آسیب شناسی روایت گری و تاریخ نگاری جنگ- بخش اول

پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۹

گفتگوی درودیان با خبرگزاری تسنیم

اشاره:

   به مناسبت هفته دفاع مقدس، در گفتگو با خبرگزاری تسنیم که در تاریخ 1 مهر 99 منتشر شد، ضمن اشاره به نحوه شکل‌گیری روایت‌گری و تاریخ‌نگاری جنگ در سپاه، به آسیب‌شناسی روایت‌های امروز از جنگ پرداختم. بخش اول  این گفتگو در ادامه از نظر گرامیتان خواهد گذشت.

برچسب ها:

تحریف

،

رویکرد عقلانی به جنگ

،

روایت گری

در چهل سالگی یک تجربه تاریخی؛ گسست یا پیوستگی؟

دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۹

اشاره:

   تجربه جنگ با عراق که با هدف تسلیم ایران در برابر خواسته های عراق به ایران تحمیل شد، از نظر کارکردی بسیار اهمیت دارد. تأثیر فرهنگی و ساختاری جنگ بر شکل گیری خِرد دفاعی در ایران برای «دفاع جمعی» در برابر دشمن متجاوز، در امتداد تجربه انقلاب، با هیچ حادثه ای در تاریخ معاصر ایران قابل مقایسه نیست. چنانکه در ایجاد ساختار و سازمان نظامی و شکل گیری صنعت دفاعی تحولات اساسی صورت گرفته است که باید به مناسبت چهل سالگی «جشن پیروزی در دفاع مردمی» در ایران، مورد بازخوانی قرار بگیرد. یادداشت حاضر را در چهارچوب دو فرض و با نظر به جابجایی در تاریخ نوشته ام که در ادامه خواهد آمد.

************

1- همواره میان امر جاری با امر تاریخی و هر دو با آینده، تعامل تاثیرگذار و بهم پیوسته برقرار است. به این معنا که؛ پیش فرض های ذهنی از تجربه گذشته، بر مواجهه با امر جاری  و آینده تاثیرگذار است. چنانکه ضرورت فهم امر جاری، موجب ارجاع به گذشته می شود و یا براساس حال و گذشته، چشم انداز آینده مورد سنجش قرار می گیرد. 

2- تغییر در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه از طریق جایگزینی امر حال بجای گذشته صورت می گیرد. اگر چنین تحولی  صورت نگیرد، در واقع هیچگاه مفهوم تغییر اجتماعی و شکل گیری امر تاریخی صورت نخواهد گرفت و مرزهای مفهومی زمان گذشته، حال و آینده، معنای خود را از دست خواهد داد.

در چارچوب مفروضات یاد شده، دو پرسش عام و خاص وجود دارد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد:

 الف) پرسش عام در باره تغییرات اجتماعی این است که؛ چگونه امر جاری جایگزین امر تاریخی  می شود؟ فرضاً وقتی امر اقتصادی- معیشتی و بیماری کرونا بر روند زندگی جاری مردم ایران و جهان غلبه پیدا می کند، در واقع با غلبه امر جاری، وضعیتی که پیش از این برقرار بود، به امر تاریخی حمل می شود. در چنین شرایطی رجوع به تاریخ، با هدف شناخت و مواجهه مناسب، بیشتر برای بررسی امر تجربه شده در موارد مشابه ای است که ویروس وبا و یا غیره گسترش یافته است. در چهارچوب مفهوم جابجایی در امر جاری به تاریخی، برخی از صاحب نظران در حوزه های مختلف، بر جهانِ «پساکرونا» تاکید می کنند. به این معنا که تجربه امر جاری در مواجهه با ویروس کرونا موجب تغییر نظام فکری و رفتاری جامعه انسانی شده و با تغییر در سبک زندگی، بازگشت به گذشته امکان پذیر نخواهد بود.

ب) پرسش خاص در حوزه تهدیدات نظامی این است که؛ آیا تهدیدات نظامیِ روبه گسترش آمریکا و اسرائیل، جایگزین مفهوم تجربه جنگ با عراق خواهد شد؟ بعبارت دیگر؛ آیا تجربه جنگ با عراق از این طریق تاریخی می شود؟

هم اکنون تجربه تاریخی جنگ ایران و عراق در آستانه چهل سالگی قرار دارد، در کنار آن، در سه دهه گذشته همچنان درگیر تهدیدات نظامی آمریکا و اسرائیل هستیم. با این تفاوت که  همزمان با تهدید نظامی و جدّی شدن آن، رجوع به تجربه تاریخی جنگ با عراق و روش استفاده از آن در برابر مخاطرات جنگ احتمالی مورد توجه ساختار پژوهشی کشور قرار نمی گیرد. چنانکه در مناسبت‌های تاریخی جنگ، هیچ‌گاه به صورت جدّی در برنامه های تبلیغاتی و یا اقدامات پژوهشی، در امتداد تجربه تاریخی جنگ با عراق، به مسئله تهدیدات جاری و خطر جنگ پرداخته نشده است. با این توضیح، بنظر می رسد میان تجربه جنگ ایران و عراق با تهدیدات و خطر جنگ، به جای پیوستگی امر جاری با گذشته، نوعی گسست مشاهده می‌شود، در حالیکه روش مواجهه با تهدیدات و جنگ، در سیاست‌های کلان و اقدامات عملیاتی، با نظر به تجربه جنگ با عراق صورت می‌گیرد، اما از نظر گفتمان عمومی و پژوهشی، چنین پیوستگی‌ای مشاهده نمی شود.

با فرض صحت این ارزیابی، علت گسست، مورد پرسش است و باید پاسخ را در نقد و بررسی رویکرد و روش مواجهه با تجربه گذشته از یکسو و از سوی دیگر؛ روش مواجهه با امر جاری جستجو کرد. زیرا تجربه گذشته در نظام تبلیغاتی و پژوهشی، به امر تاریخی و مناقشه آمیز تبدیل شده و مرحله گذار مفهومی- نظری را طی نکرده است تا پاسخگوی نیازهای حال و آینده باشد. مواجهات جاری نیز با وجود آنکه با در نظر گرفتن تجربیات گذشته صورت می گیرد، ولی مبانی نظری- روشی برای استفاده از این تجربه  و تبدیل آن به نظام پژوهشی تعریف نشده است. بنابراین نقطه اتصال گذشته به امر حال و آینده، از طریق نقد و بررسی امکان پذیر است. تبلیغ و یا دفاع از تمامیت آنچه در گذشته صورت گرفته، ظرفیت‌های استفاده از تجربه گذشته برای پاسخگویی به نیازها را از میان خواهد برد. علاوه بر این، در بسیاری از موارد، مجبور به تکرار اشتباهات گذشته خواهیم شد.

 

مطالب مرتبط:

+ مطالب مربوط به چهل سالگی جنگ

برچسب ها:

تجربه جنگ

،

دفاع مقدس

،

چهل سالگی جنگ

،

دفاع مردمی

حمله عراق به ایران؛ بررسی علت یا پیامدها؟

سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۹

اشاره:

پیش از این یادداشتی را درباره «نقد روش شناسی بررسی‌های تاریخی»، از طریق «بررسی های علّی»، تحت عنوان «بررسی تاریخی؛ علت وقوع یا پیامدهای وقوع؟» نوشتم. موضوع یادداشت این بود که بررسی‌های تاریخی برای تبیین علت وقایع تاریخی مانند جنگ، به این دلیل که پس از وقوع، مورد توجه قرار گرفته و بررسی آن موضوعیت پیدا می کند، بنابراین موّرخین برای پاسخ به علت وقوع رخدادهای تاریخی در واقع «علت تراشی» می‌کنند. در یادداشت حاضر با نظر به پیش فرضی که در یادداشت پیشین نوشته ام، تاکید کرده ام «پیامدهای جنگ» در مقایسه با «علت» آن، از اهمیت بیشتری برخوردار است.

**************

در آثار و متون تاریخ‌نگاری جنگ ایران و عراق که حمله عراق به ایران، با رویکرد و روش تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است، مباحث طرح شده درباره وقوع جنگ، به سه دسته کلی، شامل؛ «زمینه ها و علل»، «بازتاب و نتایج»، و «پیامدها» قابل تقسیم است. با این تفاوت که بحث درباره علت حمله عراق به ایران، با بررسی رسانه ای و اسنادی، در مقایسه با بررسی پیامدهای جنگ که با حمله سراسری عراق  شکل گرفت و نهادینه شد، بسیار گسترده‌تر است. پیدایش وضعیت کنونی احتمالاً حاصل این تصوّر است که؛ «علت» حمله عراق بر پیامدهای آن تقدّم دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا اگر عراق به ایران حمله نمی‌کرد، جنگ واقع نمی‌شد و در نتیجه پیامدهای آن هم موضوعیت نداشت.

   استدلال درباره تقدم علت بر پیامدها، هر چند از نظر تاریخی صحیح است، ولی در بررسی‌های تاریخی مسئله، روش‌شناسی بحث است که امکان شناخت از تاریخ را فراهم می کند و در صورتیکه روش با موضوع و مسئله نسبتی نداشته باشد، نتیجه مطالعات تاریخی محل پرسش قرار می گیرد. در هر صورت استدلال یاد شده که تقدم علت بر پیامدها را تابع واقعیت عینی قرار داده است، از این جهت هم قابل نقض است که؛ تا قبل از حمله عراق به ایران، آنچه میان دو کشور جریان داشت، تنها درگیری‌ و تنش‌های سیاسی، امنیتی و نظامی بود و پس از شروع جنگ و پیامدهای آن که منجر به خسارت و اشغال بخشی از سرزمین ایران شد، جنگ بعنوان یک واقعه تاریخی و نظامی- راهبردی موضوعیت پیدا می کند. بنابراین بررسی های اسنادی در این زمینه علت تراشی برای وقوع جنگ است. علاوه بر این، پیامدها در مقایسه با علل، از نظر تاریخی از اهمیت بیشتری برخوردار است. چنانکه وقوع جنگ به اعتبار تاثیر ساختاری و نهادینه شده، تاریخ معاصر ایران را به قبل و بعد از جنگ تقسیم کرده است.

   با این توضیح، بحث درباره علت حمله عراق و تقدم آن در بررسی‌های تاریخی، بیشتر مفهومی و تابع  شناخت از طریق روابط علت و معلولی پدیده ها است، در حالیکه وجه تاریخی و صورت عینی جنگ با حمله عراق شکل گرفته که همان نتایج و پیامدها است. با نظر به ملاحظات یاد شده در پاسخ به این پرسش که چرا بحث درباره «علت جنگ» در مقایسه با پیامدهای جنگ، اهمیت بیشتری یافته و تا این اندازه مورد بررسی قرار گرفته است؟  علاوه بر توضیحات یاد شده دو عامل موثربوده است که، بیشتر تحت تاثیر ملاحظات سیاسی شکل گرفته است:

نخست آنکه؛ بحث درباره «مشروعیت» بحث و مناقشه سیاسی درباره «تجاوز و دفاع» میان ایران و عراق، موجب تاکید بر علت جنگ شده است. حامیان عراق برای توجیه و دفاع از عراق در حمله به ایران، علت جنگ را در چارچوب مواضع ایران پس از پیروزی انقلاب مورد توجه قرار دادند. متقابلاً ایران نیز برای تشریح تجاوز عراق و ضرورت دفاع در برابر آن، علت آن را مورد توجه قرار داد. گفتمان رسانه ای و بعدها ادبیات جنگ تحت تاثیر همین مناقشه قرار گرفت.

دوم آنکه؛ «شکست عراق» در حمله به ایران موجب شد علت حمله به معنای اهداف عراق، مورد توجه قرار گرفت، تا از این طریق معیار و میزان شکست و پیروزی طرفین جنگ، مورد ارزیابی قرار بگیرد.

با این توضیح، پرسش این است که؛ اگر ماده تاریخ  و موضوع تاریخنگاری واقعه آغاز است، چرا باید به جای وقایع ناظر بر «چگونگی حمله عراق و پیامدهای آن» بعنوان امر تاریخی و عینی، «علت وقوع جنگ» که بررسی  مفهومی و در حوزه نظامی و راهبردی است،  مورد توجه قرار بگیرد؟

 

مطالب مرتبط:

+ بررسی تاریخی؛ علت وقوع یا پیامدهای وقوع؟

برچسب ها:

پیامدهای جنگ

،

بررسی تاریخی

مطالعات جنگ؛ جدال پارادایمیک یا تعریض به روایت های موجود؟

پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۹

  مفهوم پارادایم به معنای چارچوب ذهنی و نحوه نگرش و رفتار غالب در مواجهه با مسایل در جامعه، که گاهی از آن بعنوان «الگو» و «مدل» نیز نام می‌برند، نتیجه تأثیرگذاری نظریه «توماس کوهن» است که با نگارش کتاب «ساختار انقلاب های علمی»،  بسیاری از حوزه های علوم، به ویژه علوم اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است. فارغ از مناقشاتی که درباره تعریف مفهوم پارادایم و چگونگی انطباق آن در حوزه علوم اجتماعی وجود دارد، یادداشت حاضر را با این فرض نوشته ام که؛ در هر دوره ای نسبت به پدیده های اجتماعی  رویکرد و روش  مورد اجماع وجود دارد که در پاسخ به حل مسائل شکل می گیرد. برپایه توضیحات و مفروض یاد شده این پرسش وجود دارد که؛ آیا هم اکنون پارادایم غالب در نگرش به مسایل جنگ ایران و عراق و تبیین تحولات آن در مراحل مختلف، همچنان پاسخگوی پرسش ها و نیازهای دوره جدید است؟ ...

برچسب ها:

پرسش های جنگ

،

پارادایم جنگ

،

مطالعات درباره جنگ

،

توماس کوهن

تبیین تجربه جنگ براساس کدام مفهوم؟ - بخش دوم

شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۹

5- مهمترین نتایج نگرش سیاسی- اجتماعی به جنگ و ادراک تقدّم امر اجتماعی بر امر نظامی و راهبردی، حداقل در دو موضوع قابل مشاهده است: نخست اینکه؛ سامان‌دهی شاکله قدرت دفاعی و تهاجمی کشور، متکی به نیروهای مردمی و استفاده از روش‌های غیرمرسوم در طراحی عملیات‌های نظامی صورت گرفت و از این طریق بن بست نظامی در جنگ برای آزادسازی مناطق اشغالی شکسته شد. دیگر اینکه؛ در انتخاب گزینه راهبردی ایران برای حل همزمان دو مسئله شامل؛ اشغال و بی‌ثباتی سیاسی، بجای تمرکز بر حل مسئله اشغال، در اولویت نخست مقابله با بی‌ثباتی سیاسی در داخل کشور در اولویت قرار گرفت و سپس بر اثر تحولات سیاسی و اجتماعی در کشور، زمینه‌های تحول نظامی با جذب و سازماندهی نیروهای مردمی، همراه با انسجام در ساختار سیاسی کشور فراهم شد.

6- برابر این توضیح، در واقع تحول اساسی در حوزه نظامی، در امتداد تحولات سیاسی- اجتماعی منجر به شکل‌گیری تفکر و شاکله قدرت نظامی در ایران شد که مهمترین نتیجه آن، ادراک از مسئله قدرت و روش بکارگیری آن برای غلبه بر چالش‌های حاصل از اشغال سرزمین بود. این موضوع در عین حال منجر به پیدایش وضعیت دیگری شد که منطق ادامه جنگ در خاک عراق را شکل داد. به این معنا که با ادراک از مسئله قدرت و نتیجه بکارگیری آن که منجر به آزادسازی مناطق اشغالی شد، منطق استفاده از قدرت نظامی برای پیشبرد اهداف انقلاب، با سقوط صدام شکل گرفت. این هدف‌گذاری و تصمیم‌گیری در مورد جنگ، بیش از آنکه بر پایه شناخت وجه ابزاری جنگ، در نسبت میان قدرت نظامی با اهداف سیاسی باشد، در تداوم ادراک از ماهیت دفاعی جنگ علیه انقلاب و کشور بود که تحت تأثیر نگرش سیاسی و اجتماعی به جنگ شکل گرفته بود.

7- ادراک از مسئله جنگ، با تقدم ادراک از مفهوم دفاع، در چارچوب امر سیاسی و اجتماعی پس از پیروزی انقلاب، به جای فهم از جنگ بعنوان یک مسئله استراتژیک و مخاطره‌آمیز علیه موجودیت، هویت و موقعیت سیاسی، زمینه های تصمیم گیری برای استفاده از قدرت نظامی، بمنظور تامین اهداف انقلاب با تاکید بر سقوط صدام را ایجاد کرد. برابر این توضیح، جنگ فرسایشی در خاک عراق به مدت شش سال، حاصل عدم ادراک از وجه ابزاری جنگ و پیوستگی آن با امر سیاسی و استفاده از مذاکره سیاسی و دیپلماسی برای پایان دادن به جنگ بود. در این مرحله با ظهور واقعیّات جدید برای دستیابی به پیروزی سرنوشت ساز و تأمین منابع و تجهیزات مورد نیاز که موازنه جنگ را بصورت تدریجی به سود عراق تغییر داده بود، ادراک جدیدی از مفهوم جنگ و قدرت نظامی ایجاد شد که بازتاب آن را در انتخاب استراتژی تصرف یک منطقه و پایان دادن به جنگ از سوی مرحوم آقای هاشمی، همچنین شکل‌دهی دیپلماسی پنهان برای دریافت سلاح و حذف صدام، تحت عنوان ماجرای مک فارلین، می توان مشاهده کرد.

نتیجه گیری

   فرآیند تحولات تاریخی جنگ و نحوه پایان آن، در واقع ناظر بر دلایل مغفول واقع شدن مفهوم جنگ بعنوان یک مسئله استراتژیک و قرار گرفتن آن در ذیل مفهوم «دفاع مقدس» و مناقشه درباره رخدادهای سیاسی- نظامی جنگ است. با این وجود که توضیح و نتیجه گیری یاد شده، بیشتر بررسی تاریخی درباره مفهوم جنگ و نسبت آن با دفاع مقدس است، اما باید پذیرفت که آنچه پیش روی ایران در برابر آمریکا و اسرائیل قرار دارد، مسئله جنگ است. به این اعتبار، مسئله جنگ آینده را در چارچوب مفهوم دفاع مقدس که در جنگ با عراق تجربه شده است، نمی توان ادراک کرد. در واقع برای تبیین تجربه جنگ با عراق که به معنای رفتار فردی و جمعی جامعه ایران در برابر تجاوز دشمن است، و نسبت آن با نیازهای جنگ آینده و دستیابی به بازدارندگی دفاعی و تهاجمی در برابر تهدیدات نظامی آمریکا و اسرائیل، باید ادراک از مفهوم جنگ را جایگزین مفهوم دفاع مقدس کرد تا در آینده دفاع در برابر آن ادراک و امکان پذیر شود.

مطالب مرتبط:
+ تبیین تجربه جنگ براساس کدام مفهوم؟ - بخش اول

برچسب ها:

مطالعه جنگ

،

تقلیل گرایی

،

دفاع مقدس

،

امر استراتژیک

تبیین تجربه جنگ براساس کدام مفهوم؟ - بخش اول

دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۹

طرح مسئله

   نقد و بررسی آثار منتشر شده در حوزه مطالعات جنگ ایران و عراق، بیانگر این موضوع است که مسئله جنگ بعنوان یک مسئله استراتژیک و مخاطره‌آمیز، هم‌اکنون در ذیل مفهوم «دفاع مقدس» قرار گرفته و غلبه «تاریخ‌نگاری واقعه محور و خاطره‌گویی»، روند «تقلیل‌گرایی» را بمعنای تغییر جایگاه جنگ از امر استراتژیک به امر سیاسی و اجتماعی، تسهیل و نهادینه کرده است. مهمترین نتایج پیدایش وضعیت یاد شده، علاو بر ناتوانی در تبیین تجربه تاریخی و راهبردی جنگ با عراق، ناتوانی در فهم از مسئله جنگ در آینده است. در چارچوب مفروض یاد شده این پرسش وجود دارد که؛ چرا ادارک از مسئله جنگ بعنوان امر استراتژیک مغفول واقع شده است؟ در پاسخ به این پرسش بصورت اجمالی می‌توان گفت؛ غیر از ملاحظات ناظر بر نتیجه و نحوه پایان جنگ، درونمایه مسئله کنونی در نگرش به مسئله جنگ و علت تقلیل‌گرایی رو به گسترش، رویکرد سیاسی- اجتماعی به جنگ، در چارچوب مفهوم جنگ دفاعی است.

تجزیه و تحلیل

   تبیین علت «تقلیل‌گرایی» در مسئله جنگ، با استفاده از نظریه «تاریخ‌مندی فهم» امکان‌پذیر است. به این معنا که پدیده ها با وقوع در زمان و مکان، از موقعیت و جایگاه تاریخی برخوردار خواهند شد و بدون این ملاحظه، فهم مفاهیم و پدیده ها حاصل نخواهد شد. بنابراین نحوه و میزان آمادگی مواجهه افراد و جامعه با یک تجربه تاریخی و تقدم و تأخر زمانی آن، نظام آگاهی فردی و اجتماعی را در آن موضوع خاص، از جمله در مسئله دفاع و فهم از مسئله جنگ، شکل می‌دهد. در ادامه از طریق بازبینی تحولات تاریخی در جنگ، روند شکل‌گیری فهم از مسئله جنگ، در چارچوب موضوعات سیاسی و اجتماعی، به جای نظامی و راهبردی، تجزیه و تحلیل خواهد شد. همچنین نظر به اینکه در هر جامعه ای برداشت از دفاع و جنگ، بیانگر «فرهنگ استراتژیک» و «خردِ دفاعی» است، این موضوع را در ادامه بررسی خواهم کرد.

1-  جامعه ایران در شرایطی با مسئله جنگ مواجهه شد که مهمترین مسئله‌اش پس از پیروزی انقلاب، استقرار نظام جدید و منازعه درباره ساختار حقوقی و قانونی، همراه با تعیین جهت گیری‌های اساسی آن برای تامین اهداف انقلاب بود. در حالیکه هیچ گونه ادراک روشنی از ماهیت و مشخصه های جنگ و پیامدهای آن وجود نداشت، مسئله جنگ و احتمال وقوع آن، بیشتر از مسیر ادراک سیاسی- اجتماعی و پیروزی انقلاب مشاهده و تا اندازه‌ای نادیده گرفته می شد.

2-  حمله عراق به ایران، موجب ظهور دو مسئله اساسی شد: نخست؛ غافلگیری استراتژیک ایران را در برابر این حمله رقم زد و دیگری؛ دفاع مردمی و همه‌جانبه در برابر تجاوز عراق ساماندهی شد. متأثر از دو مسئله یاد شده، فرهنگ استراتژیک در ایران، در نگرش به تهدیدات، قدرت نظامی و مفهوم جنگ، شکل گرفت و در فرایند جنگ و پس از خاتمه آن، دستخوش تغییر شد.

3- مفهوم دفاع مردمی و نتایج آن، برابر شواهد و قرائن تاریخی، بر اساس ضرورت و منطق دفاع از انقلاب و حفظ موجودیت سیاسی، در چارچوب باورهای سیاسی و اعتقادی شکل گرفت. ضمن اینکه نتیجه دفاع مردمی موجب شکست ارتش عراق برای پیروزی در جنگ سه تا هفت روزه و در نتیجه موجب اعتماد بنفس ملی در ایران و امتناع از مذاکره سیاسی با عراق برای پایان دادن به جنگ شد. در عین حال، ادراک از غافلگیری در برابر حمله عراق با اشغال سرزمین ایران به مدت 20 ماه، منجر به مناقشات سیاسی درباره علت وقوع جنگ شد.

4- برابر توضیحات یاد شده، مواجهه با تجربه جنگ و اشغال سرزمین، جامعه ایران را در مسیر جدید و متفاوت از مسیر انقلاب قرار داد و دو تأثیر اساسی را در فهم از ابعاد سیاسی و نظامی جنگ بهمراه داشت:

نخست اینکه؛ فهم از «ابعاد سیاسی جنگ» و منطق شکل‌گیری زمینه‌های آن، از مسیر فهم از انقلاب و ضرورت‌های آن حاصل شد. شاید به همین علت در ساختار سیاسی کشور و در جامعه، موجب مجادله و مناقشه اساسی درباره «علت وقوع جنگ» شده و با وجود پاسخ‌های مختلف، همچنان بعنوان یکی از مهمترین پرسش‌های اساسی جنگ باقی مانده و برابر نظریه تاریخمندی فهم، به پرسش پایدار در تاریخ جنگ تبدیل خواهد شد.

دیگر اینکه؛ فهم از «ابعاد نظامی جنگ»، از طریق تجربه دفاع در برابر متجاوز و پیدایش مسئله اشغال سرزمین حاصل شد. در نتیجه تحول اساسی در حوزه نظامی این بود که مسائلی مانند؛ غافلگیری، دفاع در برابر تجاوز و اشغال سرزمین، موجب شکل گیری تفکر و اراده دستیابی به قدرت نظامی، برای آزادسازی مناطق اشغالی شد. ملاحظه یاد شده در واقع شالوده ادراک از قدرت، ضرورت‌ها و چگونگی دستیابی به آن را بوجود آورد و حتی می‌توان گفت منطق ادامه جنگ در خاک عراق را شکل داد.

ادامه دارد ...

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به تجربه جنگ
+ تبیین تجربه جنگ براساس کدام مفهوم؟ - بخش دوم

برچسب ها:

مطالعه جنگ

،

تقلیل گرایی

،

دفاع مقدس

،

امر استراتژیک

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها