تجربه زیسته یک جامعه در دوران جنگ، به معنای صورتی از زندگی در همه ابعاد و جزئیات آن است. انتقال جزئیات تجربه زیسته در هر دوره ای، براساس مفاهیم کلی صورت می گیرد. با این توضیح، تجربیات نظامی جنگ با عراق با توصیف جزئیات، در قالب گزارش از عملیات ها، قابل انتقال به آینده نخواهد بود. زیرا توصیف رخدادهای جزیی با گزارش عملیات یا استفاده از خاطرات و ادبیات، بمعنای بازنمایی «جهان شبه جنگ» است که جایگزین واقعیات تاریخی ـ راهبردی خواهد شد. در حالیکه با بررسیهای استراتژیک و تعیین نسبت عملیات های نظامی، با اهداف و نتایج آن و هر دو با اهداف سیاسی، می توان امکان انتقال تجربه جنگ و استفاده از تجربه گذشته را با استفاده از مفاهیم، برای پاسخ به نیازهای آینده را فراهم کرد. بعبارت دیگر از طریق گزارش جزئیات رخدادها و یا خاطرات فردی نمی توان مسئله جنگ را بعنوان یک مسئله استراتژیک مورد شناسایی و بهره برداری در حال و آینده قرار داد.
گسست کنونی حاصل روش مواجهه با تجربه جنگ و تفکیک آن به مفهوم دفاع مقدس و خاطره گویی است که موجب ناتوانی در تبیین گذشته و پاسخگویی به نیازهای آینده شده است. در صورت تداوم و نهادینه شدن وضعیت کنونی، گذشته در گذشته محصور و مورد مناقشه و پرسش قرار می گیرد، در حالیکه فهم استراتژیک از گذشته، با میانجی ادبیات و خاطرات قابل حصول نیست و از نیازهای آینده و چالشهای پیش رو پشتیبانی نخواهد کرد، هرچند ناظر بر فرهنگ و تجربه رفتاری یک نسل در تجربه زیسته، در دوران جنگ با عراق باشد.
مطالب مرتبط: