
اشاره:
گروه جهاد و مقاومت سایت مشرق درباره تولید و توزیع کتاب های دفاع مقدس، با جناب آقای "نصرت الله صمدزاده" مسئول کتابخانه تخصصی جنگ، گفتگو و در تاریخ 5 مهر 99 منتشر کرده است. او ۲۰ سال است به صورت حرفه ای در حوزه ی کتاب دفاع مقدس فعالیت می کند و به عنوان مدیر کتابخانه تخصصی جنگ، از زیر مجموعه های دفتر ادبیات و هنر مقاومتِ حوزه هنری بر این عرصه اشراف دارد. وی در این گفتگو با اشاره به آمار انتشار و استفاده از کتابهای جنگ، گونه شناسی این آثار را در چارچوب مفهوم «دوره شناسی» مورد نقد و بررسی قرار داده که به این اعتبار و با نگاه به چهل سالگی جنگ، قابل توجه است. متن گفتگوی ایشان در ادامه خواهد آمد.
**************
صمدزاده با اشاره به تعداد کتاب های منتشر شده و میزان استقبال از آنها، می گوید: از این ۱۹ هزار کتابی که در موضوع دفاع مقدس منتشر شده و در کتابخانه ما موجود است، حدود نیمی اصلاً یک بار هم دیده نشدهاند. شما باید احساس خطر بکنی و خواب شبت آشفته شود. با وجود این که کتابخانه ما، یکی از کتابخانههای تخصصی پرمراجعه است و پروژهای زیادی در اینجا شکل میگیرد که باعث دیده شدن کتاب ها میشود. مثلاً اعضایی داریم (بیش از ۱۰ نفر) که هرکدام تا کنون بیش از هزار عنوان کتاب امانت گرفتهاند با این حال بیش از ۱۰ هزار عنوان کتاب یک بار هم امانت نرفتهاند. این کتابها، نه زیست فرهنگی داشتهاند(مخاطب عام)، نه زیست پژوهشی داشتهاند(مخاطب خاص) و نه زیست فروشگاهی و تجاری. معتقدم کتابی که در نسل خودش خوانده نشود، در هیچ نسلی خوانده نخواهد شد یعنی در آینده نیز اینها مخاطب نخواهند داشت. پس برای چه چاپ شدهاند؟ و هزینهای زیاد به بیتالمال تحمیل کردهاند. میدانید با هزینه تولید این کتابهای بیمخاطب چه کارها میتوان انجام داد؟ این یک هشدار است برای کسانی که به آتش کمیتگرایی میدمند و دامن میزنند. متاسفانه یکی از دلایل این کار نبود نظارت کیفی بر آثار است و عدم پاسخگویی مالی نهادها به بازگشت سرمایه در انتشار کتاب.
وی درباره «دورهشناسی» آثار منتشر شده در سیر «چهل ساله» نشر کتاب جنگ و دفاع مقدس، به پنج دوره اشاره میکند که متأثر از شرایط اجتماعی و سیاسی و تغییرات دولت و فضای اجتماعی است. صمدزاده می گوید: این پنج دوره را فهرستوار برایتان میگویم:
- دوره اول ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ (۹ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۱۰۵ عنوان؛
- دوره دوم ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴ (۷ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۱۷۵ عنوان؛
- دوره سوم ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۲ (۸ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۳۸۰ عنوان؛
- دوره چهارم ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ (۵ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۶۳۰ عنوان؛
- دوره پنجم ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۸ (۱۱ ساله) با متوسط سالانه نشر کتاب حدود ۹۵۰ عنوان.
میبینید که روند نشر کتاب دفاع مقدس در کشور ما، به لحاظ کمّی، فزاینده بوده و مدام سیر صعودی داشته است. شخصا این مسئله را به دلایلی امتیاز نمیدانم.
به گفته صمدزاده؛ گونه خاطرات به لحاظ فراوانی و تعداد عناوین، بعد از گونه زندگینامهها، در رتبه دوم آثار منتشره دفاع مقدس هستند اما به لحاظ شمارگان و اقبال عمومی، در رتبه اول قرار دارند. حدود ۵۰۰۰ عنوان خاطرات دفاع مقدس منتشر شده است، که ما بخش بزرگی از اینها را که مجموعه خاطرات پیرامون شهدا هستند در گونه زندگینامه طبقهبندی کردهایم و اگر زندگینامهها را از دل این خاطرات حذف کنیم، حدود ۲۶۳۵ عنوان کتاب خاطره منتشره داریم که ۱۰۵ عنوان خاطرات روزنوشت، ۵۸۰ عنوان خاطرات خودنوشت، ۵۰۰ عنوان خاطرات شفاهی، ۷۰ عنوان خاطرات شفاهی (پرسش و پاسخ)، ۵۴۰ عنوان خاطرات اسارت، ۷۰ عنوان خاطرات عراقیها و ۷۷۰ عنوان هم مجموعه خاطرات موضوعی هستند.
مسئول کتابخانه تخصصی جنگ در نقد تاریخ شفاهی میگوید: اعتقاد ندارم گونهای به نام تاریخ شفاهی وجود دارد که اکنون دربارهاش صحبت کنم. از منظری، تاریخ شفاهی روش مطالعه یک موضوع و از منظری دیگر پروژهای برای گردآوری اطلاعات است و محصول این دو، کتابهای پژوهشی و تحلیلی هستند. بنابراین تاریخ شفاهی را معادل خاطرات نمیشود در نظر گرفت.
صمدزاده درباره نحوه اهتمام به خاطرات جنگ میگوید: نشر خاطرات از ابتدای جنگ وجود داشته است. اوایل، در نشریاتی مثل پیام انقلاب و حتی روزنامهها پررنگتر بوده است. اما از اواسط جنگ کتاب های مستقلی به جریان نشر اضافه شدند. پس از پایان جنگ و تأسیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری جریان نشر خاطرات قوت گرفت و سایر مراکز را وادار کرد که به این گونه نگارشی به صورت جدی ورود کنند. البته در همان اوایل جنگ، کتاب «ساعت شش کنار دریاچه مریوان» که به عنوان جلد پنجم مجموعه سوره حوزه هنری در سال ۱۳۶۰ منتشر شد، اتفاق مهمی در نشر خاطرات توسط یک خانم بود ولی جریانی ایجاد نکرد. از اواخر دهه هشتاد، جریان نشر خاطرات سمت و سوی دیگری پیدا کرد. گرچه برخی از دوستان نویسنده ما از شنیدن نام کتاب دا کهیر میزنند اما باید گفت انتشار کتاب دا اتفاق بسیار مهم و تأثیرگذاری در نشر خاطرات دفاع مقدس محسوب میشود. طوری که میتوان نشر خاطرات را به دو دوره قبل و بعد دا تقسیم کرد.
اتفاق مهمتری که پس از دا افتاد این بود که خاطرات سویه اجتماعی پیدا کردند، هم به لحاظ محتوا و هم کارکرد. البته مقدمات این مسئله قبل از آن شکل گرفته بود و تجربیاتی حاصل شده بود اما انتشار کتاب دا و اقبال عمومی بدان، روند نشر خاطرات را عوض کرد. یعنی به لحاظ محتوا، زندگی روزمره رزمندگان، همسرانشان، خانوادهشان و مردم عادی، رنج ها و شادیهایشان، عشقها و نفرت ها و زوایای مختلف زندگی به خاطرات راه پیدا کردند و آنها را خواندنیتر کردند. سوژه یابی خاطرات از مشاهیر و فرماندهان به مردمان عادی میل پیدا کرد. خاطرهگیریها از کودکی راویان آغاز میشد تا خواننده بداند که چگونه شخصیتی وارد فضای جنگ میشود. شخصیتنگاری در خاطرات اهمیت پیدا کرد و خاطرهنگاران به دغدغهها و عواطف و احساسات راویان نیز ورود پیدا کردند.
نیز به لحاظ پدیدآوری، قبل از دا نرخ خاطرات خودنوشت بالاتر بود، پس از آن، خاطرات شفاهی، که نویسندهای پای خاطرهنگاری باشد یا کسی که به حوزه نویسندگی آشنایی داشته باشد، اعتبار بهتر و بالاتری پیدا کرد و از خاطرات خودنوشت جلو افتاد. یعنی بهجای اینکه شخص راوی، خود خاطراتش را بنویسد ترجیح داده میشد خاطرهنگار، پای خاطراتش بنشیند. بنابراین خاطرهنگاری یک حوزه پدیدآوری مستقلی یافت که اکنون میتواند یک صنف باشد و کانون خاص خودش را داشته باشد.
همچنین به نظرم از همه مهمتر، شکلگیری کارکرد اجتماعی خاطره بود. اگر دهههای ۶۰ و ۷۰ از یک متولی نشر میپرسیدید چرا کتاب خاطره چاپ میشود عموما میگفتند که آیندگان بدانند در جنگ چه اتفاقی افتاده است، پس از دا، کتاب خاطره شد رقیب رمان. یعنی کتاب خاطره به عنوان یک رسانه، میخواست در شرایط اجتماعی روز تأثیرگذار باشد و نمیخواست مثل یک کتاب تاریخی صرفا به عنوان منبع پژوهشگران قرار گیرد. پیش فرضی که معلوم نبود درست است یا غلط؟! یعنی معلوم نبود واقعا از خاطرات منتشر شده در آینده به عنوان منابع پژوهشی تاریخی استفاده بشود یا نه! من با توجه به تجربه بیست سالهام در کتابخانه، میگویم با خوشبینی ۱۰ درصد این پیشفرض درست است. بنابراین اگر کتابهای خوشخوان خاطرات پس از دا نبودند، معتقدم کتاب دفاع مقدس، به تدریج از زیست فرهنگی کشورمان حذف میشدند. داستانها و رمانها هم نمیتوانستند کمکی بکنند. همچنان که الان میبینیم در چه وضعیتی هستند.
صمدزاده در ادامه تاکید می کند: اما معتقدم جایگاه رمان در آینده ادبیات جنگ، جایگاه بلامنازعی است و هیچ گونه دیگری نمیتواند جای آن را بگیرد و این خاطرات به رشد رمانها کمک شایانی خواهند کرد. پس بهتر است دوستان رماننویس ما با فرآیند نشر این خاطرات کمی مهربانتر برخورد کنند.
زمانی، در اوایل دهه هفتاد، آمار چاپ کتاب «دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری» به بیش از ۷۰ عنوان در سال هم رسیده است. اما الان، با توجه به رشدی که تا کنون داشته است و نویسندگانی که تربیت کرده است، خودش را بچلاند در سال، نهایتا ۸ تا ۱۰ عنوان کتاب تولید میکند که اکثرا کتاب های پرمخاطب هستند.
فرآیند نشر کتاب یک خط تولید ماشینی نیست، بلکه به گونهای است که کیفیتبخشی، کمیت عنوان را تقلیل میدهد در عوض، ارتقای کیفیت، شمارگان هر عنوان را بالا میبرد. بنابراین حدود ۱۰۰۰ عنوان کتاب دفاع مقدس که اخیرا، سالانه منتشر میشود امتیاز محسوب نمیشود و ایکاش تعداد اینها به یک پنجم تقلیل پیدا کند و در عوض کتابهای پرمخاطب تولید شود.