اشاره:
در یادداشت پیشین علت بیتوجهی به مناسبت های تاریخی برای یادآوری رخدادهای تاریخی را بعنوان یک مسئله طرح کردم. در این جستار با وجود تأخیر و فاصله با آنچه پیش از این نوشتم، می خواهم به وجه دیگری از این مسئله، با استدلال درباره پیدایش «پدیده تاریخی شدن»، اشاره کنم.
********
بیتوجهی به «مناسبتهای تاریخی» جنگ ایران و عراق که در جستار پیشین به آن اشاره کردم، بمعنای فراموشی وقایع تاریخی جنگ و انقلاب، بنظرم تابع مفهوم دیگری است که میتوان بعنوان پدیده «تاریخی شدن» نام گذاری کرد. این استدلال بر این مبنا قرار دارد که اگر دلیل شکل گیری مناسبتهای تاریخی، اهمیت وقایع تاریخی به اعتبار تأثیرگذاری آن باشد، کاهش تأثیر وقایع تاریخی، بمعنای کاهش تأثیرگذاری است و بمعنای تحقق پدیده «تاریخی شدن» است. فرضاً در زمان انقلاب و سالهای اول پیروزی انقلاب، «واقعه تاریخی» 17 شهریور 1357، با برگزاری مراسم در میدان شهدا همراه بود و اقدامات رسانهای گسترده ای برای برقراری تجمع مردمی صورت میگرفت. زیرا واقعه 17 شهریور علاوه بر ماهیت دینی- مردمی و الهام از اهمیت نقش شهدا در پیروزی انقلاب، بعنوان سند جنایت رژیم پهلوی در مقابله با مردم بود. با گذشت زمان، «وجه تاریخی» واقعه تاریخی 17 شهریور، در برابر حوادث دیگری مانند، وقوع جنگ در 31 شهریور 1359 و همچنین واقعه 7 تیر 1360، در واقع ماهیت سیاسی- امنیتی رخدادها، از مبارزه با رژیم شاه، به جنگ با عراق و درگیری سیاسی- خیابانی با منافقین تغییر کرد. در نتیجه آنچه به ماهیت واقعه 17 شهریور موضوعیت داده بود، با ظهور پدیدههای دیگر، از کانون توجهات خارج شد. به همین دلیل هماکنون در برخی برنامه های رسانه ای، به شکل بسیار محدود به این واقعه مهم و تأثیرگذار از نظر تاریخی اشاره می شود.
طبق این استدلال تاریخی- اجتماعی، به نظرم مناسبت های تاریخیِ جنگ و انقلاب با گذشت زمان و تغییر شرایط، همچنین شکل گیری تاریخ جدیدی از سوی نسل جدید، در حال تبدیل شدن به پدیده تاریخی است. با این مقدمه، در تلاقی تاریخیشدن وقایع گذشته و شکلگیری تاریخ جدید، باید منطق تداوم تاریخی را برای پیوند میان حال و گذشته، کشف و بازتعریف کرد، در غیر این صورت با گسست تاریخی مواجه خواهیم شد.
مطالب مرتبط: