ضرورت پژوهش درباره جنگ ایران و عراق

یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۷

   جنگ ایران و عراق بعنوان یک واقعیت تاریخی، در عرصه های سیاسی، اجتماعی، نظامی، امنیتی، حتی مباحث راهبردی و استراتژیک چگونه باید مورد مطالعه قرار بگیرد؟ مهمتر آنک هم اکنون با کدام رویکرد و روش مورد بررسی قرار می گیرد؟ در پاسخ به پرسشهای یاد شده بر گزاره های زیر می توان تاکید کرد:

1- جنگ یک امر واقعی و تجربه شده و یک مسئله استراتژیک است، در نتیجه مناسب است از طریق پژوهش و بررسی جزئیات و صورت بندی روند تحولات و کلیّات آن باید مورد بررسی قرار بگیرد.

2- خاطره‌گویی از واقعیات تاریخی که هم اکنون رایج است، اگر چه در نسبت با واقعیات شکل گرفته است، ولی به دلیل اینکه واقعیات زمانمند است و تدریجا تاثیر وجودی خود را در زمان از دست می دهد، بنا براین تاکید بر خاطرات در تبیین و تشریح جنگ ایران و عراق، بمعنای غلبه و تداوم امر تاریخی است که تهی از واقعیات اثر گذار در زمان است. بعبارت دیگر خاطره بمعنای «گذشته تهی شده از واقعیات» است که در زمان و مکان خاص واقع شده است و در نتیجه استفاده از خاطرات که به تدریج از خصلت فرا زمان و فرامکان برخوردار می شود نمی توان واقعیات تاریخی را فهم کرد.

3- استفاده از«تخیّل»، بمعنای فراروی از واقعیّات است و بیشتر با شعر، سینما و ادبیات نسبت دارد. از نقطه عزیمت و خاستگاه تخیّل و نگرش نوستالژیک به این تجربه، نمی توان ابعاد مخاطره آمیز جنگ در گذشته و احتمال تکرارپذیری آن را در آینده، بعنوان یک مسئله استراتژیک درک کرد.هر چند این روش در حوزه فرهنگی و سیاسی-اجتماعی، نقش و کارکرد قابل توجهی دارد.

4- خاطره‌گویی و در سوگ نشینی برای از دست دادن یک دوره و نگرش نوستالژیک، تجربه جنگ را خالی از هرگونه پشتوانه سازی برای شکل گیری تفکر استراتژیک درباره مسایل اساسی و راهبردی خواهد کرد.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به خاطره گویی

برچسب ها:

خاطره گویی

،

پژوهش درباره جنگ

،

امر استراتژیک

معمای جنگ چیست؟

سه شنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۷

معمای جنگ در میانه دو امر گذشته و آینده قرار دارد:

   1- امر تجربه شده در گذشته

   2- عدم قطعیت آینده

تجربه گذشته پیش فرض های فهم از جنگ را شکل داده و باورداشت های مواجهه با تجربه جدید، تحت تأثیر تجربه گذشته قرار دارد، در حالیکه چگونگی وقوع جنگ در آینده، ماهیت، مشخصه، همچنین پیامدهای آن، عدم قطعیت را در آینده شکل داده است. با این توضیح چگونگی نسبت میان تجربه گذشته با آینده مهمترین پرسش و مسئله پیش رو است.

برچسب ها:

معمای جنگ

،

مسئله آینده

،

تجربه جنگ

،

جنگ ایران و عراق

چگونگی ارزیابی رخدادها و شخصیت‌های تاریخی

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۷

   ارزش‌گذاری و قضاوت درباره اندیشه‌ها و اقدامات افراد و نهادها، همچنین وقایع تاریخی امری است که بصورت جاری صورت می‌گیرد و جریان دارد. مهمترین عامل موثر در ایجاد و امکان ارزش‌گذاری، گذشت زمان و تغییر در شرایط است. در واقع با گذشت زمان و مشاهده آثار و نتایج، می توان بر تاریخ نور تاباند و آن را مورد باز بینی قرار داد.

فرضاً امروز نقش مرحوم آیت الله هاشمی، شهید صیاد شیرازی و یا تأثیر عملیات بیت المقدس، همچنین حوادث ماه های پایانی جنگ  چگونه قابل ارزیابی است؟ در اینجا حداقل دو روش و رویکرد وجود دارد: یکی؛ بررسی تاریخی و با نظر به شرایط زمانی واقعه است. دیگری؛ تداوم تأثیرگذاری در مواجهات جدید و آینده است. دوگانگی یاد شده با فرض تاثیر واقعه و افراد در زمان واقعه و یا پس از آن می باشد.

روش اول برای افراد، نهادها و رخدادها قابل انجام است، در حالیکه روش دوم بیشتر برای افراد قابل استفاده است. در واقع با مواجهه با وقایع و چالش‌های تصمیم گیری و اقدام، نقش افراد و الگوهای تاریخی در مواجهات مورد بازبینی و توجه قرار می‌گیرد. به این اعتبار، «ماندگاری و تأثیرگذاری»، مهمترین شاخص برای ارزیابی نقش افراد، نهادها و رخدادهای تاریخی است. واقعه در زمان رخ می دهد و ابعاد وجودی اشخاص نیز در زمان بسط پیدا می کند. بنابراین با گذشت زمان و تغییر شرایط، میزان تأثیرگذاری و ماندگاری نقش افراد و نهادها، همچنین وقایع تاریخی را می توان مورد ارزیابی قرار داد.

برچسب ها:

ارزیابی وقایع تاریخی

،

شخصیت ها در تاریخ

،

تأثیر تاریخ

اکنون یا گذشته؟

شنبه ۹ تیر ۱۳۹۷

   نسبت تجربه گذشته در جنگ با عراق، با امر جاری و آینده چیست؟ فرض بر این است که؛

1- مطالعه تاریخی با نظر به «گذشته تاریخی» و بدون توجه به حال و آینده، تاریخ را محصور به گذشته و بی استفاده خواهد کرد.

2- رویکرد «اکنون زدگی» نیز بمعنای بی توجهی به گذشته و تجارب آن، همچنین چشم اندازهای احتمالی در آینده، موجب بی ریشه گی و بی اینده گی خواهد شد.

بنابراین غلبه گذشته گرایی و اکنون زدگی، فهم ما را در مواجهات اساسی از مسائل استراتژیک و سرانجام آن، در مواجهه با مسائل اساسی در آینده به چالش خواهد گرفت. با نظر به مفروضات یاد شده پرسش این است که؛

1- اگر «اکنون» ریشه در گذشته دارد، چگونه می توان توازن میان گذشته - حال را برقرار کرد؟

2- اگر بررسی های تاریخی در گذشته راهنمای برون رفت های تاریخ ساز در آینده است، چگونه باید تجربه گذشته را مورد مطالعه قرار داد؟

3- اگر تاریخ گذشته از مسائل و ضرورت های کنونی پشتیبانی نکند، آیا تاریخ با جزئیات آن، جز داستان و خاطراتی برای فراغت و گذشت زمان، ارزش دیگری دارد؟

4- اگر برای برون رفت از شرایط کنونی، از تجربه تاریخی نتوانیم استفاده کنیم، پس نسبت تجربه گذشته با آینده چیست؟

برچسب ها:

تجربه جنگ

،

امر استراتژیک

،

گذشته گرایی

جنگ ایران و عراق و پرسش های بنیادین

دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷

   پرسش‌های بنیادین جنگ ایران و عراق کدام است؟ فرض بر این است که طرح پرسش در هر حوزه‌ای بمعنای واکاوی و به چالش گرفتن پارادایم غالب و توانمندی‌های پاسخگویی برای حفظ و دفاع از روندهای جاری است. پرسش‌گری در موضوعات فکری و عملی، بویژه جنگ ایران و عراق، در واقع قدرت و انسجام درونی، همچنین پویایی بیرونی پارادایم غالب را نشانه می رود. به این اعتبار، پرسش‌ها را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

1 - «پرسش‌های درونی» برآمده از ماهیت و ذات واقعه است، به این معنا که اگر حادثه واقع نمی شد، پرسش درباره آن موضوعیت نداشت، و متقابلا واقعه بدون این پرسشها برای بررسی موضوعیت ندارد، زیرا پرسش بخشی از واقعه است.

 2- «پرسش‌های بیرونی» بیشتر نسبت واقعه را بعنوان یک متغیر، همانند هر متغیری، در نسبت با امر دیگری که بر آن تاثیر گذاشته است، مورد توجه قرار می دهد. چنین نگرشی حاصل تاثیرگذاری واقعه است و به این اعتبار همانند بسیاری از مسائل دیگر، بررسی آن موضوعیت پیدا می کند. 

 پرسش‌های بنیادین درباره جنگ ایران و عراق، بمعنای منازعه فکری و آگاهانه درباره نتایج مبهم و یا پنهان و آشکار، درباره کارکرد و نتایج سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ با عراق است. استفاده از پسوند بنیادین برای پرسش های جنگ، به دلیل تأکید بر نتایج کلی جنگ، همچنین تأثیر ماندگار آن در ابعاد و سطوح تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی است. با تقسیم پرسش‌های بنیادین در حوزه جنگ ایران و عراق به دو سطح درونی و بیرونی، می‌توان صورت‌بندی زیر را انجام داد:

1- «پرسش از درون» تابع منطق پیروزی و شکست در جنگ، همچنین کارکرد قدرت نظامی در تأمین اهداف عملیاتی در صحنه نبرد است. هرگونه پرسش نقّادانه درباره جنگ، با نظر به کارکرد قدرت نظامی برای تأمین اهداف سیاسی- نظامی، صورت می گیرد. بنابراین پرسش های بنیادین با منطق درونی، ناظر بر نتایج نظامی جنگ در هر عملیات و در کلیّت آن است.

2- «پرسش از بیرون» تابع نسبت جنگ با سیاست و جامعه است که بر کارکرد و تأثیرات سیاسی- اجتماعی جنگ تمرکز دارد. بدون توجه به این موضوع، فلسفه وجودی جنگ نادیده گرفته خواهد شد. مفهوم جنگ گرچه به دلیل استفاده از ابزار نظامی و نتایج آن در صحنه نبرد است، اما بدون توجه به کارکرد و نتیجه جنگ بر جامعه و سیاست، تفاوت جنگ و صلح مخدوش خواهد شد.

با توجه به تعریفی که از پرسش های بنیادین با تقسیم بندی درونی و بیرونی صورت گرفت، می توان رویکرد و روش‌های مطالعاتی موجود در بررسی و مطالعه جنگ ایران و عراق را مورد نقد و بررسی قرار داد:

1- مطالعات تاریخی در ابعاد سیاسی- نظامی، به دلیل بررسی جزئیات وقایع به روش مستند و نقلی، همچنین بررسی تحلیلی از روندها و تحولات، بیشتر با منطق درونی جنگ انطباق دارد، زیرا وقایع و تحولات را در منظر نتایج جزیی و کلی جنگ مورد بررسی قرار می دهد.

2- مطالعات نظامی و راهبردی در ابعاد سیاسی و جامعه شناختی، به دلیل بررسی تأثیر متغیّر جنگ بر سیاست، جامعه و قدرت، به روش تحلیلی و با ارجاع به داده‌های تاریخی، بیشتر با منطق بیرونی جنگ انطباق دارد، زیرا وقایع و مسایل جنگ را در نسبت با امر دیگری مورد بررسی قرار می دهد.

به نظرم مطالعات جنگ ایران و عراق همچنان با منطق درونی صورت می‌گیرد و هنوز نگرش «واقعه محور» مانع از تحلیل نتایج نظامی و کلیّت جنگ است. ضمن اینکه هنوز در سطح راهبردی، نسبتِ جنگ با انقلاب، سیاست و جامعه مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است. زیرا بدون عبور از منطق درونی و پاسخ به پرسش‌های اساسی آن، نمی توان متغیّر جنگ را در نسبت با امر دیگری، ازجمله جامعه و سیاست مورد مطالعه قرار داد و به پرسش های بنیادین آن پاسخ داد.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به پرسش های جنگ

برچسب ها:

پرسش های جنگ

،

روش بررسی

پرسشگری در تاریخ شفاهی

پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۷

   پرسشگری و طرح پرسش در روش تاریخ شفاهی چگونه باید باشد؟ به نظر می رسد در تاریخ شفاهی، دو دسته پرسش را با دو هدف متفاوت می توان طرح و دنبال کرد:

1- برای بررسی و آشکار شدن جزئیات تاریخی و نقش ها، باید از پرسش‌های تشریحی استفاده کرد که موجب می شود راوی واقعه با دقت بیشتری جزئیات را بیان کند. ملاحظه یاد شده، استحکام روایت شفاهی و نقش راوی واقعه، همچنین عوامل مختلف را روشن می‌کند. مهمتر آنکه مانع از تحقق این عامل روانی خواهد شد که راوی واقعه برابر باورهای خودساخته حاصل از مشاهده و عمل، واقعه را آن گونه که تمایل دارد روایت کند. مهمتر آنکه باید با کسانیکه از آنها نام برده می شود، برای ارزیابی چگونگی نقش آنها و میزان صحت گفتارها، گفتگو کرد، حال آنکه چنین اقدامی به دلائل مختلف کمتر صورت می گیرد.

2- برای بررسی‌های تحلیلی، به معنای ارتباط وقایع و پدیده‌ها با یکدیگر، باید پرسش‌ها را بمنظور تعریف و تعیین مسایل طرح کرد. در این نوع پرسش‌ها، «مسئله» و نه واقعه، راهنمای طرح پرسش و پاسخ است. غلبه وجه تحلیلی، امکان استفاده از روش انتقادی را فراهم کرده و از این طریق «تاریخ شفاهی انتقادی» شکل خواهد گرفت.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به تاریخ شفاهی

برچسب ها:

تاریخ شفاهی

،

نقد تاریخی

،

پرسشگری

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها