گفتگو درباره ضرورت‌ مسئله‌شناسي و سازوکار پژوهش در حوزه جنگ- بخش اول

شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲

اشاره

جناب آقای محمدقاسم فروغی جهرمی که سال‌ها درگیر انتخاب کتاب سال در حوزه جنگ ایران و عراق بوده است، از اینجانب برای گفتگو درباره کتاب های جنگ، دعوت کرد. به دلیل چهل و اندی سال رفاقت و موضوع مورد نظر، فرصت را غنیمت شمرده و به دیدار ایشان رفتم. در حالیکه هیچ‌گونه ذهنیتی نسبت به محورهای گفت‌وگو و سرانجام آن نداشتم. پرسش‌های پی در پی ایشان، راهنمای موضوعات و دامنه گفت‌وگو بود. برخلاف روش مرسوم که از گفت‌وگوکنندکان درخواست می کردم متن را قبل از چاپ بمنظور ویرایش برایم ارسال کنند، بدون هیچگونه قراری، محل مصاحبه را ترک کردم. چندی بعد و در پرس و جوی مجدد از نتیجه گفت‌وگو، ایشان اظهار کرد به دلیل تعجیل در انتشار کتاب، فرصت لازم برای ارسال متن برای شما نبوده و کتاب منتشر شده است!

با مطالعه متن کتاب متوجه شدم اشتباهات زیادی وجود دارد و برخی مطالب که در فضای صمیمی و دوستانه بیان شده، در متن وجود دارد و شاید لازم بود که اصلاح و تعدیل می شد. با این وجود، ضمن پذیرش مسئولیت هر چه در این مصاحبه گفته ام، امیدوارم دامنه موضوعات و آنچه در این گفت‌وگو بیان شده، امکان بهبود وضعیت کنونی را فراهم کند. به دلیل حجم بالای متن، گفت‌وگوی یادشده در چند قسمت خواهد آمد.

********

فروغي: خواهش مي‌کنم مقداري در مورد خودتان بفرماييد. از چه زماني وارد سپاه شديد، چه فعاليت‌هايي داشتيد، چگونه وارد جنگ شديد، در جنگ چه فعاليتي مي‌کرديد و مسألة راويان جنگ سپاه را کمي تشريح بفرماييد.

دروديان: بسم ‌الله الرحمن الرحيم. من جاهاي مختلف و به صورت جسته و گريخته به اين موارد پرداخته و بعضاً نوشته‌ام. در مورد بخشي از سؤالات، شما را ارجاع مي‌دهم به آخرين گفت‌وگويي که با روزنامة اعتماد داشتم و تقريباً در مقالاتي توضيح دادم و هم ‌اين‌که در سايت تاريخ ايراني اين موارد وجود دارد که مي‌توان به آن رجوع کرد؛ اما اميدوارم در اين گفت‌وگو زمينة بحث‌هاي عميق‌تري فراهم شود.

اساساً تاريخ‌نگاري جنگ در سپاه در دفتر سياسي سپاه از سال 1360 شکل گرفت. ايده‌اي بود که مرحوم ابراهیم محمدزاده آن را مطرح کرد و ما با اين ايده درگير شديم. از آن زمان کاري شروع شد که بعد توسعه پيدا کرد و به شکل امروزي در سپاه نمود پيدا کرده است.

مشخصاً اين رويکرد به نظر من دو پايه داشت؛ مبنايش يک نگاه سياسي بود، هم به اعتبار دفتر سياسي سپاه که گرايش سياسي داشت؛ هم به اعتبار خود آقاي محمدزاده که با انديشة سياسي نگاهي هم به فرهنگ و دين داشت؛ اما به هر حال رويکردش سياسي بود. تيم دفتر سياسي سپاه اغلبشان با هم زندان بودند، مبارزه کرده بودند و حالا آمده بودند و دفتر سياسي را شکل داده بودند.

نکتة مهم‌تر اين بود که: نگاه اساسي کشور هم به جنگ در آن زمان بيشتر سياسي بود، يعني نگاه استراتژيکي به جنگ نبود، دعواهاي سياسي بود که با بني‌صدر وجود داشت. من معتقدم که يکي از دلايل غافلگيري ما در مورد جنگ هم همين نگاه بود. ما جنگ را به ‌«ماهو جنگ» نمي‌ديديم. درک درستی از جنگ در کشور هم وجود نداشت. تصور مي‌کردند بني‌صدر اينها را دارد مي‌گويد که سياست‌هاي خودش را پيش‌ ببرد؛ از آن تفسيرهاي سياسي مي‌شد. فرض ما اين بود که: بني‌صدر دارد روايت‌هايي از جنگ ارايه مي‌دهد که تحريف جنگ است، پس ما بايد هرچه زودتر و دقيق‌تر تاريخ جنگ را ثبت کنيم، تا تحريف انجام نشود. اين دو موضوع، پاية شکل‌گيري تاريخ‌نگاري جنگ در سپاه بود.

به همين دليل هم تاريخ‌نگاري جنگ در تمام اين سال‌هايي که دارد کار مي‌کند، هيچ موقع کارکرد استراتژيک نداشته، يعني بررسي نظامي استراتژيک که بيايد به نيازهاي کنوني سپاه و کشور جواب بدهد، هيچ‌کدام از آنها در اين بررسي‌ها نيست.

دليلش هم همين است که خدمت شما عرض کردم. بنيان‌گذاري اوليه، برون‌دادش بررسي نظامي استراتژيک از جنگ نبود. سپاه يک ساختار نظامي، امنيتي، فرهنگي تازه تاسیس بود و آن موقع ساختارش بيشتر امنيتي بود، ولي الان ساختار نظامي تقريباً کاملي دارد.

ساختار مرکز تحقيقات جنگ سپاه، اعم از ترکيب نيروها، روش‌شناسي و تخصص‌‌ها بيشتر به سمت بررسي تاريخي، به روش نقلي و روش مستند است.

نقل و جزييات، هيچ موقع به نتايج راهبردي منتهي نمي‌شود. يعني در نقل و جزييات خاصيت براي دستيابي به بررسیهای راهبردی نيست، چرا؟ چون بررسي‌هاي راهبردي، براساس اصول و بنيان‌هايي هست که آن اصول و بنيان‌هاي نظري فراتر از نقل است. بدين معني که: نظريه ناظر بر اصول و درک از کليت واقعه است، نه توصیف جزييات واقعه. به همين دليل اجمالاً اگر جواب سؤال اولية شما را داده باشم؛ بنيان تاريخ‌نگاري جنگ در سپاه با رويکرد سياسي و مقابله با تحريف‌ها شکل گرفت و اين نگاه منجر به يک تاريخ‌نگاري نقلي و مستند شد که آثار بسيار زيادي بر جاي گذاشته و يک خلأ بسيار اساسي را در سپاه و کشور در حوزة اسناد و تاريخ‌نگاري جنگ پرکرده که در هيچ حوزة تاريخ‌نگاري معاصر ايران و تاريخ کلي ايران اين مشخصه‌هاي تاريخ‌نگاري و اين‌جور آثار تاريخي‌ مستند و دقيق وجود ندارد.

فروغي: آيا اين وضعيتي که شما ترسيم مي‌فرماييد، داراي اشکالات و نقايصي هم مي‌تواند باشد؟ آيا کارکرد موفق و کاملي را مي‌تواند روبه‌روي ما قرار دهد؟

دروديان: در نقد اين‌که آيا اين نوع تاريخ‌نگاري کارکرد غير‌تاريخي هم دارد؟ من معتقدم نه. نمي‌تواند به سؤالات منتقدانه که در جامعه وجود دارد، پاسخ کامل و جامع بدهد. همچنين به نيازهاي راهبردي هم نمي‌تواند پاسخ متقن بدهد. من کتابي نوشته‌ام تحت عنوان «تجزيه و تحليل جنگ ايران و عراق، پيش‌درآمدي بر يک نظريه» که آن‌جا با نظر به اين موارد ساختار کتاب را تنظيم کردم که دوستان علاقمند مي‌توانند به آن نظريه‌ها مراجعه نمايند.

فروغي: مي‌خواستم اشاره کنم به دوستاني مثل آقاي محسن رشيد که در مجموعة دفتر سياسي و مطالعات جنگ سپاه بودند، ببينم نقش و اثرگذاري ايشان در مجموعه‌اي که شما فعاليت داشتيد، چقدر بوده، همنشيني شما در کنار آقاي رشيد يا آقاي محمدزاده چقدر مؤثر بوده و همين‌طور دوستان ديگري که بعد از اينها مسؤول آن مجموعه شدند. اينها چقدر روي مجموعه و شما اثر داشتند، همچنين تأثيري که براي خودتان در آن مجموعه قايل هستيد. اين روند و تحولات ساختاري و محتوايي و بده‌بستان‌هايي که در مجموعه بوده، کمي توضيح بدهيد.

دروديان: سؤال جالبي است. من تا کنون به اين سؤال که بخواهد در ساختار دروني و روند تحولات آن مجموعه اشاره داشته باشد و بخواهد آن را بررسي‌کند، مواجه نشده‌ام. به نظرم در کشورمان متأسفانه عادت نداريم در مورد افراد و نقش آنان صحبت کنيم، چون مي‌تواند با اغراض و واکنش‌هايي همراه بشود؛ که البته اين رويکرد درست نيست. ولي من با يک ملاحظاتي مايلم اين سؤال را بررسي کنم. تحقيقات جنگ، دو سه دورة اساسي داشته است که متناسب با تحولات ساختار و سازمان سپاه و جنگ هم بوده است. اين مهم‌تر از بخش اول است که سؤال شما بود.

ساختار سپاه قبل از جنگ، امنيتي بود. با دفاع در برابر تجاوز عراق، آرام‌آرام نظامي شد و آرام‌آرام قرارگاه‌ها در جنگ شکل گرفت؛ البته به گونه‌اي بود که امکان ادغامش با ارتش وجود داشته باشد.

ساختار تحقيقات جنگ هم از يک رويکرد «جامعه‌محور» به يک رويکرد «تاريخ‌نگاري مردمي» بر اساس اين فرض که در جنگ دفاعي، از يک پشتوانة انقلاب مردمي برخوردار است و حالا مردم آمده‌اند در دفاع از کشور حضور پيدا کرده‌اند، شروع شد و بررسی محورهاي مقاومت نيز به آن اضافه شد. يعني اول رفتيم سراغ محورهاي مقاومت. عراق از کجا آمد، از اين‌جا آمد. نرفتيم سراغ ساختار تصميم‌گيري که داخل عراق کي است و چي است، شوراي‌عالي دفاع در ايران چي گفته و مسؤولين چي گفتند... رويکرد ما سياسي بود، ولي جنس نگاه ما که در تاريخ‌نگاري جنگ شروع کرديم،‌ از محورهاي تهاجمي دشمن و مقاومت شروع کرديم.

در خرداد 1360 که کار دفتر به اين شکل شروع شد، کشور درگير دو پديده بود: «اشغال و بي‌ثباتي سياسي». مي‌خواستيم ببينيم اشغال و دفاع چگونه شکل گرفته است. وقتي آمديم سراغ اين بحث‌ها، راويان و محققان را متناسب با محورهای تهاجم عراق مشخص کرديم. گفتيم اصل جنگ در جنوب است، در جنوب محور شوش و دزفول يک راوي گذاشتيم. گفتيم برو با همة آدم‌ها مصاحبه کن. محور مياني: اهواز، بستان و سوسنگرد را يک نفر گذاشتيم که معلوم کند آن‌جا عراق چطوري آمده و چه کرده است. يک محور هم خرمشهر و آبادان بود.

سازماندهي اولية ما اين بود. در اين دوره راويان در دوره‌هاي مختلف 700 -800 نوار کاست تهيه کرده‌اند که از اين نوارها من فکر نکنم 50 تا از آنها براي چاپ آماده شده باشد. يک نمونه‌اش کتاب «خرمشهر در جنگ طولاني» است که من دو سال در خرمشهر مستقر شدم و با همة آدم‌هايي که بودند، گفت‌وگو کردم. همة مصاحبه‌هاي قبلي را هم ديدم، دو مصاحبة بي‌نظير انجام دادم، يکي با آقاي احمد فروزنده بود که با هزار زحمت او را پيدا کردم و پنج ساعت با او گفت‌وگو انجام دادم. کل مباحث امنيتي خرمشهر، کل داستان‌هاي خرمشهر را بيان کرد و من رفتم کل اسناد سپاه خرمشهر و بايگاني‌اش و منابعي که در عراق داشت، را گرفتم که در آن کتاب هست.

يک گفت‌وگوي بي‌نظير هم با شهيد بهروز مرادي انجام دادم. با بهروز مرادي زماني که خرمشهر آزاد شده بود، مي‌رفتيم محورهاي مختلف و پنج شش ساعت توضيح مي‌داد که اين‌جا عراق اين‌جوري آمد، اين شکلي بود و اين‌جوري شد. توي بازار خرمشهر اين‌جوري جنگيديم. کارش بي‌نظير بود. به‌گونه‌اي ترسيم مي‌کرد که مي‌شد از روي آن فيلم ساخت.

يک نمونه‌اش گفت اين‌جا يکي مجروح شد، مي‌خواستيم ببريمش،‌ ديديم هيچي نيست، يک پليت بود، گذاشتيم روي پليت، پليت ترکش خورده بود و سوراخ بود و وقتي ما حرکت مي‌کرديم،‌ از زير آن خون چک‌چک مي‌چکيد پايين. ترسيم خيلي خوبي مي‌کرد. هيچ ‌کدام اينها هنوز چاپ نشده، در صورتي که 700 نوار از اين موارد وجود دارد.

روند ساختار ما به گونه‌اي بود که آرام‌آرام از يک ساختار و رويکرد اجتماعي به جنگ، در دوره‌اي که سپاه امنيتي فکر مي‌کرد و امنيتي رفتار مي‌‌کرد- در کنار نهاد مسؤول انتظامي و امنيتي کشور- به تدريج وارد عرصة دفاعي مي‌شود و ساختار نظامي پيدا مي‌کند و رفته‌رفته ساختار ما از عمليات فتح‌المبين به بعد متناسب با ساختار نظامي سپا در جنگ تغییر کرد. اين زمان مصادف است با دورة تأسيس تاريخ‌نگاري جنگ در سپاه، که راويان شکل مي‌گيرد، سازمان به وجود مي‌آيد، و بخش جنگ نمايان مي‌شود.

در اين دوره غير از من و محمدزاده براي بعضي از تصميمات و پشتيباني‌ها هيچ کس ديگري نيست. فقط ايشان بود و ايشان هم واقعاً هر قولي داد، انجام داد. نيروهايي که در اين مرکز هستند، در تأسيس تاريخ‌نگاري جنگ نقش اساسی داشتند. از جمله مي‌توانم به مرحوم حاج اسدالله احمدي و آقاي محمد اللهياري اشاره کنم که اينها به منطقة غرب رفتند. در جنوب آقاي جواد زمان‌زاده بود؛ گرچه مدتي هم آقاي حسين رضواني در کنارش بود و بعدها سایر دوستان مانند شهید محمد گرکانی، داود رنجبر، شهید تقی رضوانی و آقای رخصت طلب، درویشی و سایر دوستان هم اضافه شدند که در آستانه عملیات فتح المبین بود.

اين ساختار کم‌کم عوض شد. وقتي اسرائيل به جنوب لبنان حمله کرد، بنا شد تاريخ‌نگاري جنگ در لبنان را هم تشکيل بدهيم. من رفتم درگير آن‌جا شدم و دومين نفري که در سپاه مسؤول تاريخ‌نگاري جنگ در سپاه شد، آقاي زمان‌زاده بود.

اگر بخواهيد اين روند را تکميل کنيد، بايد با آقاي زمان‌زاده هم صحبت کنيد. اين‌که در دورة آقاي زمان‌زاده چکار مي‌کنند، راويان و اينها، همه مربوط به بعد از عمليات رمضان است که ساختار ما نظامي شد. راوي داشتيم و او بايد نوار ضبط مي‌‌کرد. او را توجيه کرديم که چطوري ضبط کند.

ما يک مجموعه مقالات در مجلة نگين منتشر کرديم و خيلي از جزوات و چيزهاي آموزشي خودمان را در دسترس همگان قرار داديم. اين مطالب در دو سه شمارة نگين چاپ شد و بعد هم توسط خانم فرانک جمشيدي و آقاي عليرضا کمري تنظيم و به شکل کتاب منتشر گرديد.

بعد از آقاي زمان‌زاده، مرحوم نخعي مسؤول مرکز مطالعات شد. بعد از مرحوم نخعي هم حاج محسن رشيد مسؤوليت آن‌جا را پذيرفت؛ که يکي از بهترين دوران مرکز از نظر توسعه و توليد آثار است.

بعد از شکل‌گيري ايدة اوليه و ساختاري، دوران اول تأسيس تاريخ‌نگاري جنگ، اگر از نظر روش‌شناسي و توسعة مرکز بخواهيم بررسي کنيم، من معتقدم مرحوم نخعي نقش بي‌بديلي دارد و بعد حاج محسن رشيد.

دوره‌اي که ما کار مي‌کرديم، اين عزيزان مسؤول کارهاي ديگري بودند. حاج محسن رشيد مسؤول معاونت اجرايي، به نوعي جانشين آقاي محمدزاده در مرکز، و مرحوم نخعي مسؤول گروه‌هاي سياسي بودند.

فروغي: ايدة مطالعات جنگ چگونه در آن مجموعه شکل گرفت؟ چه نيازها و ضرورت‌ها و گفتماني آن‌جا مطرح شد که شما به اين نتيجه رسيديد که جنگ نياز دارد راجع به آن مطالعه، پژوهش و بررسي انجام شود؛ آن هم در آن شرايط اولية جنگ و عدم توجه کامل و درازمدت در زمينه‌‌هاي مطالعاتي و تحقيقاتي؟

دروديان: حاصل مطالعات جنگ مرحلة دوم است. مرحلة اول تاريخ‌نگاري جنگ است. بخش تاريخ‌نگاري جنگ. دفتر سياسي بخش‌هاي مختلفي داشت. بخش مناطق، بخش شخصيت‌ها، بخش.... يک بخشي را آقاي محمدزاده تشکيل داد به نام جنگ و چون ما نيرو نداشتيم، مجبور بوديم که از نيروي بخش‌هاي ديگر استفاده کنيم.

فروغي: اينها آموزش هم مي‌ديدند؟

دروديان: آموزش‌هاي ضمن‌خدمت مي‌ديدند. ما به طور ساختارمند آموزش و روش را در کار رعايت مي‌کرديم. مثلاً هر کس بايد ياد مي‌گرفت که اول چطور ضبط کند، چکار بکند، چطوري بنويسد، و بعد هم که مي‌آمد، يک گزارش مي‌نوشت. چون ساختار دفتر سياسي يک ساختار پژوهشي بود، آدم‌ها همه پژوهشي بودند و به سرعت مي‌شد اين نياز را برطرف کرد.

فروغي: اين نوع کارها رويکردهاي علمي مي‌‌خواهد، نگاه کلاسيک مي‌خواهد، اين‌که دوستان مي‌رفتند و يک تجربه‌اي کسب مي‌کردند، يا روشي پيدا مي‌کردند که بهتر کار را انجام بدهند، اينها بيشتر روش تجربي است. در آن زمان به دلايل متعدد شايد زياد مقدور نبود که جنبه‌هاي علمي و درست مطالعاتي و پژوهشي در کارها لحاظ کنيد و شما مجبور بوديد به خاطر همراهي با تحولات و رخدادها کارهاي مورد نيازتان را انجام دهيد تا بتوانيد از جريانات عقب نمانيد و طبيعي بود که با توان موجودتان بايد فعاليت‌ مي‌کرديد، اما به دنبال کسب تجربيات و انتقال آن، لازم بود که افرادي هم از نوع آموزشي و علمي در مجموعه حضور داشته باشند تا آيندة کارها از انسجام و ترکيب‌بندي علمي لازم هم برخوردار شود. آيا در اين زمينه‌ها هم کاري کرديد؟

دروديان: من وقتي تاريخ‌نگاري را شروع کردم، با آقاي محمدزاده که صحبت کردم، اول در ذهنم اين بود که در حوزه‌هاي ديگر تاريخ‌نگاري چگونه کار شده است. اينها مربوط به سال 1360 است. من کتاب تاريخ در ترازو، نوشتة مرحوم زرين‌کوب را خواندم. سيدي بود به نام حسيني که کتابي در مورد سيد جمال‌الدين حسيني نوشته بود، رفتم منزلشان، گفتم آقا ما مي‌خواهيم کار تحقيقي بکنيم. چکار بايد بکنيم؟ آن موقع يکي از بزرگان تحقيقات، مرحوم شهيدي بود که کتاب تاريخ اسلام را نوشته است. يک تاريخ اسلام نوشته بودکه به صورت جزوه در دانشگاه تدريس مي‌شد و خيلي مشهور است. دکتر دواني هر دو پسرشان، آقاي محمد رجبي و حسن آقا که در دانشگاه امام حسين(ع) بود و کارش پژوهش و تحقيق. ما با همة اينها گفت‌وگو کرديم که چطوري تحقیق و فيش‌برداري کنيم، و... خودم با همة اينها گفت‌وگو کردم و بعد سيرة ابن‌هشام را مطالعه کردم. دقت داشتم که ببينم ابن‌هشام چطوري سيره‌نويسي مي‌کرده و به چه مسائلي توجه داشته است.

ما غير از منابع ترجمه‌شده که بعدها وارد ايران شد، در آن دورة کم منبع، آدم‌هايي را پيدا مي‌کرديم که فکر و انديشة درست کار را به ما ياد دهند. چون دانش با تجربه شروع مي‌شود. تجربه وقتي نظام‌مند بشود، مي‌شود دانش و الّا در ابتدا تجربه است، آزمون مي‌شود، آزمون تکرار مي‌شود، به اصولي مي‌رسد و اصول رعايت مي‌شود. من مدعي نيستم، ولي به اندازة خودمان بي‌توجه نبوديم به اين ملاحظات. اينها همة تجربيات خودم است.

چرا ما تاريخ نقلي نوشتيم؟ از سيرة ابن‌هشام و گفت‌وگو با اين آدم‌ها متوجه شدم که تاريخ بايد مستند باشد. شيوة تاريخ‌نگاري مستند نقلي در سپاه بر اساس اين تحقيقات انجام شده و من وقتي مي‌خواستم کتاب «خرمشهر در جنگ طولاني» را بنويسم - که اسمش را هم مرحوم نخعي گذاشت و الاّ اسم ديگري پيدا مي‌کرد- بر اساس چي بود؟

همين ملاحظات را رعايت کرديم. کتابي نوشتيم که هم منابع را ديديم تا مستند باشد و هم جوانب ديگرش را رعايت کرديم.شما ارجاعات اين کتاب را نگاه کنيد، ببينيد آيا موضوع و يا فردي هست که در مورد آن ننوشته باشيم، در حالي‌که وي در خرمشهر حضور داشته باشد.

تمام افرادي که قبل از ما گفت‌وگو کرده بودند، ما با همة اينها گفت‌وگو کرديم، بنابراين، ما به نوعي آزمون و تجربه را در کار هم لحاظ کرديم و بعد هم دستاورد خودمان را منتقل ‌کرديم. اين‌جوري نبود که آدمي را بفرستيم و بگوييم تو برو مصاحبه کن و براي ما بياور.

در همين دورة اول تأسيس، محـورهاي سـه‌گانه‌اي را قرار داديم که براي آنها جلسات هفتگي مي‌گذاشتيم؛ يک جلسه در دزفول، يک روز در اهواز و يک هفته در خرمشهر. يک دوره در غرب و يک دوره در جنوب جلسات برگزار مي‌شد. مسؤولين محورها مي‌آمدند، توضيح مي‌دادند که چي ضبط کرده‌اند و نکتة جديد و مشکلات چيست. پشتيباني‌هايي که نياز دارند، کدام است و تجربة جديد چيست. يکي مي‌گفت من اول ضبط را روشن نمي‌کنم، اينها حرف نمي‌زنند، مي‌گذارم وسطِ کار روشن مي‌کنم، اينها تمام چيزهايي بود که ما تبيين مي‌کرديم و مي‌نوشتيم. بعد ساختار براي آنها مي‌نوشتيم و انجام مي‌داديم.

به نظر من يکي از دلايل روش‌مندي و استحکام تاريخ‌نگاري جنگ در سپاه، که شما امروز مي‌بينيد، رعايت اين نکات اساسي و زيربنايي است. شما يک موضوع تاريخي را بگوييد که ساختار منسجمي داشته باشد و بگويد فلان تاريخ که اتفاق افتاده، ساختاري برايش وجود ندارد.

کتاب‌هايي که در حوزة تاريخ‌نگاري در نهادي مثل سپاه نوشته شده، يا هرچه در اين سازمان توليد شده، همگي مبتني بر اسناد و توسط محققين خودش مي‌باشد، به جايي سفارش نداده است، از محققين خودش بهره گرفته است. پروژه‌هاي بسيار بزرگي مثل تاريخ تحليلي‌ها که در خود مرکز انجام شده، اطلس‌ها را – که حاج محسن رشيد خودش طراحي کرده- روزشمارهاي جنگ - که ايده‌اش از آقاي محمدزاده است و من خودم راه انداختم- همگي استناد و جامعيتش را مديون نيروهاي خود سپاه است.

ما همة اسناد را بررسي کرديم که در دنيا چي مي‌گويند و چند نوع کرونولوژي وجود دارد، فلسطيني‌ها را ديديم که يک نوع روزشمار دارند، ماه‌شمارها را ديديم و روزشمار را طراحي کرديم، گفتيم حالا براي اينها چي مي‌خواهيم، منابع مي‌خواهيم، کل آرشيو کشور و روزنامه‌ها را جمع‌آوري کرديم. يعني: به نظرم تحقيقات جنگ سپاه، با آزمون و خطا و روش‌مندي، انجام شده است. دليلش هم دو چيز است: يک: نيروهايي که بودند، با انگیزه، دغدغه‌مند و با‌هوش بودند. دوم: ساختار، پژوهشي بود و کاري که ما ياد گرفته بوديم، از صبح تا شب، شواهد و قراين به گونه‌اي بود که مرتب بايد مسائل را تجزيه و تحليل مي‌کرديم و مطلب مي‌نوشتيم.

فروغي: اين مسأله که مطرح کرديد،‌ شايد مبناي خيلي از مسائل کشور است. شکل‌گيري خيلي از اتفاقات، موضوعات،‌ مطالعات و فعاليت‌هايي که انجام شده، بيشتر جوشش ذهني، ابتکارات، خلاقيت‌ها و توجه به نيازها و شرايط اجتماعي در آن روز و نگاه به آينده شکل گرفته، که امروز به آنها مي‌گوييم دانش ضمني. اينها خوب است که ما بگوييم ما در اوايل انقلاب و سال‌هاي اول انقلاب، واقعاً اين‌جوري بوده که در سپاه و يا نهادهاي ديگر، دوستان خودشان ابتکار به خرج دادند. از صفر شروع کردند و از تجربيات گذشته متأسفانه نتوانستيم استفاده کنيم؛ در همة زمينه‌ها. نسل امروز فکر مي‌کند ما در بهره‌گيري از دانش قبل از خودمان کوتاهي کرده‌ايم، ما خودمان که تبليغات جبهه و جنگ بوديم، هر کاري مي‌خواستيم انجام بدهيم، کسي نبود که از او بپرسيم که چکار بايد بکنيم، يعني اين يک نکتة بسيار روشني است که حتماً بايد به آن توجه کرد. نمي‌توان بدون شناخت زمان و زمانه و مقدورات مسائل و موضوعات را تحليل کرد، نظر داد و قضاوت کرد و چيزي را تخطئه يا غير قابل باور دانست، يا حتي به راحتي قبول کرد.

دروديان: من خواهشم اين است که در مجموعة مقالات فصلنامة نگين که گزارشي از حاصل تلاش‌هاي مرحوم نخعي آمده، ببينيد در آن تاريخ در کشور ما با وجود اين همه مراکز آکادميک و دانشگاه‌ها در روش‌شناسي تحقيقات تاريخي، آيا يک پاراگراف وجود دارد يا نه؟

ما جزوه‌اي نوشتيم قطور، در مورد روش تاريخ‌نگاري، که روش‌ها چيست، فيش [برگة گزيده‌نويسي] چيست و چطوري بايد انجام بشود. يعني تجربيات و چيزهايي که با آزمون و خطا به دست آمده، با استفاده از دانش روز تبديل کرديم به جزوه و به يک دانش و همين امروز هم اگر همين جزوه را بياوريد و مقايسه کنيد با چيزهايي که امروز در مراکز دانشگاهي در بحث‌هاي تئوريک و روش‌شناسي دارند، خواهيد ديد که کم از اين نيست.

همين امروز ببينيد آيا يک متن دانشگاهي-به جز پايان‌نامه‌ها که مي‌نويسند- يک پژوهش بزرگ تاريخي مستقل و اثرگذار در دانشگاه‌ها هست؟ ولي ما با آزمون و خطا، با تجربه و با روشي که به آن رسيديم، توانستيم مبناي پژوهش‌هاي بزرگ تاريخي را براي خومان تهيه کنيم و بر اساس آن کارها را انجام دهيم.

ادامه دارد ...

مطالب مرتبط:

- مطالب مربوط به پژوهش در حوزه جنگ

- مطالب مربوط به نقد و بررسی کتاب های محمد درودیان

- گفتگو درباره ضرورت‌ مسئله‌شناسي و سازوکار پژوهش در حوزه جنگ- بخش دوم

برچسب ها:

پژوهش درباره جنگ

،

کتاب های محمد درودیان

،

قاسم فروغی

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت