اشاره:
همزمان با چهلمین سالگرد جنگ ایران و عراق، در گفتوگوی ویدیویی با برنامه رادیكال «اعتماد آنلاین» که در تاریخ ششم مهرماه منتشر شد، به چرایی و چگونگی آغاز جنگ پرداختم. این گفتگو در چندین بخش برای بهره برداری مخاطبان منتشر خواهد می شود.
اشاره:
همزمان با چهلمین سالگرد جنگ ایران و عراق، در گفتوگوی ویدیویی با برنامه رادیكال «اعتماد آنلاین» که در تاریخ ششم مهرماه منتشر شد، به چرایی و چگونگی آغاز جنگ پرداختم. این گفتگو در چندین بخش برای بهره برداری مخاطبان منتشر خواهد می شود.
اشاره:
بخش دوم از مباحث نشست «واکاوی عملیات رمضان؛ دلایل و چرایی عبور از مرز» که در تاریخ 10 تیرماه 1399 در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برگزار شد، برای بهره مندی مخاطبان در ادامه تقدیم می شود.
اشاره:
نشست «واکاوی عملیات رمضان؛ دلایل و چرایی عبور از مرز» در تاریخ 10 تیرماه 1399 در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برگزار شد. در این نشست مباحثی مطرح کردم که در سه بخش برای بهره مندی مخاطبان منتشر می شود. بخش اول در ادامه از نظر خواهد گذشت.
پرسش از علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، در مقایسه با شروع و پایان جنگ، به یک پرسش فراگیر و گستردهتر تبدیل شده است. با وجود اینکه در چهار دهه گذشته برای پاسخ به این پرسش، ضمن استفاده از استدلالهای مختلف، اسناد و گزارشهای زیادی منتشر شده است، اما همچنان با فرض امکانپذیری پایان دادن به جنگ، این پرسش طرح میشود. یادداشت حاضر را با نظر به مفروض یاد شده، در پاسخ به این پرسش نوشتهام که؛ حوادث نظامی در جنگ و رخدادهای منطقهای، همراه با تصمیمات و اقدامات بازیگران، چه تأثیری در شکلگیری منطق ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر داشت؟ فرض بر این است که ادامه جنگ حاصل شرایط و روندهای حاکم و ادراک بازیگران از شرایط، موقعیتها و احتمالات، برای تصمیمگیری و اقدام است. در ادامه، ادراک ایران از شرایط و مقایسه آن با واقعیّات، بعنوان تعیین شاخص برای ارزیابی امکان پذیری خاتمه دادن به جنگ، بررسی خواهد شد.
الف) مفروضات ایران از شرایط
1- نگرانی از اتمام جنگ و نادیده گرفتن خواستههای ایران از جمله تعیین متجاوز و پرداخت غرامت.
2- تصوّر ضعف و شکستپذیری عراق پس از عملیاتهای آزادسازی و انهدام ارتش عراق.
3- سهولت در پیروزی بر ارتش عراق، با توجه به تجربه آزادسازی مناطق اشغالی.
4- عدم ادراک از تغییر جنگ، با تغییر زمین و برتری عراق در مواضع دفاعی.
5- عدم مشاهده اقدام اساسی برای توجه به خواستههای ایران.
6- نگرانی از تلاش آمریکا برای خاتمه دادن به جنگ و نادیده گرفتن خواستههای ایران.
7- نگرانی از افزایش انگیزه دفاعی عراق همراه با واکنش حمایت آمیز بین المللی از عراق.
8- ارزیابی حمله اسرائیل به جنوب لبنان با هدف جلوگیری از پیروزی ایران بر عراق با ادامه جنگ.
ب) واقعیّات راهبردی
1- هیچگونه طرح صلح و پیشنهاد مالی با سازوکار تعریف شده و متقاعد کنندهای برای تأمین خسارت ایران از سوی نهادها و بازیگران بین المللی و متّحدین عراق ارائه نشد.
2- آمریکا با نادیده گرفتن برتری ایران، به دنبال پایان دادن به جنگ نبود، بلکه به دلیل نگرانی از پیشروی قوای نظامی ایران در خاک عراق، تلاش میکرد جنگ متوقف و مذاکرات سیاسی برای خاتمه دادن به جنگ انجام شود. بدون آنکه برتری ایران را بر عراق به رسمیت شناخته و خواسته های ایران را تأمین کند.
3- حمله اسرائیل به لبنان، نسبتی با مسئله و نتایج جنگ ایران و عراق نداشت، بلکه در چارچوب مقابله با فلسطینیهای مستقر در جنوب لبنان طراحی و انجام شد.
4- آنچه را که قوای نظامی ایران در جنگ با عراق در مرحله دفاع و اشغال آموخته بودند و براساس آن ارتش عراق را در جنگ تهاجمی شکست داده و مناطق اشغالی را باز پس گرفتند، با مرحله جدید و تغییر در زمین منطقه نبرد و موقعیّت عراق، تفاوت اساسی پیدا کرد و ایران پس از عملیاتهای رمضان و والفجر مقدماتی، درباره تغییرات یاد شده به نتیجه رسید، با این تفاوت که به دلیل تغییر شرایط نظامی و برتری عراق، امکان پایان دادن به جنگ در مقایسه با گذشته دشوارتر شد و از میان رفت.
با نظر به عدم انطباق برخی مفروضات ایران با واقعیات راهبردی، پرسش این است که؛ در چنین شرایطی، ایران چگونه میتوانست در حالیکه در موضع برتر قرار داشت، بدون هیچگونه دستاوردی به جنگ خاتمه دهد؟ اگر جنگ پس از فتح خرمشهر، با پیروزی نظامی ایران و شکست قطعی عراق همراه می شد، آیا باز هم پرسش از ادامه جنگ موضوعیت پیدا می کرد؟
بنظر میرسد با توجه به اسناد و گزارشهای موجود، پرسش از علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، بیش از آنکه با نظر به شرایط و واقعیّات باشد، با توجه به طولانی شدن جنگ و نحوه پایان آن و با فرض اینکه امکان اتمام جنگ وجود داشت، ولی ایران نپذیرفت، طرح شده و به همین دلیل، یک پرسش سیاسی است، حال آنکه مسئله ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، یک مسئله راهبردی است. بنابراین به جای رویکرد سیاسی در طرح پرسش از ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر که از سوی نهضت آزادی طرح شد، میتوان اینگونه پرسید که؛ با توجه به نتایج ادامه جنگ در خاک عراق، چرا پیش بینی لازم برای تأمین الزامات و مدیریت زمان، برای خاتمه دادن به جنگ صورت نگرفت تا فتح خرمشهر به یک پیروزی استراتژیک و قطعی بر عراق تبدیل و جنگ را به پایان برساند؟ از طریق بررسی پرسش یاد شده میتوان تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر را به جای پرسش از علت ادامه جنگ و تلاش برای پاسخ به آن، در چارچوب الزامات «جنگ تعاقبی- تهاجمی» در خاک دشمن و پیروزی نظامی بر عراق مورد نقد و بررسی قرار داد، اما هم اکنون پرسش سیاسی از یک مسئله راهبردی موجب خطا در تعریف مسئله جنگ پس از فتح خرمشهر، همچنین مانع از فهم عمیق از مسئله جنگ شده است.
مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به فتح خرمشهر
اشاره:
روز شنبه دوم آذر 98 در برنامه سرچشمه از شبکه پنج سیما، درباره مواضع گروههای سیاسی در جنگ مطالبی را طرح کردم که موجب طرح پرسش از سوی جناب آقای اصغر معرفت جو شده است. با توجه به روش ایشان در طرح پرسش، آنچه بعنوان پاسخ وجود دارد را در متن نوشته ام که در ادامه ملاحظه می فرمایید.
با درگذشت مرحوم دکتر ابراهیم یزدی، چنانکه مرسوم است، نظرات مختلفی درباره تفکر و حیات سیاسی- اجتماعی وی مورد بحث و اشاره قرار گرفته است. نظر به مواضع انتقادی ایشان و نهضت آزادی درباره جنگ ایران و عراق، فرصتی فراهم شد در سال 1378 در چهار جلسه با ایشان به مدت 8 ساعت گفتگو کردم که در مجموعه پنج جلدی «نقد و بررسی پرسش های اساسی جنگ» به آن اشاره شده است. در سال 1388 نیز مجدداً پس از پخش برنامه «سطرهای ناخوانده» در تلویزیون و واکنش ایشان به اظهارات امیر شم خانی، مناظره مکتوب در چند مرحله بین ما صورت گرفت که به دلیل اهمیت سیاسی و تاریخی آن، در ادامه مورد اشاره قرار میگیرد.
مسئله اساسی در تفکر انتقادی دکتر یزدی درباره جنگ این است که ایشان در خصوص امکان مذاکره با عراق و حل و فصل اختلافات که منجر به جلسه با صدام در هاوانا شد، اشتباه میکرد که مهمترین دلیل آن؛ تصورات اشتباه ایشان از جلسه با صدام است. اظهارات عمر علی صلاح در گفتگو با شبکه الجزیره نشان میدهد صدام در برابر ایران اراده جنگ داشت و حتی با وجود مذاکره با هیات ایرانی به این موضوع تاکید کرده است.
مسئله دوم این است که؛ ایشان تأکید داشت که تصرف سفارت آمریکا موجب وقوع جنگ شد، در حالیکه برابر اسناد موجود، رئیس ایستگاه سیا در ایران، قبل از تصرف سفارت آمریکا، در جلسه با دکتر یزدی بعنوان وزیر امورخارجه دولت موقت، اطلاعاتی را در اختیار ایشان قرار داد مبنی بر اینکه، عراق به دنبال حمله به ایران است. با این وجود، ایشان به نوشته مارک گازیروفسکی نه تنها اطلاعات ملاقات با رئیس ایستگاه سیا در ایران و خبر حمله عراق به ایران را به سایر مسئولین نداده است، بلکه هیچ گاه نظرات خود را درباره نسبت جنگ با تصرف سفارت آمریکا - که از آن مطلع بود- اصلاح نکرد. در ادامه به برخی گزارشات اشاره شده است:
- جناب آقای دکتر یزدی؛ با خودتان صادق باشید، تاریخ که جای خود دارد!
- درودیان به یزدی پاسخ داد/ جناب آقای دکتر یزدی؛ چرا سیاستزدگی در تاریخ؟
- ضرورت بازبینی یک سند تاریخی؛ بخش اول
- ضرورت بازبینی یک سند تاریخی؛ بخش دوم
- ضرورت بازبینی یک سند تاریخی؛ بخش سوم
- ضرورت بازبینی یک سند تاریخی؛ بخش چهارم
اشاره:
پس از ارایه بحث از سوی دکتر هادیان، در ادامه این نشست، ملاحظات ناظر بر روش شناسی مطالعات جنگ ایران و عراق، در پاسخ به «پرسش و مسئله روش شناسی»، از سوی محمد درودیان ارایه شد.
پرسش از علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، گرچه نخستین بار، یکسال پس از ادامه جنگ و از سوی نهضت آزادی مطرح شد، اما جنگ طولانی و رو به گسترش، همچنین نحوه پایان جنگ از طریق پذیرش قطعنامه 598، علل ادامه جنگ را به صورت تدریجی به یک پرسش عمومی تبدیل کرده است که همچنان محل بحث و مناقشه قرار دارد.
تا کنون در پاسخ به علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، به موضوعات زیادی اشاره شده است، ولی به نظر می رسد همچنان دلایلی که برای تبیین چرایی وقوع جنگ و چگونگی آزادسازی مناطق اشغالی بیان میشود، در مقایسه با مباحث ادامه جنگ، بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد. با فرض صحت توضیح یاد شده، علت آن مورد پرسش است. به این معنا که؛ تبیین چرایی و چگونگی وقوع جنگ، در مقایسه با تبیین علت و چگونگی ادامه و پایان جنگ، چرا به شکل مناسبتری انجام و بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد؟
با فرض اینکه هر نوع بررسی اعم از توصیف و یا طرح مسئله و پاسخ به آن، بر اساس پیش فرض های متفاوت و روش خاصی انجام می شود، بنابراین طرح مسئله یاد شده را در چارچوب دو ملاحظه رویکردی- روشی می توان مورد بررسی و تأکید قرار داد:
1- از نظر روش شناختی، برخی از تلاش های پژوهشی- توجیهی در تبیین تحولات جنگ، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، صورت گرفته است. تحلیل هایی که از تحولات جنگ در نوشته های پیشین اینجانب آمده است، بیشتر تبیین تکوینی است، به این معنا که تلاش شده است با ارجاع به برخی مفاهیم خاص و کلی مانند «جنگ دفاعی»، تحولات در یک خط تکاملی، از هر مرحله به مرحله دیگر بیان شود. به دلیل اینکه در روش تبیین تکوینی، صرفاً توالی حوادث در پیوستگی بهم، بدون توجه به سازوکارها و ساختار درونی تحولات مورد بررسی قرار می گیرد، لذا با این روش، برخی گسستها و یا چرخشهای اساسی در جنگ، ازجمله نحوه پایان جنگ را نمی توان تبیین کرد.
2- برخی از پژوهش ها و گفتارها با رویکرد و روش سیاسی و یا نهادگرایی نظامی صورت می گیرد. به این معنا که در پاسخ به مسایل به جای واکاوی و نقد و بررسی علت ناتوانی ها، موضوع از طریق ارجاع به سایر اشخاص و نهادها و یا استفاده از اتهام «خیانت» صورت می گیرد. مناقشات ارتش و سپاه، سیاسیون با نظامی ها و یا اتهام به آقای هاشمی درباره سفر مک فارلین به ایران و پذیرش قطعنامه 598، در همین چارچوب صورت گرفته است.
بنابراین روش های یاد شده نه تنها پاسخگوی پرسش های اساسی جنگ نیست، بلکه با نیازهای آینده نیز نسبتی ندارد. هر چند با گذشت زمان، روش های یاد شده در حال نهادینه شدن است به این معنا که شالوده تفکر درباره تجربه جنگ با عراق را در درون ساختارهای سیاسی، نظامی و اجتماعی شکل داده و به تدریج نه تنها تغییر آن دشوار است، بلکه نظر دیگری جز آن مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت. در صورت صحت ارزیابی یاد شده، پرسش این است که؛ با کدام روش های دوگانه یاد شده می توان مسایل اساسی جنگ ایران و عراق را بررسی و به پرسش های موجود و نیازهای آینده پاسخ داد؟
مطالب مرتبط:
+ همه مطالب مربوط به فتح خرمشهر در این سایت