با فرض اینکه «سیاست» به معنای امر عمومی، ریشه در تاریخ و فرهنگ جامعه دارد، چگونگی شکل گیری تغییرات سیاسی و اجتماعی، از مسیر بازتفسیر تاریخ، محل پرسش است. زیرا از طرفی تاکید می شود آثار نگاشته شده تاریخی، به دلیل رویکرد و روش، تاثیر مستقیمی بر تغییرات ندارد، از سوی دیگر تصریح شده است، تغییرات از طریق باز تفسیر تاریخ صورت می گیرد. چگونه می شود در تغییرات حاصل از تاثیر گذاری تاریخ، در حالیکه آموزه های رایج تاریخی که بر آمده از نگرش تاریخی و نگارش تاریخنگاری وقایع می باشد، تاثیر مستقیم ندارد، ولی تغییرات از طریق بازتفسیر تاریخ صورت پذیرد؟ بدون پاسخ به پرسش یاد شده سازوکارهای تاثیر تاریخ در تغییرات روشن نخواهد شد. ...