اشاره:
در بخش اول با اشاره به مطالعه شماره پنجم مجله اندیشه پایداری، به مفهوم ادبیات جنگ و تشابه روش شناسی و کارکرد آن با تاریخ نگاری جنگ پرداختم. در ادامه، بخش دوم این یادداشت از نظر خواهد گذشت.
*********
بحث درباره «ادبیات مستند» در شماره پنجم مجله پایداری، بر این مبنا قرار دارد که؛ تعریف «ادبیات» که امری خلّاقانه است و «مستند» که مابه ازاء بیرونی دارد، ترکیب این کلمات تجانس مفهومی ندارد و بعبارتی جعلی است. به این معنا که راهنمای صورتبندی اقدام در حوزه ادبیات نخواهد بود. در عین حال نکاتی وجود دارد که با بحث روایت که درگیر آن هستم و با فرض ضرورت توجه به کاهش مخاطبین، به آن اشاره خواهم کرد.
به نظرم رویکرد ایدئولوژی به خاطرات جنگ، به معنای دفاع از جنگ و سامان دادن به قدرت سیاسی، همراه با استفاده از روش آزمون و خطا در حوزه ادبیات و تاریخنگاری، مهمتر از آن تاخیر در رجوع به مبانی نظری و روششناختی رایج، و خودداری از نقد درون ساختاری بخشی از عوامل موثر در پیدایش وضعیت کنونی می باشد.
در زمان جنگ طبق سوابق موجود، گرایش به امور معنوی نظیر خواب و سایر موارد، از یک سو ریشه در فرهنگ معنوی و شهادتطلبانه برای دفاع مردمی داشت و از سوی دیگر با توقف و شکست در عملیاتها برای توجیه نتایج حاصل نشده، همچنین تحمل پذیری جنگ طولانی طرح می شد. پس از اتمام جنگ نیز برخی ملاحظات در رویکرد به خاطرات بی تاثیر نبوده است. با این توضیح جهاد تبیین بمعنای افزایش حجم اقدامات گذشته نیست بلکه نقد و بررسی علت ضرورت جهاد تبیین است.
روایت از رزمندگان ابتدا از تجربیات شخصی شروع و سپس بر گوینده منتقل شد و اکنون بر مخاطب تمرکز دارد و از این زاویه ارزیابی میشود. بنابراین «تداوم نهضت خاطرهگویی» از جنگ، دچار نوعی چالش شده است و اگر به مخاطب و جذب آن متعهد باشد، این احتمال وجود دارد که دچار تحریف و مبالغه گوئی شود. در صورت تداوم وضع کنونی، با گذشت زمان، مخاطبین محدود و موضوع تکرار میشود، زیرا خاطرات بیشتر با رویکرد و کارکرد سیاسی- اجتماعی طرح پیگیری می شود.
اگر فرض بر این است که ادبیات باید با شرایط اجتماعی نسبت داشته باشد، ادبیات جنگ پس از جنگ به دنبال حفظ فضای دوران جنگ بود، نه تغییرات جدید، به همین دلیل با تعمیق تغییرات اجتماعی، مخاطبین در حال کاهش هستند. استدلال آقای بهبودی برای توجه به خاطرات پس از فرونشستن التهابات در منطقه و حتی داخل، یعنی حوادث، خاطرات را از کانون توجه خارج کرده و در حاشیه قرار میدهد. به این اعتبار، وقتی ادبیات با شرایط نسبت ندارد، چگونگیِ نسبتِ آن با واقعیتهای تاریخی و استفاده در زمان حال محل تردید قرار میگیرد.
مطالب مرتبط:
- تأملی بر تفاوت موقعیت حوزه ادبیات جنگ در مقایسه با تاریخ نگاری جنگ - بخش اول