نگرش به تاریخ؛ بر اساس امر مقدّم یا امر موخّر؟

دوشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۸

  از نظر روش شناختی نسبت میان «تاریخ» با «تاریخنگاری» چیست؟ تاریخ بر اساس تحقق واقعه در زمان و مکان شکل می‌گیرد. به این معنا که وقوع یک امر تاریخی در حوزه سیاسی، اجتماعی و یا نظامی، در زمان و مکان، تاریخ را در آن حوزه شکل می‌دهد. فرضاً ملی شدن صنعت نفت و استقرار دولت ملی مصدق و یا درگیری نظامی ایران و عراق در دهه 1350(قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) که منجر به انعقاد قرارداد 1975 الجزایر شد، امر تاریخی را در حوزه سیاسی و نظامی شکل داد. چنانکه هم اکنون و در آینده این امکان فراهم شده است که با رجوع به زمان، رویداهای سیاسی و نظامی مورد مطالعه و نقد و بررسی قرار بگیرد.

 با این توضیح وقوع رخدادها در زمان و مکان، بمعنای تحقق تاریخ، بر تاریخ نگاری واقعه مقدم است. در حالیکه نگرش به تاریخ و تفکر تاریخی درباره امر سیاسی و امر نظامی، بر اساس امر موخّر شکل می‌گیرد. تاکید بر امر مقدم و امر موخر در واقع پاسخ اجمالی به پرسش مورد بحث است. طرح پرسش و پاسخ آن در این یادداشت بمنزله مقدمه بحث دیگری است مبنی بر اینکه؛ امر موخر بعنوان تفکر تاریخی و تاریخنگاری چه تاثیری بر امر مقدم بمعتای واقعه تاریخی و موضوعی دارد که موجب تاریخ سازی شده است؟ فرضاً انقلاب اسلامی در ایران چگونه نگرش به روابط با عراق و قرارداد 1975 را از سوی طرفین، تحت تأثیر قرار داد و منجر به واقعه جنگ ایران و عراق شد؟ چرخه ای که در این میان بر قرار شده به این شکل است که؛ در یک دوره تاریخی درگیری میان ایران و عراق منجر درگیری مرزی و سپس امضای قرار داد 1975 الجزایر شد. در حالیکه مناسبات دو کشور شگل گرفته و دوستانه بود وقوع انقلاب اسلامی در ایران مناسبات دو کشور را تحت تاثیر قرار داد. اگر مناسبات ایران و عراق در چارچوب قرار داد 1975 حل و فصل شده بود در واقع چه عاملی موجب تغییر در مناسبات دو کشور و تصمیم گیری عراق برای حمله به ایران شد؟ بنظر می رسد تفکر تاریخی و سیاسی در عراق برداشتی از تاریخ و چگونگی انعقاد قرار داد 1975 الجزایر داشته است که در مرحله جدید موجب شکل گیری سطح جدیدی از رفتارهای خصومت آمیز در برابر ایران شد.

توضیحات یاد شده بمعنای تبیین روابط علت و معلولی در تاریخ نیست، زیرا نمی‌توان در امور تاریخی که تکرارپذیر نیست، همانند برخی امور تجربی در حوزه علوم طبیعی، از طریق آزمون تجربی برای تأیید و نه اثبات، اقدام کرد. در عین حال میان امر تاریخی بمعنای وقوع در زمان و مکان، با «تفکر تاریخی» بمعنای نگرش به تاریخ، با وجود تفاوت مفهومی، ارتباط ذهنی وجود دارد. نقد و بررسی پیوستگی و یا گسستگی در تفکر تاریخی و شکل دادن روندها و وقایع جدید تاریخی. احتمال اینکه رفتار تاریخی در موضوعات تاریخی در درون نوعی پیوستگی یا گسستگی صورت پذیرد، محتمل است. فرضاً روابط دوستانه با عراق در تداوم امر تاریخی جنگ میان دو کشور، حاصل نوعی پیوستگی تاریخی است. امر متقدم بمعنای مناسبات با دولت عراق، ریشه در تجربه جنگ دارد و حاصل آن است یا متأثر از عوامل دیگری است و موجب غلبه بر تجربه نظامی شده است؟

 اگر نسبتِ تاریخ نگاری با امر تاریخی، همان نسبتِ امر موخّر (گزارش از تاریخ) با امر مقدم (واقعه) فرض شود، تاریخ نگاری یک واقعه مانند جنگ ایران و عراق، همواره نوعی پیوستگی را ایجاد و حتی می تواند توجیه کننده تکرار جنگ باشد! تاریخ نگاری وقایع نظامی، به دشواری می‌تواند نگرش جدیدی را بر مناسبات دو کشور حاکم کند، زیرا با تشریح جزئیات وقایع و چرائی و چگونگی وقوع آن برای بازتولید واقعه گذشته در لباس حال و برای آینده تلاش می کند. بنابراین چرخشهای اساسی در مناسبات دو کشور که درگیر جنگ بوده اند از طریق تاریخنگاری حاصل نخواهد شد چرخش در تفکر تاریخی را باید در ماهیت وقایع تاریخی و تغییر در شرایط جستجو کرد.

فرضاً مناسبات کنونی ایران و عراق را می توان اینگونه توجیه کرد که؛ حضور شیعیان در عراق و حاکمیت رژیم سکولار بعثی موجب شد تفکر تأثیرگذاری بر عراق با حمایت از شیعیان، در نگرش خصومت آمیز صدام برای حمله به ایران تأثیر گذارد. تداوم این وضعیت و فراهم شدن زمینه حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام، در واقع موانع اساسی را در روابط ایران و عراق برطرف کرد. در حالیکه با حضور صدام در عراق، روابط و تأثیرگذاری ایران بر عراق همانند شرایط کنونی امکان پذیر نبود.

 

برچسب ها:
نگرش به تاریخ، تاریخ نگاری

برچسب ها:

نگرش به تاریخ

،

تاریخ نگاری جنگ

تحول در مفهوم قدرت نظامی و روش استفاده از آن

چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸

   تجربه تاریخی جامعه ایران در استفاده از قدرت نظامی، ناظر بر ضرورت دفاع در برابر دشمن متجاوز و استفاده از قدرت نظامی برای آزادسازی مناطق اشغالی و تحمیل خواسته های خود بر دشمن است. غلبه مفهوم جنگ دفاعی و مشروعیت آن، بر پایه دفاع از انقلاب، نظام و کشور، متکی بر حضور مردم و تاثیر باورهای انقلابی و دینی موجب نوعی «نگرش کلی و مطلق» به مسئله جنگ شد. پذیرش جنگ طولانی و مقاومت در برابر فشارهای دشمن، تابع چنین ادراکی از مفهوم جنگ بود.

رخداهای اخیر نظامی در منطقه خلیج فارس پس از تلاش آمریکا برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران و سقوط پهباد آمریکا به همراه انفجار کشتی ها و برخی رخدادهای دیگر، بیانگر «تغییر در مفهوم قدرت نظامی» و روش استفاده  ابزاری از قدرت نظامی است. به این معنا که از قدرت نظامی برای پیشبرد اهداف سیاسی و مدیریت روند تحولات نظامی با هدف جلوگیری از جنگ، در چارچوب نظریه پیوستگی جنگ و سیاست کلاوزویتس استفاده می شود.

مسئله مهمتر آنکه؛ در ذیل تغییر مفهومی در باره جنگ، سطح هماهنگی در دو حوزه نظامی و سیاست خارجی در اعلام مواضع و اقدامات هماهنگ و تکمیل کننده، بیش از گذشته قابل مشاهده است. تحول یاد شده هر چند تابع تأثیر مستقیم تجربه جنگ با عراق نیست، ولی در حوزه تفکر نظامی- راهبردی، این تجربه ظرفیت های جدیدی را در حوزه مفهومی، سیاستگذاری و اقدامات نظامی و دیپلماتیک ایجاد می کند که باید با خوش‌بینی، تاثیر و نقش آن در پیشبرد اهداف و منافع ملی مورد ارزیابی قرار بگیرد.

برچسب ها:

جنگ و سیاست

،

قدرت دفاعی ایران

تاریخ به کدام اعتبار و روش؟

چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۸

1- تعریف از مفهوم تاریخ، با تصوّر رایج از تاریخ بمثابه یک امر حقیقی، و تاریخ پژوهی به عنوان آشکار شدن حقایق، با روش نقلی و مستند، نیاز به بازبینی دارد. در دوره جدید و متاثر از آموزه های پوزیتیویستی (تجربه گرایی)، «حقیقت»، صورت ذهنی واقعیات عینی و خارجی اشیاء است. همچنین منظور از «علم»، شناخت صورت ذهنی اشیاء خارجی، بمثابه حقیقت است.

 2- تاریخ به اعتبار «واقعه در گذشته»، بمعنای «وقوع حادثه» در «زمان و مکان» است که محل رجوع برای گزارش و روایت از وقایع قرار می گیرد. در حالیکه تاریخ به اعتبار مشاهده و نگارش آن، تابع رویکرد و نگرش، در نتیجه ظهور گونه ای از یک «روایت» در گفتار و نوشتار است. با این توضیح منظور از بررسی علمی و کشف حقایق تاریخی در مطالعه جنگ ایران و عراق چیست؟

برچسب ها:

مفهوم تاریخ

قطعنامه 598؛ مواجهه تاریخی - راهبردی یا مناقشه سیاسی؟

پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۸

   در حالیکه هیچگونه چشم انداز روشنی برای برون رفت از  جنگ فرسایشی و  پایان دادن به جنگ هشت ساله، در چارچوب استراتژی نظامی وجود نداشت، قطعنامه 598 بعنوان راه حل سیاسی به یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های دهه های اخیر خاتمه داد. به این اعتبار و سایر ملاحظاتی که وجود دارد، قطعنامه 598 به لحاظ حقوقی، سیاسی و تاریخی اهمیت دارد و همواره بمناسبت‌های سیاسی و تاریخی مورد توجه و نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.در مجموع  در نگرش به قطعنامه 598 دو موضوع شامل؛ «نقش دیپلماسی و مذاکره در جنگ» و « نقش مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در پایان دادن به جنگ» استوار و مناقشه در این موضوع را شکل داده است که به شکل زیر قابل صورت بندی است:

1- نقد مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی برای یایان دادن به جنگ ، بمنزله خیانت و عامل تحمیل صلح به امام.

2- نقد دیپلماسی ایران در جنگ و نا دیده گرفتن نقش مذاکره سیاسی با تاکید بر نقش مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی برای پایان دادن به جنگ.

   با وجود اینکه کارکرد قطعنامه 598 برای خاتمه دادن به جنگ تا این اندازه اهمیت دارد و مناقشه آمیز است، اما تا کنون بررسی عمیق و جامع تاریخی درباره «چرایی و چگونگی شکل گیری، تصویب و پذیرش قطعنامه و نتایج آن» صورت نگرفته است. مهمتر آنکه قطعنامه 598 بعنوان یک روش و راه حل سیاسی برای برون رفت از یک جنگ نظامی و امکان استفاده از آن در شرایط مشابه، مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است.

  پس از گذشت 30 سال از اتمام جنگ و با حضور نسل جدید که هیچ خاطره ای از آن روزها ندارد، آنچه تا کنون مورد بحث قرار گرفته، صرفاً مباحث تاریخی- حقوقی و مناقشات سیاسی درباره نقش افراد بعنوان علت پذیرش قطعنامه بوده است که در مقایسه با سایر مباحث طرح شده، همچنان غالب است. در حالیکه این روش هیچگونه کمکی به شناخت تاریخی و یا استفاده از این تجربه نمی کند.در واقع تبدیل مسایل اساسی تاریخی- راهبردی به مناقشه سیاسی، به یک رویّه در مواجهات تاریخی تبدیل شده است در حالیکه این روش نه به شناخت از مسایل کمک می کند و نه امکان استفاده از این تجربه در شرایط مشابه تاریخی را فراهم خواهد کرد.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به قطعنامه 598

برچسب ها:

قطعنامه 598

،

پایان جنگ

،

مناقشه سیاسی درباره جنگ

،

آیت الله هاشمی

نقدی بر روش شناسی مطالعه جنگ ایران و عراق؛ «جنگ پژوهی» به جای «تاریخ پژوهی»

پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸

   مسئله ما در برابر تجربه گذشته و مواجهه با احتمالات آینده، در تلاقی دو زمان گذشته و آینده، تعریف و تعیین می‌شود. زمان گذشته ناظر بر تجربه زیسته است، در حالیکه زمان آینده هنوز متعیّن نشده و در نتیجه از امکان تجربه پذیری برخوردار نیست تا به عنوان یک واقعیت ادراک شود.

فرض بر این است که نظام آگاهی و عملی ما برآمده از تجربه زیسته است و تجربه زیسته در واقع امکان فراگیری از تجربه دیگران را فراهم می‌کند، زیرا بر مبانی مشترک ادراکی و عملی، در زمان و مکان استوار است. با این توضیح، مسئله اساسی در روش مواجهه با تجربه زیسته، واکاوی مزیّت های اندیشه و عمل در ساحت تجربه زیسته است.

هم اکنون رویکرد و روش غالب در مواجهه با تجربه جنگ ایران و عراق، به سه شکل متفاوت شامل: سیاسی-انتقادی، فرهنگی- معنوی و تاریخی- عملیاتی مورد مطالعه قرار گرفته است. برخلاف روش تاریخی- عملیاتی که بیشتر توصیفی- تحلیلی با مقداری انتقاد است، روش فرهنگی- معنوی واکاوی تجربه سلوک فردی از طریق خاطرات شفاهی و یا مکتوب است. روش انتقادی اساساً به لحاظ رویکرد و روش در حوزه تصمیم‌گیری و مدیریت است.

رویکرد تاریخی- عملیاتی در بررسی مسایل سیاسی- نظامی جنگ، موجب غلبه رویکرد تاریخ پژوهی شده است که مهمترین نتیجه آن؛ «نهادگرایی نظامی» در تاریخ نگاری جنگ است. در واقع تجربه جنگ گذشته به عملکرد سازمانی ارتش و سپاه در جنگ، از طریق تشریح و تحلیل عملیات ها و توصیف رخدادها تبدیل شده است. هم اکنون مشخصه‌های بررسی‌های کنونی در چند موضوع قابل توضیح است:

1- جنگ دفاعی در چارچوب مفهوم دفاع مقدس

2- مناقشه سیاسیون و نظامی‌ها درباره اهداف ، روش و میزان تخصیص منابع در جنگ

3- مناقشه ارتش و سپاه درباره عملکرد در جنگ و تحلیل روند تحولات

مسئله اساسی در بررسی های موجود از جنگ، بی‌توجهی به جنگ بعنوان مسئله استراتژیک و تکرارپذیر در آینده است. به همین دلیل مطالعات تاریخی- عملیاتی به نیازهای آینده پاسخ نمی‌دهد. بنا براین گسست احتمالی میان تجربه زیسته با نیازهای آینده و یا بهره‌برداری‌های حاشیه ای از تجربه گذشته، مهمترین مسئله پیش رو است. در عین حال این پرسش وجود دارد که مفاهیم و مناقشات یاد شده چه نسبتی با نیازهای حال و آینده دارد؟ در واقع نتیجه مطالعات کنونی از نیازها پشتیبانی نمی‌کند، با این توضیح چه باید کرد؟

روش پیشنهادی این است که از طریق نقد و بررسی  «رویکردها و روشهای» جاری روش جدید کشف و طراحی شود. در این روش واقعه و عملکرد سازمانهای نظامی، با مطالعات تاریخی محل بحث نیست، بلکه باید از مسایل حال و آینده به داده های تاریخی ارجاع شود. تفاوت جنگ پژوهی با تاریخ پژوهی در «موضوع» و «مسئله» است که باید صورت پذیرد.

 به این ترتیب می توان مهمترین مسایل آینده را تعریف و مطالعات جنگ را در پاسخ به آن انجام داد:

1- برخورداری از اشراف اطلاعاتی برای جلوگیری از غافلگیری

2- برخورداری از قدرت دفاعی- تهاجمی برای بازدارندگی از تهدید و جنگ

3- بکارگیری کلیه مولفه های قدرت ملی و هماهنگی در ساختار تصمیم گیری برای ارتقاء سطح قدرت دفاعی و تهاجمی

4- مدیریت افکار عمومی با افزایش مشروعیت و مقبولیت دفاع همگانی در برابر تهدید و جنگ

5- مدیریت عنصر زمان برای ادامه و پایان دادن به جنگ

6- مدیریت منابع در تعیین اهداف و هماهنگی در بسیج و بکارگیری آن

 

مطالب مرتبط:
+ روش شناسی بررسی جنگ ایران و عراق
+ تاملی بر روش شناسی مطالعه جنگ
+ نقد روش شناسی جنگ

برچسب ها:

روش شناسی

،

جنگ پژوهی

،

نهادگرایی

بررسی جنگ به کدام اعتبار؟

جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۸

   توصیف و تحلیل، همچنین نقد و بررسی وقایع و مسایل جنگ ایران و عراق، به دلیل گستردگی دامنه و تنوع موضوعات، باید تابع اهداف و در نتیجه روش خاصی باشد. گرچه درباره کلیات جنگ می توان سخن گفت، اما کلیّات نیز در امتداد نگرش و روش خاص قابل بررسی و تبیین است.

علت شکل گیری نگرش های متفاوت در حوزه جنگ ایران و عراق و در سایر موضوعات، به نظرم علاوه بر اینکه متأثر از قابلیت های درونی هر پدیده ای است که امکان خوانش‌های مختلف را فراهم می کند، بیشتر متأثر از نگرش افراد است. به این شکل که صورت بندی مسایل، یک امر ذهنی است و «مسئله» مابه ازاء بیرونی ندارد، بلکه در اذهان شکل می گیرد. با این توضیح تعریف مسئله عبارت از «درونی کردن» امر بیرونی است که به تعداد افراد می تواند متفاوت باشد. تفاوت تعریف مسایل در نزد افراد و جوامع مختلف تابع همین ملاحظه است و ریشه در پیش فرض‌های متفاوت ذهنی و همچنین خواسته های متفاوت آنها دارد. در واقع ملاحظه یاد شده موجب نگرش های خاصی به مسایل عام و خاص می شود.

 با نظر به مقدمه یاد شده تعریف مسایل جنگ ایران و عراق، حداقل در درون سه نوع نگرش متفاوت قابل صورت بندی است:

1- برخی در نگرش به مسئله جنگ در حالیکه به وجوه مختلف توجه دارند، اما بر «رفتار دشمن متجاوز و حامیانش» نیز تمرکز می کنند و سایر مسایل را بر محور این موضوع مورد بررسی قرار می دهند. درونمایه این نگرش، بیشتر «سیاسی و اجتماعی» است.

2- بررسی وقایع و تلاش برای «شناخت وقایع» و تبیین وقوع آن، ازجمله شرایط و واقعیت ها، در نزد برخی بیش از سایر ملاحظات ازجمله سازوکارها و منطق وقوع رخدادها مورد توجه است. درونمایه این نگرش بیشتر «واقعه نگری» و تاریخی است.

3- در برخی بررسی ها «روش مواجهه ایران» با تهدیدات عراق، تصمیم گیری و مجموع اقداماتی که انجام شده یا نشده است، بیش از سایر ملاحظات مورد توجه است. درونمایه این نگرش نیز «سیاسی» است هرچند در بررسی های تاریخی با تمرکز بر وقایع می توان مجموعه مسایل را در کنار هم بررسی کرد.

با این توضیح، نقد و بررسی ها نیز تابع نگرش ها است و روش نیز متأثر از مسئله است که درونمایه نگرش و شکل آن را تشکیل می دهد. بنابراین نمی توان در موضوع و مسئله مهم جنگ، نگرش و روش ها را محدود کرد، زیرا علاوه بر قابلیتهای موضوع جنگ برای نگرشها و تبیین متفاوت، ظرفیت افراد نیز برای رویکرد جدید به موضوعات و مسائل تاریخی متنوع و گسترده است.

برچسب ها:

نقد و بررسی جنگ

،

وقایع تاریخی

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها