کربلای چهار؛ آشکارسازی یا قربانی کردن حقایق تاریخی؟

یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷

   انتشار توئیت سردار محسن رضایی فرمانده وقت سپاه و واکنش نسبت به آن، برای چند روز فضای رسانه ای کشور را چنان تحت تأثیر قرار داد که گویا آنچه در 33 سال قبل واقع شده است، مسئله جاری کشور بوده و در چند روز اخیر رخداده است. ملاحظه یاد شده به معنای تأثیر نظامی عملیات کربلای چهار نیست که تاریخی شده است، بلکه ابعاد سیاسی و اجتماعی آن موجب چنین واکنشی شده است. مهمترین پرسشی که در بررسی کنش و واکنش‌ها می‌تواند بعنوان یک رویکرد مورد توجه قرار بگیرد، این است که؛ آیا واکنش‌ها بدلیل اهتمام به روشن شدن یک حقیقت تاریخی بود یا از انگیزه‌های سیاسی تأثیر گرفته است؟

یادداشت حاضر را با این فرض نوشته ام که؛ هیچ امری در تاریخ بدون نسبت با سیاست بمعنای مُوسّع آن قابل دوام و تأثیرگذاری نیست، بنابراین حتی توئیت «آقامحسن» نیز نمی تواند صرفا تاریخی باشد. در نتیجه واکنش ها صرفاً به دلیل اهتمام به روشن شدن یک حقیقت تاریخی نبود، بلکه ماهیتاً یک واکنش سیاسی در بازبینی یک واقعه تاریخی بود. با این توضیح، آنچه در فضای رسانه ای و عمومی رخ داد، چه بود؟ یک امر تاریخی با توضیحات آقامحسن و سردار سلیمانی در یک برنامه زنده تلویزیونی، اصلاح شد. به این معنا که عملیات کربلای چهار یک عملیات اصلی بود، ولی شکست خورد. این موضوع بیش از این در آثار سپاه بیان شده بود و روشن شدن آن به این همه هیاهو نیازی نداشت. آقامحسن هم پذیرفت که باید در توئیتِ این موضوع پیچیده و بکارگیری کلمات، دقت می کرد تا موجب برداشت اشتباه نشود.

اما در این میان ضمن روشن شدن یک حقیقت تاریخی، یک حقیقت دیگر نادیده گرفته شد و این مهمترین نتیجه رویکرد سیاسی به واقعیات و حقایق تاریخی است. نقش و جایگاه آقامحسن بعنوان فرمانده سپاه در زمان جنگ و عملکرد بی بدیل و نبوغ‌آمیز ایشان در تبدیل یک شکست نظامی در کربلای چهار به یک پیروزی در کربلای پنج، نادیده گرفته شد و بعبارتی قربانی شد که در یادداشت جداگانه ای به مناسبت پیروزی در عملیات کربلای پنج، درباره آن توضیح خواهم داد.

به نظرم پیدایش مسئله یاد شده بیش از اینکه حاصل توئیت آقامحسن باشد، متأثر از واکنش‌ها در برابر آن است که ماهیت آن سیاسی است و به همین دلیل با رویکرد سیاسی حتی اگر یک حقیقت تاریخی روشن شود، حقایق دیگری قربانی و نادیده گرفته خواهد شد. در این میان نقش آقامحسن در جنگ و زحمات ایشان بعنوان فرمانده فرزندان این سرزمین تا روزی که ایشان در قید حیات است، به دلیل ملاحظات و منازعات سیاسی، همچنان پنهان خواهد ماند.

با فرض اینکه ابعاد سیاسی و اجتماعی جنگ در فضای مناقشه آمیز سیاسی در کشور همچنان قابلیت تکرار چنین فضایی را درباره موضوعات و مسائل جنگ، به مناسبت های مختلف خواهد داشت، آیا برای روشن شدن واقعیات تاریخی راه حل دیگری جز راهی که درباره عملیات کربلای چهار طی شد، وجود ندارد؟ اگر پاسخ منفی باشد، «علت» آن مورد پرسش است و اگر پاسخ مثبت باشد، «روش» آن موضوع بررسی است.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به عملیات کربلای چهار در این سایت

برچسب ها:

عملیات کربلای 4

،

محسن رضایی

،

مناقشه سیاسی

کدام مسئله است؛ وقایع جنگ یا زندگی در جنگ؟

دوشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۷

   در تمام چهار دهه گذشته، بیشتر به وقایع سیاسی، نظامی و امنیتی در زمان جنگ و پس از آن، توجه و برای بررسی آن اقدام کرده ام، اما زندگی در جنگ را با وجود اهمیت آن، هیچگاه دستمایه بررسی قرار نداده ام. پرسش این است که آیا روش یاد شده به دلیل علایق و توانمندی شخصی بوده است یا بیانگر توجه و تاکید بر آنچه اهمیت داشته، بوده است؟

پرسش مهمی است که پاسخ به آن دشوار است، ضمن اینکه در حالیکه نقدی بر زندگی و تفکر گذشته ام و آنچه انجام داده ام، بصورت مستقیم نیست، ولی ناظر بر ارزیابی کلیّت تفکر و رفتار گذشته و به نوعی نقدی بر زندگی گذشته ام می باشد.

آیا آنچه انتخاب کرده و به آن اهتمام داشته ام، خود نوعی زندگی نیست؟ با نظر به اینکه چیزی بیرون از زندگی وجود ندارد که در آن زندگی کرد، در واقع آنچه فکر و انجام داده ام، همان زندگی گذشته و جاری ام است. فارغ از این ملاحظه، آنچه مورد بررسی قرار داده ام، یعنی وقایع سیاسی، نظامی و امنیتی، اهمیت دارد یا زندگی در سیطره جنگ، سیاست و امنیت؟

در حالیکه سیطره جنگ و سیاست، زندگی ساز است، در عین حال هر نوع تفکر و زندگی، بر شکل گیری جنگ و سیاست تأثیر دارد. بنابراین مسئله، تفکیک و انتخاب یکی در برابر دیگری و اهمیت آن نیست، بلکه عوامل موثر بر انتخاب یکی به دلیل اهمیت آن، محل بحث است.

چرا برخی بر جنگ و سیاست و برخی دیگر بر زندگی در جنگ و سیاست توجه دارند؟ چنین انتخاب هایی نوعی زندگی است که برای بررسی موضوعیت دارد که بیشتر در نقد تفکر و زندگی افراد، یا زندگی نامه نویسی در زمان حیات و یا پس از مرگ مورد توجه قرار می گیرد.

اگر این انتخاب ها نوعی زندگی باشد، که هست، علت و چگونگی اهتمام به آن، صورت ها و چگونگی وقوع رخدادهای سیاسی، نظامی، امنیتی و زندگی در سیطره جنگ و سیاست را توضیح خواهد داد.

برچسب ها:

جنگ ایران و عراق

،

زندگی در جنگ

آزمون باورهای تاریخی و تغییر آن در فرآیند عمل

چهارشنبه ۵ دی ۱۳۹۷

   در حالیکه دغدغه بررسی های تاریخی را دارم ولی همواره این پرسش ذهنم را درگیر کرده است و حتی یادداشتی هم در سایت در همین زمینه نوشته ام که تاریخ بر عمل فردی- اجتماعی جامعه ایران، در بزنگاه تصمیم گیری و اقدام تاریخی، چه تأثیری دارد؟ حتی می شود پرسش را معکوس و به شکل دیگری طرح کرد. جامعه ایران در بزنگاه تاریخی برای تصمیم گیری و اقدام، تابع چه ملاحظاتی است و از چه عواملی از جمله تاریخ، تأثیر می پذیرد؟

چنانکه روشن است، پرسش بسیار کلی و در عین حال مهم است و برای پاسخ باید از بررسی های تاریخی، روانشناسی و جامعه شناسی تاریخی و سایر رشته ها استفاده کرد. بنابراین پاسخ به پرسش در بضاعت من نیست و در این یادداشت هم بررسی آن امکان پذیر نخواهد بود.

اما یک نکته اساسی وجود دارد که می شود بعنوان یک «قاعده روشمند» برای بررسی فرآیند شکل گیری اعمال فردی- اجتماعی جامعه ایران، با تأثیرپذیری از عوامل مختلف برای تصمیم و اقدام، به آن توجه کرد. به نظرم اساس هرگونه رفتار فردی- اجتماعی موثر و سرنوشت ساز، برآمده از باورمندی  سیاسی، اجتماعی، اعتقادی و تاریخی است که به صورت تدریجی شکل می گیرد و به همین ترتیب نیز تأثیرگذار خواهد بود.

بنابراین بخش مهمی از باورمندی جامعه که در یک فرآیند تدریجی شکل گرفته است، در آزمون های عملِ خُرد و کلان در جامعه، بصورت تدریجی دستخوش تحکیم یا تجدید نظر می شود. فرضاً در حوزه تجربه جنگ ایران و عراق، اگر واقعه تاریخی مقاومت مردم در برابر تجاوز دشمن موجب شکل گیری باورمندی فردی- اجتماعی در باره نقش مردم در دفاع شده است، در مواجهات مکرر در برابر مواجهه با تهدیدات دشمن، میزان این باورمندی به آزمون گذاشته می شود و نتیجه آن تحکیم یا تغییر باورمندی به نقش مردم در دفاع خواهد شد. به نظرم منطق مواجهه با مسایل از این طریق و بصورت تدریجی شکل می گیرد و یا تغییر می کند، ولی نتیجه نهائی و تعیین کننده در بزنگاه تاریخی برای تصمیم واقدام آشکار خواهد شد.

برابر این توضیحات، برای آزمون صحت تبیین یاد شده، باید فهرست باورهای اساسی برآمده از تجربه جنگ با عراق را استخراج و سپس آزمون آنها در تجربیات جاری را بررسی کرد تا از این طریق مشخص شود کدامیک از باورها در این آزمون ها تحکیم و کدامیک دستخوش تغییر شده است؟

فرضاً دو باور اساسی مبنی بر «خصومت دشمن» در برابر انقلاب و مردم ایران و متقابلاً واکنش دفاعی جامعه ایران در برابر دشمن، در سال های گذشته و مواجهاتی که صورت گرفته، تحکیم شده و یا تغییر کرده است؟ یا اینکه   افزایش قدرت دفاعی ایران موجب تطمیع و تشویق دشمن به تجاوز و تعرض است، یا دشمن را به بازدارنده گی رسانده است؟ در آزمون های مختلف این باور تحکیم یا دستخوش تغییر شده است؟

روش یاد شده می تواند تاریخ را از واقعه به تجربه و از تجربه گذشته به امر جاری تبدیل کند. چنین تفکر و روشی در ساحت اندیشه و عمل، تفکر تاریخی را تغییر می دهد و منطق عمل فردی- جمعی را در نسبت با تجربه گذشته اصلاح و دگرگون خواهد کرد.

 

مطالب مرتبط:
+ تاریخ - تاثیر - تغییر (بخش اول)
+ تاریخ - تاثیر - تغییر (بخش دوم)

برچسب ها:

باورمندی

،

بزنگاه تاریخی

بررسی علت ادامه جنگ با کدام مفهوم و روش؟

جمعه ۳۰ آذر ۱۳۹۷

   مسئله ادامه جنگ و پرسش درباره علت آن، در حالیکه در مقایسه با علت وقوع جنگ و پایان آن از اهمیت کمتری برخوردار است، ولی به شکل گسترده تری مورد توجه قرار دارد. مهمتر آنکه هم اکنون مفهوم ادامه جنگ بیشتر بر علت تصمیم گیری برای ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر تمرکز دارد، در حالیکه بلافاصله پس از حمله عراق، احتمال امکان خاتمه دادن به جنگ وجود داشت و علت ادامه جنگ پس از حمله عراق، باید بررسی شود. به این معنا که چرا پس از حمله عراق به ایران، جنگ تمام نشد؟ در واقع علت ادامه جنگ پس از وقوع آن موضوع بسیار مهمی است که چندان به آن توجه نمی شود.

برچسب ها:

علت ادامه جنگ

پرسش از نسبت تاریخ با تغییر شرایط سیاسی- اجتماعی

یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷

   چگونه رخدادهای تاریخی در فراز و نشیب زمان و تغییر در شرایط سیاسی- اجتماعی، محل رجوع و تأکید قرار می گیرد و یا فراموش می شوند؟ بعبارت دیگر وقایع تاریخی چرا و چگونه ماندگار و یا فراموش می‌شوند؟ پاسخ به این پرسش ها را بر اساس دو فرض می‌توان بررسی کرد:

1- هر پدیده ای در زندگی فردی- اجتماعی، اگر به وجود آمد، باقی خواهد ماند.

2- هر پدیده ای که در زندگی فردی- اجتماعی واقع شود، از مشخصه تاریخ مندی برخوردار خواهد شد.

با این توضیح، مسئله مورد پرسش این است که، علت توجه به برخی حوادث در یک زمان و سپس فرموشی آن و توجه به وقایع فراموش شده در مقایسه با سایر وقایع و سپس فراموشی مجدد آن چیست؟ چرا برخی وقایع تاریخی در مقایسه با سایر وقایع ماندگارتر هستند؟ چنانکه برخی وقایع کمتر مورد توجه قرار می گیرند؟ در نظریه رایج که تاریخ، تاریخ معاصر است، تأکید می شود شرایط سیاسی- اجتماعی و الزامات زمان حال موجب رجوع به تاریخ است. در نتیجه با تغییر شرایط، برخی وقایع فراموش و برخی دیگر که فراموش شده بود، مورد توجه قرار می گیرد.

اگر توجه به وقایع و یا فراموشی آنها تابع شرایط سیاسی و- اجتماعی و تغییر آن باشد، پرسش دیگری به میان خواهد آمد مبنی بر اینکه، آیا تغییر در شرایط سیاسی- اجتماعی جامعه، خارج از زمینه های تاریخی و فرهنگی آن جامعه است؟ به این معنا که وقایعی روی می دهد که هیچ نسبتی با گذشته تاریخی آن جامعه ندارد؟ اگر پاسخ مثبت باشد باید در باره علت و چکونگی آن بعنوان یک پدیده جدید توضیح داد و اگر پاسخ منفی باشد، بنابراین رخدادهای سیاسی- اجتماعی در امتداد و بهم پیوستگی تاریخ و فرهنگ جامعه، موجب زمینه سازی برای شکل گیری رخدادهای جدید می شود.

توضیح یاد شده با تأکید بر نسبت شرایط سیاسی- اجتماعی، با ایجاد چرخش های تاریخی و سپس رجوع مجدد به تاریخ، بیانگر نوعی «دور تاریخی» و یا حتی «جبر تاریخی» خواهد شد. به این معنا که، در هر صورت تاریخ تأثیرگذار و دارای تداوم است و هیچ واقعه ای بدون تأثیر از تاریخ و در پیوستگی تاریخی واقع نخواهد شد.

مسئله قابل توجه این است که، پویایی تفکر و نگرش های تاریخی در یک جامعه، در درون و در نسبت با پویایی سیاسی- اجتماعی صورت می‌گیرد، در حالیکه به دلیل اهمیت زمان و مکان در وقایع تاریخی، تصور می شود تاریخ با نوعی تصلّب و ثبات همراه است، حال آنکه تغییرات تاریخی بر  ابطال این تصور دلالت دارد.

با فرض صحت ارزیابی یاد شده، این پرسش وجود دارد که؛ رویدادهای بزرگ انقلاب و جنگ چگونه در امتداد تاریخی و فرهنگی جامعه ایران واقع شد و چه تأثیری در نگرش به تاریخ، فرهنگ، سیاست و قدرت در ایران داشته است؟ در این فراز و نشیب، چه عواملی در چرخش شرایط سیاسی- اجتماعی و ظهور وقایع بزرگ تأثیر داشته و موجب چه نوع چرخشی در رویکرد و تفکرات تاریخی، با تاکید بر برخی وقایع و یا فراموشی آن، داشته است؟

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

تاریخ و سیاست

در فراق راوی و پژوهشگر جنگ ایران و عراق؛ به بهانه سالگرد مرحوم دکتر هادی نخعی

دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷
مرحوم دکتر هادی نخعی
مرحوم دکتر هادی نخعی

   در حالیکه نزدیک به چهار دهه حیات فکری مشترک برای اهتمام به تاریخ نگاری جنگ ایران و عراق، از طریق توصیف و تحلیل وقایع، موضوعات و مسایل جنگ ایران و عراق داشتیم، ابتدا کنار آمدن با بیماری او دشوار بود و سپس مشاهده مرگ تدریجی اش و پس از آن، فراق غم انگیزش که همچنان سایه افکنده است.

اکنون مسئله اساسی، چگونگی مواجهه با گذشت روزها و سال های فراق است که خارج از اراده ما خواهد گذشت، در حالیکه یاد و خاطره او نیز با پذیرش واقعیت تلخ مرگش در غبار زمان کمرنگ خواهد شد. پرسش این است که چگونه می توان تلخی واقعیت مرگ مرحوم دکتر هادی نخعی؛ «راوی متعهد جنگ ایران و عراق»، «پژوهشگر خلّاق در حوزه علوم سیاسی و تاریخی» و «معلم پرتلاش دانشگاه» را به ضرورت یادآوری از او تبدیل کرد؟ به نظرم مشکل ما در نحوه مواجهه با مرگ عزیزانمان نیست، زیرا بمثابه یک واقعیت تلخ و ناگوار سرانجام خواهیم پذیرفت، بلکه مسئله، چگونگی مواجهه با روزها و سال‌های روبه افزایش فراق پس از مرگ است. بنابراین در حالیکه لحظات و تجربیات زندگی با آنها و حتی لحظات تلخ فراق، تدریجاً رنگ می‌بازد، برای غلبه بر آن می توان به حیات فکری و پژوهشی ایشان توجه کرد.

به این اعتبار مهمترین دلیل ضرورت اندیشه ورزی درباره زیست فردی و جمعی مرحوم نخعی، برپایه تأثیرگذاری تفکر، روش و اخلاق پژوهشی ایشان است که مورد اجماع قرار دارد. این مهم از طریق مشاهده مدیریت، اندیشه ورزی و روشمندی ایشان در مواجهه با افراد و انتشار متون سیاسی، اجتماعی و نظامی قابل حصول است. مرحوم نخعی در حوزه سیاست، تاریخ و جامعه اندیشه ورزی می کرد و در این زمینه ها مطالعات عمیق و بهم پیوسته ای داشت که به شکل های مختلف منتشر شده است.

به نظرم مشخصه اخلاق و روش پژوهشی ایشان توجه به جزئیات و ارتباط مولفه‌های مختلف با یکدیگر و منظومه‌سازی از طریق مفهوم بندی و چارچوب بندی به صورت روشمند بود. ملاحظه یاد شده از مهمترین عوامل تسهیل کننده در نظریه پردازی است که دکتر نخعی از این مشخصه برخوردار بود.

مرحوم نخعی در کنار زندگی روزمره، فکر و پژوهش نمی‌کرد، بلکه با پژوهش و فکر زندگی می‌کرد. مهمترین نشانه سلوک و زندگی فردی و اجتماعی ایشان، بی توجهی به عنصر زمان و به نوعی غلبه بر زمان بود. هم در بیشتر اوقات زندگی خود درگیر پژوهش و اندیشه ورزی کرده بود و هم فراتر از زمان به موضوعات و مسایل توجه داشت و همواره میان گذشته، حال و آینده پیوند برقرار می کرد.

دکتر نخعی در به سامان رساندن نتایج گزارش راویان و انتشار آثار مرکز از طریق روشمندی و مفهوم بندی وقایع، نقش بی‌بدیل و تعیین کننده ای داشت. این ادعا که مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس بدون حضور موثر و تعیین کننده مرحوم دکتر نخعی سرنوشت دیگری پیدا می کرد، نه تنها گزافه گویی و مبالغه آمیز نیست، بلکه تنها بخش اندکی از تلاش ها و زحمات ایشان را آشکار می کند.

روحش قرین رحمت حق

 

مطالب مرتبط:
+ در رثای زندگی؛ به بهانه فراق «راوی جنگ»
+ تأملی بر حیات فکری دکتر نخعی؛ نظر به گذشته یا آینده؟
+ به یاد بنیان‌گذاران؛ یادداشتی درباره موسسین دفتر سیاسی سپاه
+ برای بزرگداشت دوستان سفر کرده و غافله در راه، چه باید کرد؟

برچسب ها:

هادی نخعی

،

مرکز اسناد دفاع مقدس

،

روایت جنگ

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها