تعریف روششناسی بررسی «مفاهیم اساسی» جنگ ایران و عراق در این یادداشت، بمعنای بررسی «تاریخ شکل گیری و تلاقی مفاهیم» با تحولات سیاسی، نظامی و امنیتی است. زیرا تأثیر شرایط و تجربه مواجهه با مسئله جنگ، موجب شکل گیری مفاهیم می شود. متقابلاً مفاهیم امکان فهم از شرایط و صورتبندی رخدادها و مواجهه با مسائل را فراهم میکند. با این توضیح، بدون استفاده از «مفاهیم»، امکان فهم از شرایط و صورت بندی تحولات وجود ندارد. چنانکه بدون وجود شرایط، امکان تجربه فهم از مسائل ایجاد نخواهد شد. بعنوان مثال مفهوم «تجاوز» و «دشمن» در صورتی که عراق به ایران حمله نمی کرد، آیا بمعنای کنونی که در جامعه ادراک شده است، رایج و راهنمای صورتبندی وقایع و سیاستگذاریها قرار می گرفت؟ همچنین بدون حضور و نقش مردم در دفاع، آیا مفهوم «جنگ دفاعی و مردمی»، برای ساماندهی قدرت دفاعی و امنیتی شکل می گرفت؟ این توضیحات ناظر بر شکل گیری و دگرگونی در مفاهیم، در نسبت با شرایط است که در عین حال مفاهیم را «تاریخمند» خواهد کرد.
با فرض این که مفاهیم به صورت تدریجی و در بستر شرایط و زمینه های تاریخی شکل گرفته و سپس دستخوش دگرگونی می شود، این پرسش وجود دارد که؛ مفاهیم اساسی جنگ ایران و عراق کدام است؟ چگونه شکل گرفته و یا تغییر کرده است؟ پرسش یادشده ناظر بر ضرورت بازبینی روش شناسی تعریف از مفاهیم، با تأکید بر تاریخمندی آن می باشد.
با توجه به تعریف مفاهیم، فرایند شکل گیری و تغییر آن، می توان تاکید کرد؛ نه با مفاهیم گذشته میتوان اکنون و آینده را توضیح داد و نه با مفاهیم اکنونی می توان گذشته را صورت بندی کرد. بنابراین بازبینی مفاهیم را باید براساس مفروض یادشده انجام داد. برخلاف تصوّر موجود، بحث از تحریف تاریخ، یا ارزیابی عملکرد سازمانی ارتش و سپاه در جنگ، همچنین تعریف از شاخص های پیروزی و شکست در عملیات های نظامی و برخی موضوعات دیگر، بمعنای بحث از وقایع نیست، بلکه استفاده از مفاهیم برای صورت بندی وقایع و مسائل است. بنابراین بدون بررسی مفاهیم، فهم از وقایع و نقد آن، همچنین استفاده از تجربه جنگ برای پاسخ به نیازهای آینده و تعیین مصادیق تحریف، امکان پذیر نخواهد شد.
مطالب مرتبط: