالب مرتبط:
- دروديان در گفتگو با «اعتمادآنلاين»: بايد پرسشها را به رسميت بشناسيم (بخش دوم)