
اشاره:
روابط پنهانی ایران و امریکا در زمان جنگ و سفرمک فارلین مشاور امنیت ملی امریکا به ایران، همواره یکی از موضوعات اساسی و مناقشه آمیز در زمان جنگ ایران و عراق و پس از آن بود. علت شکل گیری ماجرای مک فارلین در زمان جنگ ضرورت استفاده از ابزار دیپلماتیک برای حذف صدام، اطلاعات نظامی و دستیابی به تجهیزات نظامی برای کسب پیروزی نظامی بر عراق بود. بی توجهی به پیوستگی مسائل نظامی با دیپلماسی که هنوز هم چندان به آن توجه نمی شود و دیگری اهمیت مناسبات ایران و امریکا که همچنان مورد مناقشه است، سفرمک فارلین را به یک موضوع مبهم و پرسش برانگیز تبدیل کرده است.
پیش از این برخی موضوعات تاریخی مانند اطلاع و موافقت یا مخالفت امام خمینی با این موضوع محل بحث بود که در میزگردی که به همین مناسبت برپا شد، تا اندازه ای اطلاع امام مورد پذیرش قرار گرفت. در حالیکه نقش مرحوم آقای هاشمی و تاثیر آن در زمینه های مختلف همچنان مورد بحث و مناقشه است.
بخش دوم این میزگرد که به سخنان آقایان محسن هاشمی و عباس سلیمی نمین اختصاص دارد، در ادامه از نظرتان خواهد گذشت.
*************
در ادامه نشست محسن هاشمي، فرزند آيتالله هاشميرفسنجاني سخنراني كرد. هاشمي توضيح داد كه بر اين باور است مكفارلين و افشاي آن يك رسوايي براي امريكا بوده، نه ايران؛ از همين روي به اين اتفاق «ايرانگيت» يا «ايران-كنترا» ميگويند. درواقع به گفته هاشمي، مكفارلين براي امريكاييها جنبه منفي داشت اما براي ايران بهلحاظ تامين تجهيزات نظامي موفقيت محسوب ميشد؛ موضوعي كه در صحبتهاي امام نيز به چشم ميخورد. او برخلاف ساير مدعوين معتقد بود كه ماجراي مكفارلين پيچيدگي خاصي ندارد، سران سه قوه مطلع و امام در جريان بودند و درنهايت هم ايران توانست نيازمنديهاي پدافند زميني و هوايي خود را تامين كند. هاشمي باور دارد كه اين مذاكرات براي تامين سلاح بود و وقتي محموله رسيد ۸۰ فروند هواپيماي دشمن با مشكلاتي مواجه شد. همچنين براي امريكا نيز آزادي گروگانها مهم بود تا جمهوريخواهها بتوانند رايشان را حفظ كنند.
فرزند ارشد آيتالله هاشمي در ادامه به بعد «پنهاني» اين روابط اشاره كرد و گفت كه همه در جريان اين مذاكرات بودند و حتي با نظارت سپاه صورت ميگرفت و كانال دوم مذاكره هم سپاه و فرمانده وقت سپاه بود كه بدون اطلاع از آيتالله هاشمي صورت گرفت؛ موضع ايران نظامي بود، معاملات اوليه با نقشآفريني سپاه صورت گرفت و سفر مكفارلين در كنترل اين نهاد نظامي بود و مقامات سياسي ديداري نداشتند. هاشمي مدعي شد كه درنهايت پيروزي در 2 عمليات مهم كربلاي ۵ و والفجر ۸ ناشي از دسترسي نيروهاي ايراني به همين سلاحها بود. او درنهايت تاكيد كرد كه نبايد پيروزي ديپلماتيكي را كه منجر به پيروزي نظامي شد و تاييد قاطع امام را داشت تحريف و تخريب كرد. اين ماجرا براي ايران سياه نيست و براي امريكا رسوايي تلقي ميشود؛ چراكه در جريان اين اتفاق دولت امريكا بود كه بخشي از پول و درآمدش را براي كمك به كنتراها در نيكاراگوئه اختصاص داد؛ آنهم در شرايطي كه كنگره اين اقدام را ممنوع اعلام كردهبود اما اين مذاكرات در ايران خلاف منافع ملي نبوده است.
پخش سخنراني منتشر نشده از امام
پس از اتمام سخنان محسن هاشمي، صوتي از سخنراني امام خميني (ره) در ۲۹ آبانماه ۶۵ در جمع خانواده شهدا براي اولين بار منتشر شد كه نشان ميداد امام مخالفان اين اتفاق را مورد خطاب و عتاب قرار دادهاند. امام خميني (ره) در اين سخنراني فرمودند: «اين اتفاق در خاك سياه واشنگتن افتاد و اين رسوايي بسيار مهمي كه براي سران كشور امريكا پيدا شد. شما اگر ملاحظه كنيد و ببينيد كه در تمام دنيا در سراسر جهان مطبوعاتشان و رسانههايشان و خطابههايشان متوجه اين معناست كه سرپوشي بر اين رسوايي ميگذارند كه براي رييسجمهوري امريكا پيش آمد. رييسجمهوري امريكا در رسوايي بايد عزا بگيرد كه كاخ سفيد مبدل به كاخ سياه شود...» امام در اين سخنراني ميگويند كه يك مقام عاليرتبه امريكايي بهطور قاچاقي و با اسلحه جعلي وارد ايران ميشود، درصورتي كه ايران نميداند چه هست و معلوم ميشود كه اين اسلحههاي امريكاست. در جايي تحتنظر قرار ميدهد و محبوس ميكند و همه حركات او را تحتنظر قرار ميدهد و او با هركس خواسته ملاقات كند، قبول نميكند.» ايشان افزودند: «اينكه امريكا با آن جلال و جبروت كسي را بفرستد تا با مقامات اينجا ملاقات كند و هيچيك از آنها حاضر به ملاقات نشود، مساله بزرگي است كه دنيا را منفجر كرده و بايد هم بكند. كاخ سفيد را به عزا نشانده است و بايد هم بنشاند... معالاسف تبليغات آنها اينجا با همان لحن آنها تبليغ ميكنند. من نميخواهم در اين روز مبارك، اسباب افسردگي اشخاص شوم؛ لكن ميخواهم عرض كنم چرا ما اينقدر عقبافتاده هستيم؟!چرا ما بايد خودمان را ببازيم؟! چرا وقتي دنيا به تزلزل درآمده براي اين بياعتنايي كاخ سفيد و سياه، ما بايد مسائل آنها را توجيه كنيم؟! چرا ما بايد آنقدر غربزده باشيم يا شيطانزده؟! من هيچ توقع نداشتم از بعضي اين اشخاص كه در نظر من پوچند؛ لكن از بعضي از اشخاص كه سابقه دارند، هيچ توقع نداشتم كه در اين زمان كه بايد فرياد بزنند سر امريكا، فرياد بزنند سر مسوولان؛ چه شده است؟! چه كرديد شما؟! شما چرا تحت تاثير تبليغات خارجي قرار گرفتهايد يا تحت تاثير نفسانيت خود؟ در اين مساله مهمي كه بايد همه شما دست به هم دهيد و ثابت كنيد به دنيا كه وحدت داريم و در روز و هفته وحدت، چرا شماها ميخواهيد تفرقه ايجاد كنيد؟! چرا ميخواهيد بين سران كشور تفرقه و دو دستگي ايجاد كنيد؟! چه شده است شما را؟ فأين تذهبون؟! من نميتوانم آنطوريكه ميخواهم با شما صحبت كنم و نميخواهم در روز عيد، رنجش ايجاد كنم؛ لكن شما انصاف بدهيد در اين وقتي وقت چنين اموري نيست؟! وقت چنين تعريفي از كاخ سفيد نيست؟! وقت چنين تحريفي نيست؟!»
امام در ادامه گفتند: «شما در آن چيزي كه به مجلس داديد، از لحن اسراييل و كاخنشينان آنجا تندتر است. شما كه اينطور نبوديد! من بعضي شما را ميشناسم، اينطور نبوديد! اميدوارم كه شما باز توجه كنيد به مسائل، توجه كنيد به دنيا به خودتان، به قدرت خودتان، نشكنيد اين قدرت را؛ لكن نبايد اين كار در ايران بشود. من نميخواهم دل شما را بشكانم، لكن شما دل ملت را نشكنيد. شما دل مسوولان ما را نشكنيد. ... تندرو و كندرو درست نكنيد... دسته دسته ايجاد نكنيد... اين خلاف اسلام و ديانت و انصاف است؛ نكنيد اين كار را...»
پس از پخش بخشي از اين سخنراني، نوبت به عباس سليمينمين، مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران رسيد. او اگرچه در ابتداي سخن تاكيد كرد كه تلاشهاي هاشميرفسنجاني براي تامين تسليحاتي موثر بوده اما نبايد وجه ديگر اين ماجرا را نديد. سليمينمين نقطه ضعف ماجرا را «نگاه هاشمي به جنگ» دانست و گفت كه بحث تامين نيازهاي جنگ با استراتژي هاشمي در جنگ و برقراري ارتباط با امريكاييها ارتباط تنگاتنگ دارد.
سليمينمين معتقد است كه هاشمي در سال ۶۲ استراتژي خودش در مورد جنگ را كه با استراتژي امام متفاوت بود، ترسيم و شروع به ترويج آن در جبههها بهخصوص ميان فرماندهان ميداني جنگ كرد. او معتقد است كه اين استراتژي در مسائل داخلي جنگ تاثير بسياري داشته و اين پرسش را مطرح كرد كه آيا هاشمي مجاز بوده كه استراتژي متفاوتي از امام به عنوان فرمانده كل قوا ترسيم كند؟!
سليمينمين توضيح داد كه ما در ارتباط با مذاكره با امريكا 2 مجوز داشتيم كه سران قوا و نظام درجريان آن بودند و آن، اين بود كه از طريق بازار آزاد و حتي دلالان اسلحه بخريم و بهصورت غيرمستقيم وارد مذاكره شويم تا نيازمنديهاي جبهه را از اين طريق تامين و در عوض به آزادي گروگانهاي امريكايي در لبنان كمك كنيم اما موضوع ديگر كه حضور مقامات برجسته امريكايي است، ربطي به تامين قطعات ندارد، موضوعي كه هيچكس جز هاشمي حاضر نيست مسووليت آن را بپذيرد يا همه اعلام بياطلاعي ميكنند. او ادامه ميدهد كه حضور مكفارلين در تهران ارتباطي به تجهيزات نداشت؛ بلكه گام بلندي بود براي تغيير ارتباطات امريكا با ايران، مسالهاي كه به آينده انقلاب ارتباط داشت. اين پژوهشگر تاريخ اصولگرا معتقد است كه بهدليل بيماري امام امريكاييها ادلهاي داشتند كه ممكن است مردم ايران امام را از دست بدهند، در اين شرايط ارزيابي آنها اين بود كه هاشمي رفسنجاني به عنوان فردي موثر يا به تعبير آنها ميانهرو ميتواند موثر باشد. او به كتابي با عنوان «نبرد مخفي عليه ايران» استناد كرده و ميگويد محمولههاي اسلحه در اسراييل متوقف و قطعات معيوب با قطعات سالم تعويض ميشد؛ بنابراين اين مذاكرات باعث تقويب نظامي هم نشد، بلكه تلاشهاي سياسي پيچيدهاي صورت ميگيرد كه ارتباط تنگاتنگي با اسراييل دارد. او باور دارد كه امريكا و اسراييل ميخواستند اعتبار جمهوري اسلامي را خدشهدار كنند، براي نمونه تعامل ايران و امريكا كه درنهايت منجر به تامين مالي كنتراها و در واقع حركتي عليه يك حكومت ضدامريكايي شد، ميتوانست وجهه انقلاب اسلامي را در امريكاي لاتين خراب كند و اگر امريكا حسننيت داشت، نبايد مشاور نخستوزير اسراييل مخفيانه در پرواز با مكفارلين حضور پيدا ميكرد و او را همراهي ميكرد؛ چراكه مجموعه اين اتفاقات باعث ميشد كه ملتهايي كه جمهوري اسلامي را به عنوان مدعي مبارزه با صهيونيسم ميشناسند، بگويند كه اينها پشت پرده دست در دست اسراييليها دارند. همه اين موارد نشان ميدهد امريكا بهدنبال تخريب وجهه انقلاب اسلامي بوده و هست. سليمينمين معتقد است امام مانع گسترش اين بحران به ايران شد و جلوي هجمه را گرفت.
به گفته وی پرچم اين جريان در مجلس به دست حسن روحاني بود. او معتقد است اين جريان القا ميكرد كه بدون ارتباط با امريكاييها نميتوان مساله را حل كرد؛ مگر اينكه ازطريق سياسي وارد شويم و و امريكاييها را به خود خوشبين كنيم.
ادامه دارد ...
مطالب مرتبط: