نسبت زمان با وقایع چیست؟

دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

درونمایه پرسش از نسبت زمان با تحقق رخدادها در زمان و مکان، براساس این فرض بنا شده است که طبق نظر کانت، تحقق عینی وقایع، مشروط به «زمان و مکان» است. همچنین در باره روایت از وقایع و رخدادهای تاریخی، تصریح می شود، ساختار تاریخنگاری و روایت بر منطق «زمان-واقعه» استوار است. با این مقدمه پرسش اساسی این است که؛ وقوع، تداوم و پایان جنگ در هشت سال جنگ، آیا به این معنا است که، زمان محدود کننده ظرفیت آغاز و پایان جنگ بود یا ظرفیت های جنگ دامنه و محدوده زمان را تعیین کرد؟ پرسش یادشده چنانکه اشاره شد، با فرض پیوستگی زمان با وقایع و تأثیر ظرفیت وقایع در ظهور، تداوم و پایان رخدادها می باشد که بیش از آنکه تاریخی باشد خاستگاه فلسفی دارد. در واقع مسئله ای که محل تامل و بحث قرار دارد، تاثیر «ظرفیت جنگ» بر تعیین محدودیت زمان و یا «ظرفیت زمان» بعنوان محدود کننده ظرفیت جنگ، می باشد. ...

برچسب ها:

عنصر زمان

،

وقایع تاریخی

،

وقوع جنگ

،

تداوم جنگ

فراموشی وقایع هویت ساز تاریخی؛ چرا و چگونه؟

شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱

   چندی پیش برای انجام فیزیوتراپی در جمع بیش از 12 نفر با میانگین سنّی 50 سال نشسته بودم. دو نفر روبروی هم با سن حدود 70 سال، با صدای بلند از خاطرات عملیات فتح المبین در فروردین سال 1361، سخن گفته و از شهدای برجسته جنگ یاد می‌کردند. با وجود اهمیت عملیات فتح المبین در آزادکردن بخش وسیعی از مناطق اشغالی ایران و آغاز هزیمت در نیروهای دشمن، جمع حاضر هیچ‌گونه علاقه‌ای برای توجه به بحث و یا مشارکت در آن از خود نشان نمی دادند. شاید به دلیل موقعیت افراد در نوبت درمان، چنین وضعیتی تا اندازه ای طبیعی فرض شود، اما در عین حال ...

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

جابجایی در تاریخ

،

تغییر نسل و گفتمان

زمان و تاریخ

یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۰

   معنای مفاهیمی مانند؛ تاریخ، وقایع تاریخی و تاریخ نگاری، بهم پیوسته است و فهم هر یک به فهم مفهوم دیگر کمک می‌کند. به این اعتبار فهم هر یک از مفاهیم سه گانه بصورت مستقل تا اندازه‌ای دشوار است. تأکید بر اینکه یک واقعه، تاریخی است یا وقایع جنگ ایران و عراق هنوز تاریخی نشده است، همچنین هنوز تاریخ نگاری واقعه جنگ شکل نگرفته و در مراحل اولیه است، تنها بخشی از بهم پیوستگی میان مفاهیم سه گانه را ترسیم می کند ...

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

مفهوم تاریخ

،

تاریخ نگاری

ضرورت مطالعات راهبردی درباره مسایل و تحولات جنگ ایران و عراق

سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰

   پیش از این در پاسخ به پرسش از «علت و چگونگی» جابجایی در اهمیت رخدادهای تاریخی، یادداشت هایی را در سایت منتشر کردم که برای مطالعه جنگ، به اعتبار مبانی نظری و روش شناختی اهمیت داشت. اکنون با گذشت نزدیک به چهل سال از آغاز جنگ، رخدادهای بسیار زیادی در ایران، عراق و منطقه روی داده که حادثه جنگ ایران و عراق را به یک واقعه تاریخی تبدیل کرده است.

توضیح یادشده در واقع منطق حاکم بر جابجایی رخدادهای تاریخی را بیان می‌کند. به این معنا که هر نسلی تاریخ خود را بر پایه تاریخ گذشته و یا در نقد و نفی آن می سازد و از این طریق با شکل گیری روندهای جدید، رخدادهای پیشین تاریخی می شود.

به نظرم مناقشات ارتش و سپاه درباره رخدادهای جنگ و گسترش رویکرد خاطره محور و فردی از تجربه جنگ در سال های گذشته، مانع از فهم عمیق و راهبردی از مسایل و تحولات جنگ شده است. با جابجایی رخدادهای جنگ از متن صحنه سیاسی ایران به حاشیه تاریخ و رجوع مناسبتی به آن، فرصت مناسبی برای مطالعات راهبردی درباره مسایل اساسی و تکرارپذیر جنگ در آینده فراهم شده است.

برچسب ها:

مطالعات جنگ

،

وقایع تاریخی

،

جابجایی رخدادهای تاریخی

تاریخ و تاریخ نگاری به کدام مفهوم و روش؟

دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸

1- پرسش از تاریخ به اعتبار واقعه یا هویت‌های برآمده از وقایع تاریخی، مهمترین نشانه اهمیت تاریخ است. زیرا جامعه انسانی که بدون تاریخ باشد، وجود ندارد. در این صورت تا اندازه‌ای مفروضات یاد شده، زمینه طرح بحث را فراهم می کند. به این معنا که اگر تاریخ با هستی و هویت جوامع نسبت دارد، تاریخ و تاریخ نگاری به چه معنا است و چه نسبتی با هستی و هویت یک جامعه دارد؟ نظر به اینکه تاریخ همواره محل تلاقی و تنازع نگرش‌ها و روایت‌های مختلف است، پرسش یاد شده به این دلیل طرح شده تا روشن کند که چگونه به تاریخ بنگریم و تاریخ را روایت کنیم؟

2- روش کنونی در تاریخ‌نگاری وقایع جنگ ایران و عراق، بیش از آنکه ناظر بر شناخت و ایجاد تفکر تاریخی باشد، تنها روایت‌های منازعه‌آمیز را در درون مفهوم تاریخ جای داده است. اگر برداشت یاد شده صحت داشته باشد، حوزه تاریخ‌نگاری جنگ، به دلیل تفکر و روش تاریخ نگاری، در آغازِ یک راه دشواری قرار دارد که چشم انداز آن برای ترسیم فداکاری‌ها و حفظ میراث تاریخی «مقاومت در برابر تجاوز دشمن» روشن نیست.

3- تاریخ به معنای تحقق امر وجودی در زمان و مکان، ناظر بر تاریخ‌مندی انسان و جوامع انسانی است. بنابراین توصیف واقعه و جزییات به تنهایی نمی‌تواند از نظر روش‌شناختی، موجب شناخت و ایجاد تفکر تاریخی شود. با این توضیح، آنچه هم اکنون بعنوان تاریخ‌نگاری جنگ وجود دارد از چه مشخصه ای برخوردار است و چگونه باید مورد بازبینی قرار بگیرد؟

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به تاریخ نگاری

برچسب ها:

تاریخ نگاری

،

وقایع تاریخی

تأملی بر طرح و پیگیری مناقشات تاریخی

دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۸

   باورمندی ناظران  و عاملان، همچنین مورخان  به "رخدادهای تاریخی" و اهتمام به طرح شفاهی و یا مکتوب آن، چگونه شکل می گیرد و چه تأثیری دارد؟ به عبارت دیگر وقایع و موضوعات تاریخی  چرا طرح و پیگیری می شود؟ پرسش یاد شده  ناظر بر «هدف» و عوامل موثر بر شکل گیری روندهای تاریخی، نگرش به تاریخ و نتیجه آن بعنوان واقعیات تاریخی است.

پاسخ به پرسش مورد بحث را با این فرض دنبال می کنم که؛ تاریخ حاصلِ عمل فردی- اجتماعی جامعه انسانی در مواجهات است که موجب شکل گیری باورها و ساختارهایی می شود که بر زیست اجتماعی جامعه انسانی تأثیر دارد. با این توضیح «بده- بستان» میان تاریخ و جامعه، صورت دوری دارد و نمی توان در کلیّت آن، نقطه آغاز آن را تعریف و تعیین کرد. اما درباره هدف و علت اقدام به روایت از تاریخ، این نکته اساسی وجود دارد که نوعی تعهد به بیان واقعیات با هدف اطلاع دیگران، در این نوع تلاش ها نقش اساسی دارد.

بنابراین اصرار بر روایت از تاریخ، توسط عاملان وقایع تاریخی، بیش از اینکه تعهد به بیان واقعیات تاریخی باشد، که هست، با نظر به ضرورت اطلاع دیگران صورت می گیرد. بنابراین منطق گزارش شفاهی و مکتوب از تاریخ «تأثیر گذاری تاریخ» با اطلاع دیگران است. با این مقدمه، «روایت از تاریخ برای تأثیر» است، ولی در پاسخ به پرسش‌ها و یا به بهانه ضرورت بیان واقعیات، صورت می گیرد. بنابراین منطق مناقشات و یا تحریف تاریخ تابع شکل گیری اراده برای انتشار واقعیات تاریخی  و فرایند حاصل از آن است.

 تفکر تاریخی بمعنای زندگی در گذشته است که گاهی با ارجاع به گذشته،  به ویژه گی های فرهنگی یک جامعه تبدیل می شود، و از این طریق زمینه های «مناقشه پروری» را با استناد و ارجاع به تاریخ شکل می گیرد. چنین نگرشی همیشه دستاوردهای تاریخی را مخدوش و آینده را قربانی گذشته خواهد کرد، زیرا پرسش از «چه چیزی و چرا در گذشته واقع شده است؟» بر پرسش از «چه چیزی و چگونه در آینده باید ساخته شود؟» غلبه پیدا می کند. شاید نقد تفکر کنونی موجب شکل گیری این پرسش شده باشد که؛ هدف از روایت رجوع به تاریخ چه باید باشد؟ بنظرم باید راهنمای مطالعات و ارجاعات تاریخی «زمان و نیازهای آینده» باشد. در این صورت مناقشه درباره تاریخ، جای خود را به تلاش برای «ساختن آینده، برپایه تجربه گذشته» خواهد داد.

 

مطالب مرتبط:
+ تأثیر مناقشه سیاسی بر مسئله تاریخی؛ انتشار اخبار یا پیچیده کردن مسائل تاریخی؟!
+ تاملی بر مناقشات تاریخی
+ مناقشات تاریخی؛ سهم خواهی در پیروزی یا امتناع از پذیرش مسئولیت شکست؟

برچسب ها:

مناقشه در تاریخ

،

وقایع تاریخی

،

آینده به جای گذشته

بررسی جنگ به کدام اعتبار؟

جمعه ۱۴ تیر ۱۳۹۸

   توصیف و تحلیل، همچنین نقد و بررسی وقایع و مسایل جنگ ایران و عراق، به دلیل گستردگی دامنه و تنوع موضوعات، باید تابع اهداف و در نتیجه روش خاصی باشد. گرچه درباره کلیات جنگ می توان سخن گفت، اما کلیّات نیز در امتداد نگرش و روش خاص قابل بررسی و تبیین است.

علت شکل گیری نگرش های متفاوت در حوزه جنگ ایران و عراق و در سایر موضوعات، به نظرم علاوه بر اینکه متأثر از قابلیت های درونی هر پدیده ای است که امکان خوانش‌های مختلف را فراهم می کند، بیشتر متأثر از نگرش افراد است. به این شکل که صورت بندی مسایل، یک امر ذهنی است و «مسئله» مابه ازاء بیرونی ندارد، بلکه در اذهان شکل می گیرد. با این توضیح تعریف مسئله عبارت از «درونی کردن» امر بیرونی است که به تعداد افراد می تواند متفاوت باشد. تفاوت تعریف مسایل در نزد افراد و جوامع مختلف تابع همین ملاحظه است و ریشه در پیش فرض‌های متفاوت ذهنی و همچنین خواسته های متفاوت آنها دارد. در واقع ملاحظه یاد شده موجب نگرش های خاصی به مسایل عام و خاص می شود.

 با نظر به مقدمه یاد شده تعریف مسایل جنگ ایران و عراق، حداقل در درون سه نوع نگرش متفاوت قابل صورت بندی است:

1- برخی در نگرش به مسئله جنگ در حالیکه به وجوه مختلف توجه دارند، اما بر «رفتار دشمن متجاوز و حامیانش» نیز تمرکز می کنند و سایر مسایل را بر محور این موضوع مورد بررسی قرار می دهند. درونمایه این نگرش، بیشتر «سیاسی و اجتماعی» است.

2- بررسی وقایع و تلاش برای «شناخت وقایع» و تبیین وقوع آن، ازجمله شرایط و واقعیت ها، در نزد برخی بیش از سایر ملاحظات ازجمله سازوکارها و منطق وقوع رخدادها مورد توجه است. درونمایه این نگرش بیشتر «واقعه نگری» و تاریخی است.

3- در برخی بررسی ها «روش مواجهه ایران» با تهدیدات عراق، تصمیم گیری و مجموع اقداماتی که انجام شده یا نشده است، بیش از سایر ملاحظات مورد توجه است. درونمایه این نگرش نیز «سیاسی» است هرچند در بررسی های تاریخی با تمرکز بر وقایع می توان مجموعه مسایل را در کنار هم بررسی کرد.

با این توضیح، نقد و بررسی ها نیز تابع نگرش ها است و روش نیز متأثر از مسئله است که درونمایه نگرش و شکل آن را تشکیل می دهد. بنابراین نمی توان در موضوع و مسئله مهم جنگ، نگرش و روش ها را محدود کرد، زیرا علاوه بر قابلیتهای موضوع جنگ برای نگرشها و تبیین متفاوت، ظرفیت افراد نیز برای رویکرد جدید به موضوعات و مسائل تاریخی متنوع و گسترده است.

برچسب ها:

نقد و بررسی جنگ

،

وقایع تاریخی

منطق نقد تاریخی چیست؟

سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷

   نقد و پرسش از وقایع تاریخی در دوره معاصر، همزاد تاریخ است، چنانکه تحریف تاریخ نیز چنین است. در عین حال پرسش این است که: «نقد تاریخ» چرا و چه چیزی را از تاریخ هدف قرار داده است؟ با فرض اینکه تاریخ به معنای واقعه است و میان تحقق واقعه در زمان و مکان، با سازوکارها و چگونگی عملکرد فاعلان در تاریخ باید تفکیک کرد، به نظرم نقد از تاریخ به دو بخش کلی و در عین حال بهم پیوسته قابل تقسیم است:

1- وقایع تاریخی پس از وقوع به دلیل نتایج آن، محل نقد و پرسش قرار می گیرد. فرضاً پس از وقوع یا ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، به دلیل پیامدهای آن، این پرسش به میان خواهد آمد که؛ آیا وقوع جنگ اجتناب‌ناپذیر بود؟ همچنین چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟ برای روشن شدن علت طرح این پرسش ها که با نظر به نتایج است، فرضاً اگر حمله عراق به ایران یک هفته پس از وقوع به پایان می رسید و یا جنگ با عملیات رمضان به پایان می رسید، یا علت وقوع و ادامه جنگ مورد پرسش قرار می گرفت؟ گرچه پاسخ این پرسش می تواند منفی باشد ولی به این معنا نیست که باب نقد بسته می شد.

2-فاعلان وقایع تاریخی، بمعنای تصمیم گیرندگان و اقدام کنندگان، به دلیل نتایج و پیامدهای جنگ،  از منظر تفکر و دلیل تصمیم گیری، مورد پرسش قرار می گیرند. نقد سیاسی بر افراد مسئول و تصمیم گیرنده، بیشتر در صورت شکست نظامی شکل می گیرد. با فرض اینکه جنگ با پیروزی و شکست همراه است بنا براین همیشه باب نقد گشوده است.

تأثیرگذار وقایع تاریخی بر تفکر تاریخی، با گذشت زمان بیشتر از طریق رویکرد و روش مطالعه وقایع تاریخی صورت می گیرد، چنانکه نقد تاریخی بیشتر حاصل سنتهای فرهنگی- تاریخی در یک کشور است. به همین دلیل وقایع و نتایج آن بصورت یکسان مورد بررسی و نتیجه گیری قرار نمی گیرد و نوعی تساهل و مصلحت اندیشی در بررسیهای تاریخی، در دوره های مختلف وجود دارد که حاصل "سنتهای تفکر تاریخی" و مهمتر از ان «پیوستگی تاریخ با قدرت» و سیاست است. در عین حال با تغییر در تفکر و روش نقد تاریخی، ظرفیت های جدیدی برای نقد و بررسی تاریخ ایجاد می شود و بخش های ناخوانده و ناگفته مورد توجه قرار می‌گیرد و گفتمان های غالب و رایج به حاشیه می رود.

برچسب ها:

نقد تاریخی

،

تفکر تاریخی

،

وقایع تاریخی

،

تاریخ و سیاست

تاریخ به اعتبار واقعه یا نقش افراد؟

جمعه ۲۶ بهمن ۱۳۹۷

   نگرش به تاریخ بیشتر بر حول دو محور، شامل: واقعه و نقش افراد صورت می گیرد، حال آنکه مسئله تاریخ که موجب اهمیت نقش واقعه و افراد می شود، «تغییر» است. بعبارت دیگر هیچ حادثه تاریخی نیست که بدون ایجاد تغییر و تاثیر گذاری مورد توجه قرار گرفته باشد، زیرا روندهای جاری در تداوم حوادث پیشین جریان دارد، در این میان ظهور وقایع جدید و تغییر در روندها، برای بررسی موضوعیت پیدا می کند. چنانکه نقش افراد در روندهای جاری موضوعیت ندارد، مگر آنکه با اقداماتی بر روند جاری تاثیر گذار بوده و موجب تغییر آن شود.

با این توضیح، اگر مفهوم «تغییر» مورد توجه قرار بگیرد،  جایگاه و تأثیر وقایع و نقش افراد هم در چارچوب تغییر و تاثیر روشن خواهد شد. مهمتر آنکه تأثیر تاریخ گرچه با تاکید بر واقعه صورت می گیرد، اما نتایج وقایع تاریخی را باید در تغییر و تأسیس ساختاری مورد توجه قرار داد. به این ترتیب رویکرد و روش بررسیهای تاریخی مناسب است از «مستند و توصیفی» در باره وقایع، به «تحلیل روندها و چرخشهای تاریخی» تغییر کند.

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

روش بررسی

آمد و شد در تاریخ!

یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷

   هر پدیده تاریخی ناظر بر این معنا است که، در یک دوره زمانی و مکانی خاص، یک واقعه یا مجموعه ای از وقایع، حیات فردی- اجتماعی یک جامعه را در سیطره خود گرفته است. دلیل اهمیت وقایع تاریخی و تداوم آن و به یک عبارت، راز ماندگاری تاریخ، در همین «آمد و شد» در تاریخ است. در واقع «آمد و شد» در تاریخ، بیانگر وضعیت تمامیّت و یا بخشی از زندگی فردی- اجتماعی در یک دوره زمانی است.

منطق آمد و شد در تاریخ این است که، «پدیده های اجتماعی» به صورت تدریجی در ظرف زمان و مکان ظهور می کنند و یک دوره زمانی را در سیطره خود می‌گیرند و سپس به «پدیده های تاریخی» تبدیل می شوند. هر چند توضیح درباره علت آمد و شد را در حیات اجتماعی با رویکرد جامعه شناختی باید بررسی کرد، ولی از نظر مطالعات تاریخی، در فرآیند این آمد و شد، تاریخ شکل می گیرد و تداوم پیدا می کند و از این طریق به حیات اجتماعی و هویت فردی- اجتماعی معنا می دهد.

پرسش این است که؛  با این چارچوب نظری- روشی، چگونه می توان پدیده اجتماعی جنگ ایران و عراق را که ماهیت سیاسی و نظامی داشت، مورد بررسی قرار داد؟ واقعه جنگ در فرآیند تحولات سیاسی- اجتماعی در ایران پس از پیروزی انقلاب به صورت تدریجی شکل گرفت و به یک پدیده نظامی- امنیتی میان ایران و عراق تبدیل و در یک دوره زمانی هشت ساله حیات اجتماعی جامعه ایران را در سیطره خود قرار داد.

امروز واقعه جنگ ایران و عراق به تاریخ تبدیل پیوسته و انچه جریان دارد در باره تاریخ  است، بعبارت دیگر صورتی از درگیری نظامی میان ایران و عراق به پایان رسیده است. در عین حال جزئیات این وقایع تاریخی در ابعاد مختلف هر از چند گاهی چنان سر بر می‌آورد که گویی زمان‌های 30 تا 40 سال گذشته به زمان 3 تا 4 روز کوتاه می شود. نمونه اخیر آن توئیت سردار محسن رضایی فرمانده پیشین سپاه درباره عملیات کربلای چهار بود که به یکباره به یک امر عمومی تبدیل و مورد توجه قرار گرفت و مجدداً در محاق رفت.

تأمل در آمد و شدِ پدیده های اجتماعی- انسانی، به اعتبار پیدایش، غلبه و سپس فراموشی، برای شناخت گذشته و نگاه به آینده موجب تغییر اساسی در رویکرد به زندگی و تغییر در تفکر تاریخی خواهد شد.

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

دوره های تاریخی

پرسش از نسبت تاریخ با تغییر شرایط سیاسی- اجتماعی

یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷

   چگونه رخدادهای تاریخی در فراز و نشیب زمان و تغییر در شرایط سیاسی- اجتماعی، محل رجوع و تأکید قرار می گیرد و یا فراموش می شوند؟ بعبارت دیگر وقایع تاریخی چرا و چگونه ماندگار و یا فراموش می‌شوند؟ پاسخ به این پرسش ها را بر اساس دو فرض می‌توان بررسی کرد:

1- هر پدیده ای در زندگی فردی- اجتماعی، اگر به وجود آمد، باقی خواهد ماند.

2- هر پدیده ای که در زندگی فردی- اجتماعی واقع شود، از مشخصه تاریخ مندی برخوردار خواهد شد.

با این توضیح، مسئله مورد پرسش این است که، علت توجه به برخی حوادث در یک زمان و سپس فرموشی آن و توجه به وقایع فراموش شده در مقایسه با سایر وقایع و سپس فراموشی مجدد آن چیست؟ چرا برخی وقایع تاریخی در مقایسه با سایر وقایع ماندگارتر هستند؟ چنانکه برخی وقایع کمتر مورد توجه قرار می گیرند؟ در نظریه رایج که تاریخ، تاریخ معاصر است، تأکید می شود شرایط سیاسی- اجتماعی و الزامات زمان حال موجب رجوع به تاریخ است. در نتیجه با تغییر شرایط، برخی وقایع فراموش و برخی دیگر که فراموش شده بود، مورد توجه قرار می گیرد.

اگر توجه به وقایع و یا فراموشی آنها تابع شرایط سیاسی و- اجتماعی و تغییر آن باشد، پرسش دیگری به میان خواهد آمد مبنی بر اینکه، آیا تغییر در شرایط سیاسی- اجتماعی جامعه، خارج از زمینه های تاریخی و فرهنگی آن جامعه است؟ به این معنا که وقایعی روی می دهد که هیچ نسبتی با گذشته تاریخی آن جامعه ندارد؟ اگر پاسخ مثبت باشد باید در باره علت و چکونگی آن بعنوان یک پدیده جدید توضیح داد و اگر پاسخ منفی باشد، بنابراین رخدادهای سیاسی- اجتماعی در امتداد و بهم پیوستگی تاریخ و فرهنگ جامعه، موجب زمینه سازی برای شکل گیری رخدادهای جدید می شود.

توضیح یاد شده با تأکید بر نسبت شرایط سیاسی- اجتماعی، با ایجاد چرخش های تاریخی و سپس رجوع مجدد به تاریخ، بیانگر نوعی «دور تاریخی» و یا حتی «جبر تاریخی» خواهد شد. به این معنا که، در هر صورت تاریخ تأثیرگذار و دارای تداوم است و هیچ واقعه ای بدون تأثیر از تاریخ و در پیوستگی تاریخی واقع نخواهد شد.

مسئله قابل توجه این است که، پویایی تفکر و نگرش های تاریخی در یک جامعه، در درون و در نسبت با پویایی سیاسی- اجتماعی صورت می‌گیرد، در حالیکه به دلیل اهمیت زمان و مکان در وقایع تاریخی، تصور می شود تاریخ با نوعی تصلّب و ثبات همراه است، حال آنکه تغییرات تاریخی بر  ابطال این تصور دلالت دارد.

با فرض صحت ارزیابی یاد شده، این پرسش وجود دارد که؛ رویدادهای بزرگ انقلاب و جنگ چگونه در امتداد تاریخی و فرهنگی جامعه ایران واقع شد و چه تأثیری در نگرش به تاریخ، فرهنگ، سیاست و قدرت در ایران داشته است؟ در این فراز و نشیب، چه عواملی در چرخش شرایط سیاسی- اجتماعی و ظهور وقایع بزرگ تأثیر داشته و موجب چه نوع چرخشی در رویکرد و تفکرات تاریخی، با تاکید بر برخی وقایع و یا فراموشی آن، داشته است؟

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

تاریخ و سیاست

اهمیت وقایع تاریخی؛ وقوع یا پیامدها

دوشنبه ۵ آذر ۱۳۹۷

   وقایع تاریخی به اعتبار تأثیرگذاری پایدار، از صفت تاریخی برخوردار می شود. بنابراین از یکسو میان وقایع تاریخی و پیامدهای آن پیوستگی وجود دارد و از سوی دیگر، وقوع بر پیامدها تقدم دارد. با این توضیح، آیا پرسش از اهمیت وقایع تاریخ، به اعتبار تقدم وقوع یا پیامدها، اساساً معنا دارد؟

در پاسخ به پرسش طرح شده اگر تاریخ را در یک کلیت به دو بخش وقوع و پیامدها محدود کنیم، اساساً تقسیم بندی تاریخ به وقوع رخدادها و پیامدها، معنا دارد، زیرا در بررسی های تاریخی، بخشی از دلایل اهمیت واقعه تاریخی ناظر بر پیامدها و با استناد و استدلال درباره نتیجه صورت می گیرد. بنابراین باید در پاسخ به پرسش، از روش و منطق دیگری مبنی بر «تغییر نسل ها و تداوم و تغییر تاریخ» استفاده کرد.

نسلی که در زمان واقعه حضور داشته و به دلیل مشارکت در تحقق امور و ساختن تاریخ جدید، تابع ملاحظات آرمانی- عملی خاصی است. در حالیکه همین نسل پس از آشکار شدن نتایج واقعه، احتمال دارد به ارزیابی دیگری برسد که تابع منطق ضرورت وقوع نیست، بلکه متأثر از نتایج و پیامدهای وقوع است که پیش از این چندان مورد توجه نبوده است.

بر اساس همین استدلال، نسل پس از واقعه تاریخی جنگ و انقلاب که هیچ نقشی در وقوع و ادراکی از شرایط و ضرورت ها نداشته و ندارد، در نتیجه تعلقی به آن ندارد، به صورت ناخواسته درگیر نتایج و پیامدهای واقعه می‌شود. ملاحظه یاد شده مهمترین دلیل رویکرد انتقادی به گذشته، بلکه بر نتایج و پیامدها است، در حالیکه منطق وقوع و ضرورت های آن، با دلایل پیدایش نتایج، کاملاً تفاوت دارد ولی با فرض بهم پیوستگی، با آن برخورد می شود.

با این توضیح، اهمیت وقایع تاریخی بر اساس نسل‌ها متفاوت است و تداوم و تغییر در تاریخ و در شکل گیری تفکر و عمل تاریخی، برای تداوم یا تغییر از همین منطق پیروی می‌کند. با فرض صحت ارزیابی یاد شده، آیا می‌توان با استناد به شرایط، پیامدها را توجیه کرد؟ در غیر اینصورت چگونه می توان نسبتِ میان شرایط وقوع با پیامدها را بازتعریف کرد تا مانع از نقد ساختارگرایانه و نادیده گرفتن درسها و دستاوردها شود؟

برچسب ها:

وقایع تاریخی

نسبت تاریخ با تاریخ چیست؟

دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷

   نسبت تاریخ با تاریخ را با این فرض بررسی کرده ام که؛ وقایع بزرگ تاریخی در هر دوره تاریخ، با هویت هر نسلی پیوند می خورد و با گذشت زمان و ظهور وقایع جدید تاریخی، هویت های جدیدی شکل می گیرد که در ذیل مفهوم «نسبت تاریخ با تاریخ» و در پاسخ به سه پرسش بررسی شده است:

1- چگونه تاریخ با تاریخ تداوم پیدا می کند؟

هر واقعه تاریخی بخشی از هویت و فرهنگ یک جامعه را شکل می‌دهد. نوعی تداوم و پیوستگی هویتی از طریق پیوستگی وقایع تاریخی شکل می‌گیرد و ادامه پیدا می‌کند. تاریخمندی پدیده‌های تاریخی، در درون مفاهیم اخلاقی، فرهنگی، سیاسی- اجتماعی، جغرافیایی و هویتی یک جامعه شکل می گیرد. به این اعتبار، برای شناخت هر جامعه و ملتی باید فرهنگ و تاریخ آن را شناخت.

2- چگونه تاریخ با تاریخ فراموش می شود؟

با فرض اینکه وقایع تاریخی در هر دوره‌ای هویت‌ساز است و هر نسلی تاریخ خود را دارد،  وقایع تاریخی با تغییر نسل و ظهور وقایع جدید تاریخی، دستخوش فراموشی و یا به حاشیه راندن می‌شود. به این معنا که تأثیرگذاری حوادث تاریخی با رویدادهای جدید تاریخی، کاهش یافته و دستخوش تغییر می شود.

3- چگونه تاریخ با تاریخ تغییر می کند؟

تاریخ یک ملت و جامعه در عین تداوم، با گسست نیز همراه است. مبارزه با تاریخ، منشاء برآمدن و نشانه شکل گیری تاریخ جدید است. انقلاب‌ها بمعنای مبارزه «تاریخ با تاریخ» و «انقطاع تاریخی» بعنوان پیش شرط پیروزی بر تاریخ صورت می گیرد.  با فرونشستن التهاب دوره‌های تاریخیِ انقلاب و جنگ، گسست‌ها به پیوستگی و تداوم، همچنین تداوم و پیوستگی ها به گسست تبدیل می‌شود. به این اعتبار، تاریخ همواره با نوعی تداوم و تغییر همراه است و به این اعتبار محل تامل و پرسش است.

با نظر به تفسیر از نسبت تاریخ با تاریخ، بنظرم فهم از تاریخ و تغییرات آن می تواند به جای ستیز و نفی، یا ستایش تاریخ، به گفتگو میان نسلها و دوره های تاریخی منجر شود. انباشت و بهم پیوستگی‌های حاصل از گفتگو و تعامل موجب گسترش و تعمیق فرهنگ گفتگو و فرصت سازی برای نسلهای آینده خواهد شد.

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

فهم تاریخی

نسبت ما و تاریخ

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷

   آیا ما از تاریخ می آموزیم؟ طرح این پرسش بمعنای تردید در آموختن از تاریخ است، به همین دلیل وجه سلبی آن مبنی بر نیاموختن از تاریخ، در طرح پرسش نادیده گرفته شده و به نوعی در تقدیر این پرسش قرار دارد و احتمالاً می تواند پاسخ آن هم باشد. فرض من بر این است که ما از تاریخ نمی آموزیم و بهمین دلیل تاکید می شود باید از تاریخ آموخت.

 در مواجهات تاریخی که بصورت نسلی صورت می گیرد و تغییر می کند، نسل حاضر در یک واقعه تاریخی با روندهای تاریخی بصورت تدریجی به تمامیت می‌رسند، اما نسل‌های بعد خود را استثناء پنداشته و تصور می‌کنند با گذشتگان تفاوت دارند و این تفاوت به دلیل برتری بر آنهاست. در نتیجه هر نسلی در مواجهات تاریخی و تجربه آن از نو شروع می کند! شاید بهمین دلیل رویکرد نقادانه و نفی گذشته به جای استفاده از آن بیشتر مورد توجه و تاکید قرار می گیرد. با این توضیح چرا این گزاره شکل گرفته است که؛ باید از تاریخ آموخت؟ آیا نیاموختن از تاریخ، موجب تأکید بر گزاره «آموختن از تاریخ» نشده است؟!

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

آموختن از تاریخ

تاریخ برای چیست؟

چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶

 پرسش از علت و ضرورت تاریخ نگاری وقایع تاریخی و پژوهش درباره آن، تابع شیوه تفکر تاریخی در یک جامعه و مهمتر از آن؛ نحوه نگرش به  مفهوم زمان و مسایل حال و آینده، در نسبت با تجربه گذشته است. در واقع پیش‌فرض‌های بنیانی درباره تاریخ، جامعه، سیاست و قدرت، نحوه نگرش به ثبت و پژوهش در تاریخ را شکل می‌دهد.

پیش از این، تاریخ را بمثابه واقعه ای در زمان و برای آینده تلقی می‌کردم که باید از تحریف آن جلوگیری کرد. ثبت و ضبط بمنظور جلوگیری از تحریف بود. ذهنیت یاد شده را تا اندازه ای تحت تأثیر مرحوم زرین‌کوب پذیرفته بودم. بعدها با مطالعاتی که داشتم، متوجه شدم نگرش پوزیتیویستی به تاریخ و با فرض عینیّت تاریخ و وجود حقیقت تاریخی، موجب چنین نگرشی شده است. حال آنکه تاریخ با واقعه شکل می‌گیرد و به حیات خود ادامه می دهد. تعیین معیار مشخصی بعنوان حقیقت برای تعیین تحریف، امری دشوار است. در واقع دروغ و تحریف همزاد تاریخ است و با وقوع شکل می گیرد و ادامه می یابد. با این توضیح، تفکیک حقیقت از دروغ و تحریف و ثبت آن، امری دشوار است.

با این توضیح و ضرورت نگرش جدید، تاریخ در رویکرد پیشین که واقعه‌محور است و در درون آن حقیقت وجود دارد، ضبط و ثبت می‌شود تا از تحریف مصون بماند. با نگرش دیگری تاریخ ساخته می‌شود و امری جاری و در حیات جامعه دارای گسست و پیوستگی است. گاهی محل رجوع و گاهی مورد غفلت تعمدی یا ناآگاهانه قرار می‌گیرد. باید با عمل و مشارکت فعال در زمان، تاریخ را ساخت نه اینکه ضبط و برای آینده در برابر تحریفات حفظ کرد. آینده در تداوم آنچه در زمان حال ساخته می شود، تداوم پیدا می‌کند یا دچار گسست می‌شود، نه اینکه با کتاب و سند بتوان آینده را شکل داد. با این توضیح تاریخ را به دو اعتبار باید شناخت و نوشت:

1- تأثیرگذاری بر حال

2- پاسخگویی به حال و آینده

   اما سوال این است که؛ در تداوم تاریخ، گسست و پیوستگی‌ها کدام است؟ چه چیزی برای پاسخ به کدام مسئله؟ توجه به دو مسئله یاد شده، موجب فاصله گرفتن از واقعه محوری و خاطره محوری می شود. مسایل، موضوع و روش در هر حوزه متفاوت است. با مسئله جدید باید مسایل، فهرست موضوعات و روش را تغییر داد.

برچسب ها:

تاریخ نگاری

،

جنگ ایران و عراق

،

وقایع تاریخی

تاملی در تاریخ - 1

جمعه ۲۶ آبان ۱۳۹۶

چرا و چگونه وقایع و مسائل تاریخی برای ما موضوعیت پیدا می کند؟ پاسخ به پرسش یاد شده علاوه بر آشکارسازی نسبت ما با تاریخ، علت تأثیرگذاری و تداوم تاریخ را روشن می کند.

فرضاً چرا نهضت ملی شدن نفت بعنوان یک واقعه تاریخی و اختلاف مرحوم دکتر مصدق و مرحوم آیت الله کاشانی برای ما موضوعیت دارد و برای شناخت آن تلاش و بحث می کنیم؟ در همین چارچوب می توان مباحث تاریخی جنگ ایران و عراق را مورد بررسی قرار داد. در این زمینه پرسش‌های دیگری وجود دارد که در نوبت دیگری به آن اشاره خواهم کرد.

برچسب ها:

جنگ ایران و عراق

،

وقایع تاریخی

تاریخ - تاثیر - تغییر (بخش اول)

چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶

اشاره:

   نقش و «تأثیرگذاری» تاریخ در ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی، یکی از مهمترین موضوعاتی است که «کارکرد تاریخ» را در حیات اجتماعی مورد پرسش قرار داده و به آزمون می گیرد. در این یادداشت به برخی از وجوه تاثیر تاریخ، از طریق آموزه های فرهنگی- تاریخی در جامعه، در ایجاد تغییر را بررسی کرده ام.

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

تحولات تاریخی

،

جعفر شیرعلی نیا

تاملی منتقدانه بر «روش مورخین» در تاریخ‌نگاری وقایع

یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶

   گرچه پرسش از تاریخ و «چرایی و چگونگی» وقوع رخدادها، بصورت عمومی در جامعه صورت می گیرد، ولی پاسخ به این پرسش ها کار تخصصی مورخین است. با نظر به آنچه از سوی مورخین انجام می شود و به این اعتبار تاریخ وقایع نوشته می شود، این پرسش وجود دارد که؛ «وقایع تاریخی» بر چه اساسی و چگونه از سوی مورخین توصیف و تحلیل می شود؟ پرسش مورد بحث در واقع کندوکاو در موضوع تاریخ نگاری، از طریق نقد و بررسی روش مورخین، در تاریخ نگاری رخدادهای تاریخی است. بدیهی است اگر روش مورخین در تاریخ نگاری وقایع، روشن و قابل دفاع نباشد، یافته های مورخین و اعتبار آن که بعنوان «تاریخ» شناخته می شود، مورد پرسش قرار می گیرد. در پاسخ به پرسش مورد بحث، به برخی ملاحظاتی که در این زمینه وجود دارد اشاره خواهد شد:

1- در حوزه تاریخنگاری وقایع تاریخی که تحت تاثیر تجربه گرایی قرار دارد و در ایران همچنان از این روش استفاده می شود، مادّه تاریخ، «واقعه» است و به معنای واقع شدن در زمان و مکان است، لذا صورتی از «عینیّت تاریخی» در برابر مورخین قرار دارد که از طریق اسناد، شاهدان و استدلال، مورد مطالعه و بازسازی قرار می گیرد.

2- مورخین در هر صورت در توصیف و تحلیل وقایع تاریخی، در صورت حضور و یا عدم حضور، برای «ساختن روایت ها»، از تخیّل استفاده می کنند. در واقع مورخین در رجوع به تاریخ و تحقیق در وقایع تاریخی، از پیش‌فرض‌های مختلف ذهنی برخوردارند که ریشه در زندگی جاری و زیست اجتماعی آنها، همچنین مطالعات، تجربیات خاص و بسیاری از امور دیگر دارد. ملاحظه یاد شده موجب تصویرسازی وقایع تاریخی با استفاده از تخیّل می شود.

3- تاریخ نگاری وقایع تاریخی از سوی مورخین، از طریق گزارش چرایی و چگونگی وقایع تاریخی، با استفاده از توصیف و تحلیل صورت می گیرد. به این معنا که؛ توصیف، ناظر بر چگونگی وقوع و تحلیل در پاسخ به چرایی است که از آن بعنوان تبیین نام برده می شود. «توصیف تاریخی» در مقایسه با «تحلیل تاریخی»، کمتر محل پرسش است، زیرا چنین تصور می شود که؛ وقایع مختلف از سوی مورخ بعنوان شاهد واقعه و یا فردی که اسناد را مطالعه و با شاهدان گفتگو کرده است، «روایت» می شود. به این اعتبار، مورخ از روش گزینش و بازتولید داده‌های تاریخی و چینش آنها برای «ساختن روایت تاریخی» استفاده می‌کند. در این روش، پیش‌فرض‌های مورخ پنهان است و به همین دلیل در مطالعه و یا نقد تاریخ نگاری وقایع، چندان محل اعتراض و انتقاد قرار نمی‌گیرد. زیرا پیش‌فرض‌ها بر محمل وقایع سوار شده و روایت های تاریخی را به پیش می‌برد.

4- در تحلیل تاریخی که در پاسخ به پرسش از چرایی وقوع رخدادها صورت می‌گیرد، ردّپای مورخ آشکار می‌شود، زیرا باید در ایجاد ارتباط میان وقایع و پیوستگی آنها از استدلال استفاده کند. در تحلیل‌های تاریخی به دلیل اینکه واقعه ماده تاریخ است و به گذشته تعلق دارد، لذا همواره از روش پسینی استفاده می شود. به این معنا که برای واقعه، سپس وقوع، «علت تراشی» صورت می گیرد. در این مورد به نظر می رسد که راه دیگری وجود ندارد، زیرا مورخ در تحلیل واقعه گذشته و پاسخ به علت وقوع، غیر از روش پسینی، گزینه دیگری در اختیار ندارد. روش های پیشینی بمعنای بیان علت‌ها و پیش‌بینی آنچه در آینده واقع خواهد شد، بیشتر به امور جاری تعلق دارد و در حوزه جامعه شناسی و سیاست مورد استفاده قرار می‌گیرد و دیگر تاریخ نیست.

  به نظرم تحلیل وقایع تاریخی هر چند در حوزه تاریخ نگاری است و به تاریخ تعلق دارد، اما به دلیل استفاده از «منطق اجتناب ناپذیری» برای توجیه آنچه صورت گرفته است، محل پرسش و تردید است. اقدام یاد شده از سوی مورخین، بمعنای تفسیر و تحلیل، در حالیکه درباره وقایع تاریخی است، اما نوعی توجیه تاریخ و حمل کردن علت ها بر وقایع و تاریخ است که، ترکیب وقایع و تعیین ترتیب زمانی آن، همچنین تحلیل پیوستگی حوادث با یکدیگر، بدون استفاده از تخیل حاصل نخواهد شد، هر چند تحت عنوان ارجاع به «فکت» و یا استفاده از «اسناد» صورت پذیرد.

 

مطالب مرتبط:
+ رویکرد متفاوت استراتژیست‌ها نسبت به مورّخین، درباره تجربه جنگ ایران و عراق

برچسب ها:

تاریخ نگاری

،

روش مورخین

،

وقایع تاریخی

اطلاق تاریخ سازی به وقایع تاریخی؛ تبیین یا تحریف تاریخ؟

شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۶

اشاره:

   پرسش از «چگونگی شکل گیری تفکر تاریخی» و کاستی‌های اساسی آن در «فهم ما از تاریخ»، به دلیل باورپذیری برآمده از «نگاه تاریخی واقعه محور و گذشته‌گرا»، بسیار دشوار و نتیجه گیری حاصل از آن، مبنی بر «ضرورت بازبینی تفکر تاریخی» دشوارتر خواهد بود. تأمل در موضوع یاد شده همچنین موجب طرح این پرسش شده است که؛ اطلاق تاریخ سازی به وقایع تاریخی، تبیین است یا تحریف؟ امیدوارم در این مسیر از طریق «تأمل منتقدانه» درباره نگرش واقعه محوری به تاریخ، در افق تفکر تاریخی کنونی گشایش حاصل شود.

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

تحریف

،

تفکر تاریخی

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها