اظهارات منشه امیر به نقل از روزنامه کیهان، مبنی بر اینکه عملیات حماس در سرزمینهای اشغالی در تاریخ 7 اکتبر( 15 مهر)، با تأثیر از تجربه جنگ با عراق صورت گرفته، فارغ از اینکه با چه هدفی بیان شده، موجب نگارش این جستار شده است. نظریه یادشده این پرسش قابل بررسی را در تقدیر خود دارد که؛ تجربه جنگ با عراق چه تأثیری بر شکلگیری الگوی استفاده از قدرت نظامی برای تأمین اهداف سیاسی داشته است؟ به نظرم این موضوع را نمیتوان نادیده گرفت که کارکرد تجربه جنگ با عراق، نظام ادراکی و مفهومی جامعه ایران و ساختار تصمیمگیری و مدیریتی کشور را از مسئله جنگ، در مواجهه با مسئله تهدید و استفاده از قدرت برای تأمین اهداف سیاسی، تحت تأثیر اساسی قرار داده و خواهد داد. همچنان که این موضوع به جامعه ایران محدود نخواهد شد. با این توضیح، پاسخ به پرسشهای موجود در این زمینه میتواند نسبتِ تجربه گذشته با نیازهای آینده و چگونگی استفاده از الگوی تجربه جنگ با عراق را در استفاده از قدرت برای تأمین اهداف سیاسی، در پژوهش جداگانه روشن کند.
براساس ملاحظه یادشده، بنظرم هم اکنون مسئله جنگ بعنوان یک امر هویتی- تاریخی، همچنین بمثابه یک «نظریه سیاسی- امنیتی و فرهنگی»، به عامل اساسی برای «تحکیم موجودیّت» و «توسعه قدرت» ج.ا.ایران، با قابلیت الگوپذیری در جبهه مقاومت تبدیل شده است. با این توضیح، ویژگیهای اساسی تجربه جنگ با عراق، بمثابه اصول دکترینی و مبانی «نظریه قدرت»، بر اساس سه مفهوم زیر قابل صورتبندی می باشد:
1) تعمیق «مفهوم دشمن» و ضرورت مرزبندی و آمادگی مقابله با آن در هر وضعیتی.
2) تحقق اراده و توانمندی تصمیمگیری برای «دفاع و تنبیه متجاوزِ اشغالگر»، با استفاده از هر ظرفیتی.
3) توسعه فرهنگ «مقاومت» در برابر فشار، بجای سازش، در هر شرایطی.
طبق توضیح یادشده و اهمیت صورتبندی و استفاده از تجربه جنگ با عراق، هرگونه گسست در نظام مفهومی یادشده، بمعنای گسست در مبانی و شاکله قدرت ج.ا.ایران و جبهه مقاومت تلقی خواهد شد. متقابلاً استفاده از این نظریه، ساختار قدرتِ برآمده از انقلاب و تجربه جنگ با عراق را تحکیم و توسعه خواهد داد. چنانکه ادراک از مفهوم قدرت و ضرورت برخورداری از بازدارندگی دفاعی- تهاجمی برای حفظ هویت و تمامیت ارضی کشور، همچنین حضور منطقهای و ضرورت دفاع از جبهه مقاومت، بر همین اساس بدست آمده و پیگیری میشود. بنابراین اهمیت تجربه جنگ با عراق صرفاً بعنوان یک امر نظامی در زمان و جغرافیای خاص و مجموعه ای از رخدادهای سیاسی- حقوقی و تاریخی در برابر عراق نیست، بلکه بیانگر «هویت کنشساز» جامعه ایران در مواجهه با امور حیاتی و سرنوشت ساز، برای «بازتولید و نمایش قدرت» خلّاقانه و تأثیرگذار است.
سایر مطالب: