6- مشخصه جنگ مدرن، با استفاده از فناوری، مفهوم «زمان» را برای تصمیم گیری منسجم سیاسی- استراتژیک، فرماندهی یکپارچه نظامی و اداره هماهنگ کشور در جنگ را با ایجاد «تاب آوری ملی- اجتماعی»، دستخوش تغییر کرده است. زیرا توانمندی ترکیب فناوری نظامی با اطلاعات و هر دو با سایر مولفههای قدرت، برای استفاده با دقت و سریع در تخریب هدفمند، کنترل زمان و مدیریت دامنه جنگ را پس از شکل گیری «تسلسل درگیریها»، برای درهم شکستن اراده ها و برگزاری جشن پیروزی، با دشواری فزاینده و متفاوت با گذشته همراه کرده است. بعبارت دیگر سرعت و دقت در تخریب هدفمند، دامنه جنگ را گسترش داده و در نتیجه، زمان برای تصمیم گیری و فرماندهی در جنگ و اداره کشور، فشرده و کوتاه شده است، در حالیکه جایگزینی تجهیزات و بازسازی زیرساختهای تخریب شده، پرهزینه و طولانی شده و تأثیر شکننده بر اراده ادامه و یا تصمیم گیری برای از سرگیری جنگ دارد. الزامات مواجهه با تحول یادشده نیازمند بازنگری در مفهوم، ساختار و شالوده قدرت دفاعی- تهاجمی، همچنین افزایش قدرت «تابآوری اجتماعی»، در کنار ضرورت تأمین «زنجیره تولید و توزیع» در همه زمینهها، می باشد. هزینه توقف و ناهماهنگی در هر بخشی از جنگ مدرن و عقب ماندگی در فرایند تسلسل درگیریها، بمعنای از دست دادن قدرت تابآوری و درهم شکسته شدن اراده مقاومت، برای پیروزی در جنگ است.
7- وقوع جنگ 12روزه نشان داد تهدید به استفاده از قدرت نظامی و جنگ، همانند دعوت به مذاکره و توافق سیاسی، دو وجه متفاوت و بهم پیوسته قدرت است که موجب شکل گیری «چرخه مذاکره- جنگ» و استفاده از آن، بصورت هماهنگ می شود. ادراک از مذاکره و محدودکردن آن به «مذاکرات برجام» و محدودشدن ادراک از جنگ به هشت سال جنگ با عراق، بمعنای تقلیل مسئله جنگ و مذاکره، بعنوان امر استراتژیک، به جنگ دفاعی، بعنوان عملکرد دفاعی جامعه ایران در برابر تجاوز ارتش عراق و جداکردن مذاکره از جنگ است و در نتیجه، مانع از ادراک از مسئله جنگ در پیوستگی با سیاست و ضرورت بکارگیری کلیه مولفه های قدرت، برای جلوگیری از غافلگیری در برابر حمله نظامی، در شرایط مذاکره سیاسی شده است. در حالیکه مذاکره صورتی از جنگ است که با بنبست در توافق با راه حل سیاسی، منطق اجتناب ناپذیری جنگ شکل می گیرد، چنانکه بن بست نظامی و شکست در اهداف جنگ، موجب بازگشت به میز مذاکره می شود.
پایان
مطالب مرتبط: