وقوع جنگ یا شکست عراق، کدام مسئله؟

چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸

   حمله عراق به ایران در 31 شهریور سال 1359 به اعتبار ابعاد سیاسی- حقوقی و نظامی آن، با هیچ واقعه دیگری در جنگ، از جمله ادامه و پایان آن، قابل مقایسه نیست. زیرا اگر جنگ واقع نمی شد، ادامه و پایان آن موضوعیت نداشت. همین نسبت، میان وقوع جنگ با شکست ارتش عراق وجود دارد. اگر عراق به ایران حمله نمی‌کرد، شکست ارتش عراق برای بررسی موضوعیّت نداشت. فارغ از نسبت های تاریخی میان تقدّم و تأخّر وقایع تاریخی و اهمیت مسئله وقوع جنگ و علت شکست ارتش عراق، این پرسش وجود دارد که؛ مسئله ما در بررسی‌های تاریخی و راهبردی باید بر وقوع جنگ متمرکز باشد یا بر شکست ارتش عراق در حمله به ایران؟ با وجود پیوستگی میان واقعه جنگ با شکست ارتش عراق، بنظرم از نظر رویکردی و روشی تمرکز بر وقوع جنگ بمعنای شناخت اهداف، نیّات و قدرت دشمن، همچنین میزان قدرت دفاعی و بازدارندگی ایران است، در حالیکه تمرکز بر «علت شکست» عراق بمعنای واکاوی ظهور و ساماندهی قدرت دفاعی ایران و آشکارسازی علت اشتباه محاسباتی عراق در حمله به ایران است. با وجود اهمیت دو موضوع یاد شده، به دلایلی که مورد اشاره قرار خواهد گرفت، در شرایط کنونی بررسی علت شکست عراق در اولویت قرار دارد.

   قدرت دفاعی ایران پس از پیروزی انقلاب، تحت تأثیر فروپاشی ساختار قدرت سیاسی، نظامی و امنیتی، به شدت تضعیف شده بود و عراق به همین دلیل فرصت را مغتنم شمرد و برای حل و فصل اختلافات سیاسی و تاریخی با ایران، به این کشور حمله کرد. در حالیکه بر اثر وقوع جنگ، قدرت دفاعی ایران بازسازی شد و ظرفیت‌های جدیدی در ایران ظهور کرد که پیش از این و حتی هم اکنون، امکان تحقق آن وجود نداشت و علت شکت ارتش عراق و منطق ادامه جنگ را باید در همین موضوع مشاهده کرد.

   هم اکنون علت وقوع جنگ در مقایسه با علت شکست ارتش عراق، شامل بررسی زمینه ها و همچنین چگونگی آن، بیشتر مورد توجه است. در حالیکه منطق ادامه جنگ و تبدیل قدرت دفاعی ایران به تهاجمی، ریشه در عوامل شکست ارتش عراق در حمله به ایران دارد. چنانکه اگر عراق در حمله به ایران در بازه زمانی 3 تا 7 روزه به پیروزی می رسید، سرنوشت انقلاب، نظام و کشور، همچنین معادلات منطقه ای به شدت تحت تأثیر پیروزی عراق بر ایران قرار می گرفت. بنابراین روند تحولات جنگ را بجای تمرکز بر وقوع جنگ، باید از طریق بررسی علت شکست عراق مورد بررسی قرار داد، تا علاوه بر امکان پذیری فهم منطق ادامه جنگ، ضرورت‌های بازتولید قدرت دفاعی را برای بازدارندگی در برابر تهدیدات آینده مورد شناسایی قرار داد.

   با این توضیح، علت شکست ارتش عراق، فارغ از تأثیر آن بر کاهش موقعیت عراق و متقابلاً برتری موقعیت دفاعی ایران در جنگ، نه تنها سرنوشت جنگ را تغییر داد، بلکه درونمایه و شالوده قدرت دفاعی ایران شکل گرفت. مهمترین مشخصه قدرت جدید دفاعی- تهاجمی ایران، تکیه بر منابع و ظرفیت داخلی و برآمده از انقلاب است. در واقع قدرت جدید بیش از آنکه همانند قبل از انقلاب، تابع نظامات آموزشی- تجهیزاتی و سازمانی وابسته به قدرت های بیرونی باشد، تحت تأثیر نیروهای سیاسی و اجتماعی برآمده از انقلاب شکل گرفته است. مهمتر آنکه منطق تأثیرگذاری قدرت جدید نظامی در ایران و ابعاد غافلگیر کننده آن را باید در چارچوب تأثیرپذیری ساختار و سازمان، همچنین تاکتیک های نظامی، در «فرهنگ استراتژیک» ایران جستجو کرد که با پیروزی انقلاب دگرگون شد و در برابر بحران‌های امنیتی و جنگ شکل گرفت و نهادینه شد. هم اکنون موقعیت منطقه ای ایران حاصل امتداد قدرت دفاعی و تهاجمی برآمده از جنگ است.

برچسب ها:

بازدارندگی

،

شکست عراق

،

جنگ ایران و عراق

کدام تاریخ؟

پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۸

   رجوع به تاریخ برای پاسخ به پرسش ها و یا ارجاع به تاریخ در استدلال و استفاده به هنگام پژوهش و گفتار، بخشی از روش‌های مختلف در نگرش به تاریخ و همچنین استفاده از تاریخ  با استفاده از گزاره های زیر قابل مشاهده است:

- تاریخ حقیقت را آشکار می‌کند؛

- در تاریخ اثبات می شود؛

- تاریخی خواهد شد؛

- در تاریخ می ماند.

با این توضیح این پرسش وجود دارد که: آیا تاریخ  و استفاده از گزاره های تاریخی برای پشتوانه‌سازی و یا مشروعیت سازی اقدامات سیاسی نیست؟ بنظرم تاریخ گرچه یک امر جمعی و باور فرهنگی و بازتاب رخدادها و "مانده گذشته" است، ولی تاریخ نگری و تاریخ نگاری تابع امر سیاسی و "قدرت" است. به این اعتبار، اهتمام به تاریخ نگاری، اهتمام به امر سیاسی و قدرت، بعنوان تحقق امر جمعی در گذشته است. از این طریق است که تاریخ تداوم یافته و تاثیر گذار می شود. استفاده از تاریخ اجتماعی، تاریخ شفاهی و سایر  روشها بیشتر برای گریز از تاریخ به مثابه امر سیاسی و قدرت است، در حالیکه گریزی از آن نیست.

برچسب ها:

تاریخ نگاری

،

تاریخ نگری

روش شناسی بررسی جنگ ایران و عراق

شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۸

درباره دفاع همه جانبه مردمی در برابر تجاوز ارتش عراق به ایران، دو نوع بحث را با دو روش باید انجام داد:

روش اول؛ بررسی‌های تاریخی، سیاسی و عملیاتی

در چارچوب روش یاد شده می توان درباره جزئیات و تحلیل رخدادهای سیاسی- نظامی در باره شرایط و وضعیت سیاسی- اجتماعی و نظامی ایران و عراق در مراحل مختلف جنگ، شامل؛ وقوع، ادامه و پایان جنگ، همچنین عملیات‌های نظامی و برخی موضوعات مهم و نتایج جنگ در هر مرحله بحث کرد.

روش دوم؛ بررسی‌های راهبردی

در چارچوب روش یاد شده می توان در باره مسایل اساسی جنگ در گذشته و نیازهای حال و آینده، بحث کرد. بعنوان مثال درباره وقوع جنگ، مسئله غافلگیری اهمیت دارد، همچنان علت ناتوانی در بازدارندگی و شکست ارتش عراق در نقطه صفر مرزی باید بررسی شود. برآیند حاصل از این بررسی می‌تواند الگوهای هشیاری و برخورداری از قدرت موثر دفاعی- تهاجمی را برای بازدارندگی یا شکست دشمن در حمله به ایران، همچنین جلوگیری از اشغال که هم اکنون مورد توجه قرار دارد، تبیین کند. مسئله مهمتر بررسی قدرت نظامی و منابع مورد نیاز برای جنگ تعاقبی در خاک دشمن است که باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. بعنوان مثال با توجه به موقعیت منطقه ای ایران در سوریه، لبنان و عراق، کدامیک از درس ها و تجربیات جنگ با عراق، قابل بهره برداری است؟

برچسب ها:

روش شناسی

،

بررسی تاریخی

،

بررسی راهبردی

تاریخ مندی جنگ چه نسبتی با تاریخ نگاری جنگ دارد؟

دوشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۸

   مشخصه هر پدیده اجتماعی، تاریخ مندی آن است. به این اعتبار پدیده اجتماعی جنگ ایران و عراق همانند هر پدیده دیگری، به اعتبار اینکه در زمان و مکان واقع شده، از مشخصه تاریخ‌مند برخوردار است. در توضیح بیشتر و برای روشن شدن مطلب، می‌توان پرسشی را طرح کرد تا نسبت تاریخ‌مندی با تاریخ نگری و تاریخ نگاری را روشن کند. امروز هرگونه گفتگو درباره جنگ ایران و عراق، به این دلیل امکان پذیر است که پدیده جنگ از مشخصه تاریخ مندی برخوردار است. یعنی در زمان و مکان های مختلف، مجموعه ای از رویدادها رخ داده است که مجموعه آنها امکان بازتولید مفهومی و تاریخی از تجربه جنگ را فراهم کرده است. حال آنکه قبل از حمله عراق به ایران پیش فرضهای مفهومی جامعه ایران از جنگ با آنچه پس از آن صورت گرفت تفاوت کرده است. با نظر به ملاحظات یاد شده پرسش مورد بحث این است که؛ تاریخ نگری و تاریخ نگاری چه نسبتی با تاریخ مندی پدیده جنگ ایران و عراق دارد؟

  تاریخ مندی یک پدیده اجتماعی مانند جنگ، به معنای بحث درباره «زیست اجتماعی» یک جامعه و یک نسل در یک دوره تاریخی است که از شاخصهای هویت سازی برخوردار شده شده است. چنانکه دهه 60 و یا دوره تاریخی سال 1359 تا 1367، دوره جنگ و انقلاب نامگذاری می شود. در این دوره گفتمان جنگ بر تمام زوایای جامعه، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و مولفه های دیگر غلبه دارد. بعبارتی می توان گفت؛ جنگ با عراق «شناسنامه هویتی» یک دوره تاریخی در ایران است که وقایع و مسائل آن همواره مورد مطالعه و نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.

   تاریخ نگری بعنوان مقدمه و حد واسط میان نگرش تاریخی به جنگ و تاریخ نگاری وقایع جنگ ایران و عراق است. بعبارتی همان گونه که جنگ شناسنامه هویتی یک دوره تاریخی است، تاریخ نگاری وقایع تاریخی در هر جامعه ای نیز «شناسنامه تفکر تاریخی» یک جامعه و یکی از مهمترین مسایل اساسی حیات سیاسی- اجتماعی جامعه، در مواجهه با یکی از مهمترین تجربیات تاریخی ایران در جنگ با عراق است. 

   به این اعتبار، «تاریخ نگری» با تاریخ مندی یک جامعه نسبت دارد و نسبت آن را در تعیین رویکرد و روش تاریخ نگاری، تحت تأثیر قرار می‌دهد. اهمیت وقایع تاریخی در دوره‌های تاریخی با همه ویژه‌گی‌های آن، از طریق شیوه تفکر تاریخی و یا همان اندیشه «تاریخ نگری»، به متون تاریخی و یا همان تاریخ نگاری واقعه تبدیل می شود.

   هم اکنون در متون تاریخ نگاری جنگ در ابعاد سیاسی- فرهنگی و نظامی، چه مفاهیم و رخدادهایی از دوره تاریخی جنگ برجسته و مورد بررسی قرار می گیرد؟ آنچه نگاشته شده، ناظر بر چه تفکری درباره تاریخ و دوره تاریخی جنگ است؟ بدون تأمل در نسبت میان تاریخ‌مندی با شیوه تفکر تاریخی و تاریخ نگاری وقایع یک دوره تاریخی، نمی توان به پرسش یاد شده پاسخ داد و میراث پیشین را شناخت و حفظ کرد و مهمتر از آن؛ تجربه حاصل شده را، برای حال و آینده راهنما و راهگشا قرار داد. آیا تاریخ نگاری جنگ در ابعاد مختلف، نقشه روشنی از آنچه انجام شده و فراز و نشیب های راه طی شده از سوی یک نسل در یک دوره تاریخی است؟ اگر پاسخ مثبت باشد، باید از نشانه های آن پرسش کرد و اگر پاسخ منفی باشد، باید دلایل آن را مورد بررسی قرار داد. بعبارت دیگر اگر فرض بگیریم، تاریخ نگاری جنگ و شیوه تفکر تاریخی به وقایع آن، مشخصه تفکری است که شاکله تفکر و عمل تاریخی جامعه ایران را در یک دوره تاریخی محقق ساخته است، دو وضعیت کلی قابل ترسیم است که ناظر بر ضرورتهای پژوهشی در حوزه جنگ ایران و عراق است:

1- تاریخ نگری و تاریخ نگاری کنونی در امتداد مشخصه‌های تاریخ‌مندی جنگ در جامعه ایران در یک دوره تاریخی است.

2- مشخصه های تاریخ نگاری کنونی، نسبت روشنی با مشخصه های تاریخ مندی جنگ در جامعه ایران ندارد.

برچسب ها:

تاریخ نگاری

،

تاریخ مندی

کدام مفهوم از جنگ؟

پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۸

  با فرض اینکه مفاهیم و تعریف ان استاندارد نیست، در واقع نظام معنابخشی و تفسیری از پدیده ها در هر جامعه‌ای، تابع تجربه تاریخی و پیشینه‌های فرهنگی- اجتماعی در آن جامعه است. با این توضیح، در پاسخ به این پرسش که؛ هم اکنون برداشت جامعه ایران از مفهوم جنگ چگونه حاصل شده است؟ بصورت اجمالی می توان تاکید کرد که ادراک جامعه ایران از مفهوم جنگ، تابع تجربه تاریخ معاصر است که بیشتر شامل جنگ ایران و عراق و جنگ‌های آمریکا و داعش در منطقه است.

برپایه این فرض که شرایط مواجهه با یک تجربه، نظام ادراکی- معنایی یک جامعه را از تجربه مشترک شکل می دهد، درباره تجربه جنگ در جامعه ایران، به نظر می رسد حداقل چند موضوع موثر است:

1- پیوستگی جنگ با انقلاب؛ جامعه ایران بر این باور بود که تهدیدات نظامی و جنگ به دلیل انقلاب و استقلال‌خواهی از نظام سلطه است.

2- ضرورت حفظ موجودیت سیاسی بر آمده از انقلاب؛ متأثر از موضوع مندرج در بند اول، حفظ نظام سیاسی برآمده از انقلاب، در برابر تهدیدات نظامی- امنیتی در اولویت قرار داشت. ضمن اینکه تصور می‌شد عراق به دنبال پیشروی به سمت تهران و سقوط نظام است.

3- دفاع از تمامیّت ارضی؛ نگرانی از تجزیه سرزمین و تکرار تاریخ، یکی از مهمترین نگرانی‌های جامعه ایران بود و این ملاحظه در شکل گیری انگیزه‌های دفاع جمعی نقش اساسی داشت.

با فرض صحت مولفه های سه گانه، در واقع ادراک عمومی جامعه ایران برخلاف ادراک تخصصی و نظامی ارتش از تهدیدات عراق و جنگ، بیشتر سیاسی- اجتماعی و تابع تعاریف هویتی بوده است.ملاحظه یاد شده در عین حالیکه مانع از ادراک نظامی از مسئله جنگ شد، در عین حال امکان دفاع مردمی و همه جانبه را فراهم کرد.

نتیجه گیری یاد شده از دو جهت اهمیت دارد: نخست آنکه نگرش و برداشت از  مفهوم جنگ، بمثابه یک واقعه نظامی، و انطباق آن با مفاهیم کلاسیک، با نادیده گرفتن ابعاد هویتی و سیاسی- اجتماعی، مانع از فهم عمیق نسبت به تجربه تاریخی جامعه ایران از مسئله جنگ خواهد شد. بنا براین باید با نظرگاه‌های مختلفی به این تجربه نگاه کرد. علاوه بر این، جامعه ایران به دلیل فهم تجربی از جنگ، در نگاه به جنگ آینده که متفاوت با تجربه جنگ گذشته خواهد بود، احتمال دارد غافلگیر شود، زیرا ماهیت جنگ در هر دوره با وجود شباهت در  بکارگیری ابزار نظامی و انهدام و کشتار، در روش و برخی موارد دیگر متفاوت است.

برچسب ها:

جنگ آینده

،

مفهوم جنگ

،

جنگ دفاعی

روایت های جدید با روش های جدید

جمعه ۹ فروردین ۱۳۹۸

   زبان گفتاری و نوشتاری در بیان موضوعات و معانی، صرفا به مثابه ابزار در روایت از وقایع جنگ ایران و عراق نیست، بلکه زبان، شیوه تفکر و صورتی از تفکر است که با زیست فردی- اجتماعی در زمانه جنگ نسبت دارد و با تغییر «زمانه»، دستخوش تغییر می شود. برای روشن شدن نسبت زبان با روایت از تاریخ، می توان زبان گفتاری و نوشتاریِ سال های جنگ، از سوی افراد و نهادهای خاص را با دوره جدید مقایسه کرد.

با این مقدمه اجمالی، تأکید بر روایت جدید به معنای اراده جدید برای تغییر در باورها و روش مواجهه با واقعیات تاریخی جنگ ایران و عراق و باز روایت آن نیست، زیرا روایت ها به معنای توضیح درباره زیست مشترک در ساحت اندیشه و زندگی یک نسل، بخشی از زندگی و نه بیرون از آن است. به این معنا  در صورت تغییر در زیست فردی و اجتماعی، روایت ها به معنای نگرش جدید شکل می گیرد و جایگزین می شود.

آنچه در این یادداشت نوشته ام با نگاه از بیرون به تغییر در روایتهای جنگ نیست، بلکه ضرورت باور و توجه  به  فرآیند تغییر است. زیرا بی توجهی به ضرورت های تغییر و باز روایت وقایع بزرگ تاریخی، مانند جنگ و انقلاب، قرار گرفتن در حاشیه و خارج شدن از مسیر زیست فردی- اجتماعی حاکم بر زمانه کنونی است.

با فرض باور به ضرورت تغییر در روایت ها به دلیل تغییر در زبان گفتاری و نوشتاری، بمثابه زیست فردی- اجتماعی، باید نادیده ها یا ناگفته های تاریخی را مورد توجه قرار داد و از روش های جدید برای آنچه تا کنون گفته و نوشته شده، برای باز روایت آن استفاده کرد. در ادامه به یک نمونه اشاره خواهم کرد.

پیش از این «آمار» از نتایج عملیات ها بمثابه گزارش از عملیات بیان می شد و به دلیل اهمیت اصل عملیات و باور به ضرورت انجام آن، اعداد در حاشیه قرار داشت و اصل انجام عملیات در کانون توجهات بود. امروز در باز روایت جنگ، اعداد به اعتبار تأثیر آن در چگونگی وقوع رخدادها باید مورد توجه قرار بگیرد. چنانکه تعداد نیروی انسانی و یگان های شرکت کننده در یک عملیات، تعداد و کیفیت ابزار و تجهیزات مورد استفاده و یا ارقام تخصیص یافته برای تأمین نیازمندی های جنگ و بسیاری از مورد دیگر برای تحلیل های نظامی و تاریخی، منجر به فهم عمیق‌تری از چگونگی و نتایج حاصله خواهد شد. تفاوت و چندگانگی در برخی آمارها در زمان جنگ حتی اگر به دلیل «ساختار جنگ مردمی»، در زمان جنگ اجتناب ناپذیر بود، پس از اتمام جنگ می تواند یک مسئله و موضوع پژوهشی، در کانون توجه قرار بگیرد و از این طریق یافته های تحقیق منجر به درک متفاوتی از تصمیمات، اقدامات و نتایج آن خواهد شد.

دفاع از وضعیت کنونی و درهم ریختگی اماری در برابر پرسش هایی که فارغ از هر انگیزه ای و بدون درک واقعیات و شرایط گذشته صورت می گیرد، نتیجه ای نخواهد داشت، بلکه باید از این طریق افق های جدیدی را برای پژوهش در جنگ و روایت‌های جدید گشود تا شناخت بهتری از گذشته حاصل شود. مهمتر آنکه ایجاد یک «مرجعیت رسمی» برای آمار، از طریق رفع نواقص کنونی، اجتناب ناپذیر است.

 

مطالب مرتبط:
+ روایت مستقل و جدید از جنگ؛ با کدام هدف، با کدام روش؟
+ ضرورت ها و الزامات روایت جدید از جنگ

برچسب ها:

روایت جدید از جنگ

،

آمار از جنگ

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها