
در حالیکه جامعه ایران پس از پیروزی انقلاب درگیر استقرار نظام و تعیین جهتگیریهای کلی در سیاستهای داخلی و خارجی بود، پویاییهای اجتماعی انقلاب پس از پیروزی، ابتدا تحت تأثیر بحرانهای امنیتی قرار گرفت و سپس با حمله عراق، تمامیت ارضی و موجودیت نظام برآمده از انقلاب در معرض تهدید قرار گرفت.
موضوع یادشده، تفکر، روش و ساختار ضروری برای دفاع در برابر تجاوز را شکل داد و از این طریق مسئله جنگ، جایگزین انقلاب شد. با این تفاوت که بدلیل تفسیر جنگ در چهارچوب انقلاب و سرنگون کردن صدام و نظام بعثی عراق، بعنوان اهداف و خواستههای ایران، مورد تأکید قرار گرفت و راهنمای تعیین استراتژی دفاعی- آزادسازی و ادامه جنگ در خاک عراق شد. به همین دلیل در رسانههای خارجی نحوه پایان جنگ با پذیرش قطعنامه 598، بمثابه پایان انقلاب ارزیابی شد.
تحولات یادشده، تجربه جنگ را در پیوستگی با انقلاب، به یک امر خاص و تاریخی تبدیل کرده که دستگاه مفهومی برای صورت بندی تحولات آن، در چهارچوبهای مفهومی و روشی جاری، امکان پذیر نخواهد بود. این مسئله یکی از عوامل مؤثر در ایجاد شکاف میان تجربه گذشته با مسئله جنگ در آینده خواهد شد.