اشاره:
روابط پنهانی ایران و امریکا در زمان جنگ و سفرمک فارلین مشاور امنیت ملی امریکا به ایران، همواره یکی از موضوعات اساسی و مناقشه آمیز در زمان جنگ ایران و عراق و پس از آن بود. علت شکل گیری ماجرای مک فارلین در زمان جنگ ضرورت استفاده از ابزار دیپلماتیک برای حذف صدام، اطلاعات نظامی و دستیابی به تجهیزات نظامی برای کسب به پیروزی نظامی بر عراق بود. بی توجهی به پیوستگی مسائل نظامی با دیپلماسی که هنوز هم چندان به آن توجه نمی شود و دیگری اهمیت مناسبات ایران و امریکا که همچنان مورد مناقشه است، سفرمک فارلین را به یک موضوع مبهم و پرسش برانگیز تبدیل کرده است.
پیش از این برخی موضوعات تاریخی مانند اطلاع و موافقت یا مخالفت امام خمینی با این موضوع محل بحث بود که در میزگردی که به همین مناسبت برپا شد، تا اندازه ای اطلاع امام مورد پذیرش قرار گرفت. در حالیکه نقش مرحوم آقای هاشمی و تاثیر آن در زمینه های مختلف همچنان مورد بحث و مناقشه است.
موضوع قابل توجه در این میزگرد اشاره آقایان تفرشی و شیرعلی نیا به کاستی های منابع موجود است. همچنین نقش ماجرای مک فارلین در پیروزی های نظامی و نقش اسرائیل در ادامه جنگ و افشاگری این مذاکرات مورد بحث قرار گرفته است که بمناسبت چهل سالگی جنگ، بازنشر آن با تلخیص در ادامه خواهد آمد.
*************
انجمن اندیشه و قلم در تاریخ 11 آبان 99 میزگردی با حضور مجید تفرشی پژوهشگر تاریخ ساکن لندن، محسن هاشمی فرزند آیتالله هاشمی، اشرف بروجردی رییس کتابخانه ملی، سردار حسین علایی از فرماندهان جنگ، جعفر شیرعلینیا پژوهشگر تاریخ جنگ و عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران برگزار کرد که روزنامه اعتماد در تاریخ 12 آبان 99 برای انتشار آن اقدام کرده است. در این گفتوگوها تناقضات و تضادهایی به چشم میخورد که نشان میدهد بعد از ۳۵ سال همچنان کلاف پیچیده مک فارلین باز نشدهاست.
مجيد تفرشي اولين ميهماني بود كه در اين نشست سخنراني كرد. اين پژوهشگر تاريخ ساكن لندن به دليل اجتناب از مشكلات و قطع و وصل شدنهاي مرسوم در ارتباطات مجازي، ويديويي را ضبط كرده و براي انجمن انديشه و قلم ارسال كرده كه در اين ويديو به پرسشهايي در مورد ماجراي مكفارلين پاسخ داده بود. او سخنان خود را با منابع موجود و در اختيار در مورد اين بخش پرچالش و البته پرابهام در روابط ايران و امريكا آغاز كرد. تفرشي گفت در منابع مختلفي به اين موضوع پرداخته شده اما اشكال اسناد بينالمللي كه از منظر امريكا نوشته شده، اين است كه به منافع ملي ايران توجهي نشده است. از سويي مشكلات منابع ايراني هم اين است كه اغلب افرادي كه خاطراتي داشتهاند، اين خاطرات را منتشر نكردهاند يا امثال آقاي وردينژاد كه در جريان اين مسائل بوده، خاطرات و اسناد خود را در اختيار شوراي عالي امنيت ملي و آقاي هاشميرفسنجاني قرار داده است. علاوه بر اين اغلب افرادي كه در اين موضوع به خصوص اطلاعات دارند، گفتوگو نميكنند و آنها كه اطلاعات ندارند، گفتوگو ميكنند اما در امريكا از اين دست خاطرات مكتوب و مصاحبهها زياد است؛ بنابراين علت غلبه منابع امريكايي نبود منابع داخلي است.
تفرشي در ادامه با طرح اين پرسش كه آيا مذاكرات ايران و امريكا در جريان مكفارلين براي آزادي گروگانهاي امريكايي از لبنان و دريافت تسليحات از سوي ايران بوده يا بايد نگاهي درازمدت و در راستاي تغيير رويكرد به ماجرا داشت، تاكيد ميكند كه هر دو ديدگاه ميان امريكاييها و ايرانيها ديده ميشود. ايران به سلاح نياز داشته تا بتواند موازنه جنگ را تغيير دهد و سلاحهاي امريكايي ميتوانسته اين تغيير را ايجاد كند. همچنين به دليل لغو خريد سلاح در دوران بختيار، ماجراي گروگانگيري اوايل انقلاب و به صورت كلي آغار تحريمهاي دوره اول در آستانه انقلاب، دسترسي ايران به سلاح سخت بوده است. به گفته تفرشي از ديد غربيها ميرحسين موسوي نيز در گروه ضد غربيها قرار ميگرفت اما آيتالله خامنهاي، علياكبر ولايتي، آيتالله هاشمي و... كساني بودند كه ميشد با آنها مذاكره كرد.
مجيد تفرشي در ادامه سخنانش به بياطلاعي ايرانيها از حضور اسراييليها در سفر مكفارلين كه در برخي منابع داخلي بر آن تاكيد شده، اشاره كرد و گفت اگرچه حضور و مشاركت اسراييل در ابتدا آشكار و واضح نبوده اما به مرور مشخص ميشود كه برخي سلاحها منشأ اسراييلي دارد و مقامات ايراني هم از اين موضوع خبر داشتهاند. تفرشي همچنين اين ادعا را كه امام خميني(ره) در جريان مكفارلين نبوده، رد كرده و آن را توهين به رهبر انقلاب تلقي كرد كه چطور يك چهره تاثيرگذار جهاني خبر نداشته در كشورش چه ميگذرد؟!
تفرشي تاكيد كرد كه بر اساس منابع و اسناد موجود سلاحهاي خريداري شده و گرفتن نقشههاي عملياتي عراقيها از امريكا بسيار تاثيرگذار بوده است اما برخي عامدانه تلاش دارند تا اين قرارداد را بيارزش جلوه دهند البته اين ارتباط ميتوانست در تغيير پارادايم روابط ايران و امريكا تاثيرگذار بوده و فراتر از اسلحه و پول بروند و در نتيجه شرايط منطقه را تغيير دهد با اين حال شركتكنندگان در اين مذاكره هم اعتماد به نفس بيش از حد داشتند هم دانش و تجربه مذاكره نداشتند و از كانالهاي مختلفي وارد مذاكره شدند كه همين باعث شكست شد.
وی همچنين تاكيد كرد كه نبايد نفس مذاكره را زير سوال برد. او گفت كه ما چون در نفس مذاكره و راهبردهاي مذاكره ضعف داشتيم، اصل مذاكره را زير سوال برده و صورت مساله را حذف كرديم در صورتي كه سياست عالم ممكنات است و اگر در زمان مناسب و به انتخاب خود گفتوگو نكنيم، مجبور خواهيم شد يا در زمان و شرايط نامناسب تن به گفتوگو دهيم يا سوژه مذاكره دشمنان شويم و البته اينكه تصور كنيم طرف مقابل با لحاظ كردن منافع ما پاي ميز مذاكره مينشيند، تصوري خام است. تفرشي معتقد است كه مذاكره يا عدم مذاكره نه تابوست، نه هدف؛ بلكه ابزار تامين منافع ملي است و در درازمدت موضع قطعي عدم مذاكره غيرممكن است.
ادامه دارد ...
مطالب مرتبط: