تاریخ‌گذاری تحولات جنگ ایران و عراق- بخش دوم

شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳

پس از پایان جنگ، منطق پیوستگی روایی و معنابخش که متأثر از غلبه گفتمان و شرایط غالب در زمان جنگ بود، دچار «گسستگی» شد. به این شکل که با آشکارشدن نتایج جنگ طولانی و خاتمه آن با پذیرش قطعنامه 598، بجای پیروزی نظامی بر عراق، «گفتمان انتقادی» بر پایه آشکارشدن نتایج جنگ طولانی و فرسایشی، شکل گرفت. فرضاً وقتی عملیات بدر در سال 1363 بر پایه بررسی سایر مناطق و تجربه عملیات خیبر در سال 1362 انجام شد، این تصمیم‌گیری در زمان جنگ با منطق تاریخی و عملیاتی، توجیه‌پذیر بود و موجب انسجام روایی از وقایع و روند جنگ می‌شد، اما با پایان جنگ و آشکارشدن نتیجه کلی آن، عملیات بدر فراتر از زمان وقوع و در چهارچوب روند جنگ، موجب شکل‌گیری این پرسش منتقدانه شد که: چرا باتوجه به نتیجه عملیات خیبر در هور، عملیات بدر با تکرار عملیات در هور انجام شد؟ پیدایش پرسش یادشده در واقع با تغییر زمان و شرایط ایجاد شد و منطق حاکم بر چگونگی «انسجام و گسست روایی» را برای توجیه در زمان وقوع و یا نقد آن پس از خاتمه جنگ، آشکار کرد. این توضیح ناظر بر این معناست که فرآیند شکل‌گیری و تغییر در روایت‌ها، با ایجاد پیوستگی یا گسست در روایت‌ها، تدریجی است و در ذیل گفتمان و رویکردهای غالب مورد «بازروایی» و «بازتفسیر» قرار گرفته و تغییر می‌کند.

گفتمان غالب در روایت‌های جنگ، در زمان جنگ و تداوم آن پس از جنگ، با وجود تفاوت‌ها و گسست‌های مفهومی، بر پایه مفهوم مشترک «پیوستگی جنگ با انقلاب» استوار شده است. از جمله موضوعاتی که در روایت از جنگ قابل مشاهده است، شامل؛ ریشه‌ها و زمینه‌های علل وقوع جنگ است. اهداف و زمینه‎سازی عراق برای حمله به ایران در چارچوب منافع امریکا روایت می‌شود. علاوه بر این، برخی موضوعات دیگر مانند: مناقشات سیاسی درباره تصمیم‌گیری و مدیریت جنگ در شروع و ادامه و پایان آن، تشریح و ارزیابی نتایج عملیات‌های نظامی، امکان استفاده از مذاکرات سیاسی برای پایان دادن به جنگ، بررسی میزان تخصیص منابع برای پیروزی نظامی بر عراق، پرسش از علت ادامه جنگ فرسایشی در خاک عراق، مناقشات ارتش و سپاه درباره فرماندهی و نقش سازمانی در عملیات‌ها نیز در درون روایت‌های جنگ قابل مشاهده و صورت‌بندی است.

ساختار روایت‌های جنگ به اعتبار موضوع، حاصل مشاهدات و تجربه فردی رزمندگان و فرماندهان است که در ادبیات جنگ و زندگی‌نامه‌های خود نوشت و دیگرنوشت، رزمندگان و فرماندهان بازتاب یافته است. آنچه که درباره تاریخ‌گذاری رویدادهای جنگ، مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت، با نظر به روایت‌های تاریخی از رویدادهای سیاسی- نظامی در آثار و منابع منتشرشده می باشد. با این توضیح، منطق حاکم بر مفهوم‎بندی و تاریخ‌گذاری رویدادهای جنگ که در روایت‌های جنگ بازتاب یافته است، به اعتبار موضوع و رخدادها و دیگری به اعتبار زمان‌دار شدن و برخورداری از صورتِ تاریخی، نیاز به بررسی دارد.

روایت از جنگ چنانکه اشاره شد، متأثر از یک «تجربه و زبان مشترک» و بر مفهوم «تجاوز و دفاع» استوار شده و تداوم یافته است. مشروعیت دفاع و ضرورت آن متأثر از ماهیت تجاوز دشمن برای براندازی، تصرف سرزمین و اخلال در استقلال کشور بود. پس از پیروزی در دفاع مردمی و همه جانبه در برابر تجاوز و زمین‌گیر شدن ارتش عراق، زبان مشترک، از مفهوم ضرورت دفاع در برابر تجاوز، به ضرورت آزادسازی مناطق اشغال شده، جابجا شد. درواقع پیامدهای سیاسی- اجتماعی و نظامی اشغال سرزمین، موجب شکل‌گیری منطق ضرورت آزادسازی بر پایه «قدرت نظامی» شد. عملیات مشترک ارتش و سپاه برای آزادسازی مناطق اشغال شده، مهمترین نماد تکیه بر آگاهی و زبان مشترک، برای بکارگیری کلیه مولّفه های قدرت نظامی در جنگ بود. پس از فتح خرمشهر با وجود ضرورت تأمین خواسته های ایران بعنوان لازمه پایان دادن به جنگ، به تدریج با جنگ طولانی و فرسایشی در خاک عراق، کارکرد قدرت نظامی برای پایان دادن به جنگ و امکان پیروزی نظامی بر ارتش عراق مورد پرسش و تردید قرار گرفت. به همین دلیل ضرورت مقاومت در جنگ، جای خود را به ضرورت پایان دادن به جنگ، با استفاده از ابزار نظامی و دیپلماتیک داد که سفر مک فارلین به ایران بخشی از نتایج آن بود. همچنین تصمیم گیری برای پایان دان به جنگ، با پذیرش قطعنامه 598 که پس از بازپس‌گیری مناطق تصرف شده توسط ارتش عراق صورت گرفت، در تشدید مناقشات درباره انتخاب زمان مناسب برای پایان‎دادن به جنگ طولانی و علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، نقش اساسی داشت. متأثر از همین مناقشات و ابهاماتی که وجود دارد، با وجود ضرورت پاسخ به پرسش‌ها و رفع ابهامات، هنوز آثار درخور توجهی از دوره شش ساله جنگ و نحوه پایان دادن به آن، تهیه و منتشر نشده است.

با فرض اینکه روایت از جنگ تابع نظامِ مفهومی و تاریخ‌گذاری از جنگ می‌باشد، مفهوم جنگ بر اساس دفاع در برابر تجاوز دشمن و تنبیه متجاوز، در سه دوره زمانی، شامل؛ وقوع تجاوز در 31 شهریور 59، ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و پایان جنگ با پذیرش قطعنامه، بر سه پایه شامل؛ «تجاوز دشمن-دفاع مردمی»، «اشغال سرزمین-آزادسازی» و «جنگ تعاقبی و طولانی در خاک دشمن» صورت‌بندی و روایت شده است. در عین حال موضوعات و مفاهیم دیگری در روایت‌های جنگ قابل مشاهده است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

جنگ در 31 شهریور 1359 با وقوع مجموعه‌ای از وقایع و کنش‌های انسانی و درگیری‌ها در زمان و مکان، بعنوان الزامات دفاع در برابر تجاوز دشمن آغاز و موجب شکل‌گیری مفهوم ضرورت «دفاع مردمی و همه‎جانبه» در برابر متجاوز شد. مفهوم جنگ بر اساس «تجاوز دشمن» و ثبت آن در تقویم تاریخی 31 شهریور 59، با مفهوم «دفاع مردمی» و «شکست ارتش عراق» در پیوند قرار گرفته است. بر اساس تحولات سرنوشت‌ساز در شش روز اول جنگ و تقاضای عراق برای برقراری آتش بس، این دوره زمانی بعنوان هفته جنگ و بعدها هفته دفاع مقدس، تاریخ‌گذاری‌ شده است. قرار گرفتن مفهوم کلی جنگ در ذیل مفهوم دفاع مقدس، با این هدف صورت می‎گیرد که مشروعیت عملکرد دفاعی جامعه ایران در زمان جنگ و امتداد آن در برابر تهدیدات و جنگ آینده، توضیح داده شود. چنانکه استفاده از مفهوم «جنگ دفاعی» در برابر دشمن، به تدریج فراتر از زمان جنگ و برای تبیین رخدادها و روایت از وقایع، به گفتمان غالب برای صورت‌بندی جنگ با عراق تبدیل شده است. در حالیکه مفهوم جنگ، بمثابه یک «امر استراتژیک» بر مناسبات ایران و عراق و تحولات داخلی و منطقه‎ای سایه انداخته بود، این مفهوم نقش چندانی در نگرش به رخدادها و روایت از جنگ ندارد. به همین دلیل در صورت توجه به مفهوم جنگ بعنوان یک امر استراتژیک، در پیوستگی سیاست با استراتژی، روایت‎های کنونی از جنگ تغییر خواهد کرد.

نظر به اینکه شاکله مفهومی و موضوعی در روایت‌های جنگ، بر اثر وقوع جنگ و در ذیل الزامات جنگ با دشمن و گفتمان دفاعی در برابر تجاوز دشمن شکل گرفته است، بنابراین ادراک از «علت وقوع جنگ»، نقش مهمی در شکل‌گیری و ترسیم تسلسل علّی از رخدادهای جنگ، در روایت از ریشه‌ها و زمینه‌های علل وقوع، ادامه و پایان جنگ داشته است. روایت‌ها از آغاز جنگ از دو نقطه عزیمت متفاوت طرح می‌شود؛ نخست «ریشه‌های تاریخی و حقوقی» است که از دوره عثمانی شروع و به تشکیل کشور عراق و انعقاد قرارداد 1975 الجزایر به پایان می‌رسد و دیگری، نقطه اتصال جنگ به انقلاب است. به این شکل که با پیروزی انقلاب و تغییر در مناسبات ایران و عراق و معادلات منطقه ای، همچنین تشدید مناقشات ایران و امریکا، با سفر شاه به امریکا و تصرف سفارت امریکا در تهران، «زمینه‌سازی» حمله عراق به ایران فراهم شد. بنابراین ریشه‌ها و عوامل موثر در آغاز جنگ، با تأکید بر مناسبات ایران و عراق در یک روند تاریخی از زمان عثمانی و زمینه‌های سیاسی و امنیتی با پیروزی انقلاب و همسویی عراق با آمریکا، همچنین سردادن شعارهای انقلابی و تحریک عراق بر اثر شعارهای انقلابی، بعنوان بنیاد و شالوده روایت‌های سیاسی- تاریخی و امنیتی- نظامی از وقوع جنگ، ترسیم شده است.

معاهده مرزی 1975 که در یک دوره تاریخی به درگیری‌های نظامی میان ایران و عراق پایان داده بود، پس از پیروزی انقلاب و تغییر ساختار سیاسی در ایران، مورداعتراض عراق قرار گرفت و با هدف لغو این قرارداد و برخی اهداف دیگر، ارتش عراق به ایران حمله کرد. بنابراین در روایت‌های کنونی، بخشی از «ریشه‌های جنگ» در سوابق تاریخی و حقوقی، به ویژه قرارداد 1975 الجزایر جستجو شده است. با وجود اهمیت این قرارداد در مناسبات دو کشور و بهانه‎جویی عراق برای استفاده از فرصت و لغو آن، با استناد به موضوعاتی مانند: «تغییر در شرایط»، موضوع و مسئله قرارداد 1975، از نظر تاریخی و سیاسی- حقوقی، چندان برای استفاده در اقدامات دیپلماتیک با عراق و یا در مجامع بین‌المللی، همچنین در پژوهش‌های تاریخی-حقوقی استفاده نشده است. تأخیر در واکنش وزارت خارجه ایران به نامه وزارت خارجه عراق در مورد قرارداد 1975 همچنین به تجاوزات مرزی عراق و مهمتر از آن، تعیین شرایط برقراری آتش بس و تسریع در خاتمه‌دادن به جنگ در واکنش به پیشنهادات هیئت‌های صلح و برخی موضوعات دیگر، بیانگر همین ملاحظه است و لذا توجه به قرارداد 1975 الجزایر در روایت از جنگ، در مقایسه با روایت‌های گسترده‌ای که تحت عنوان «ریشه‌های تاریخی» و «زمینه‌سازی جنگ» انجام شده، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

مفهوم «زمینه‌سازی جنگ» و روایت از رویداهای سیاسی- نظامی در این دوره، که به زمان 20ماهه از پیروزی انقلاب تا حمله عراق اختصاص دارد، در واکنش به مطرح شدن مفهوم «غافلگیری» در برابر حمله عراق شکل گرفت و از این طریق و تأکید بر اینکه دست آمریکا از آستین صدام بیرون آمده است، مسئله جنگ با انقلاب و سایر رخدادهای حدّفاصل پیروزی انقلاب تا جنگ، در پیوند قرار گرفته است. پیش از حمله عراق بمدت 20 ماه تنش سیاسی و درگیری‌های نظامی و امنیتی میان ایران و عراق، در مرزهای مشترک، همچنین در داخل دو کشور ادامه داشت، ولی هیچ‌گاه از مفهوم «زمینه‌سازی» برای تبیین این تحولات استفاده نشد. زیرا تمایز میان مفهوم مبارزه در انقلاب و جنگ با دشمن خارجی روشن نبود، در نتیجه تهاجم نظامی عراق غافلگیرانه ارزیابی و روایت می‌شود.

ادامه دارد ...

مطالب مرتبط:

- تاریخ‌گذاری تحولات جنگ ایران و عراق- بخش اول

برچسب ها:

تاریخ گذاری جنگ

،

تاریخ نگاری جنگ

،

روایت

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت