تجربه دو جنگ اخیر در «اوکراین» و «غزه» که پس از شروع، چشم انداز چگونگی و زمان پایان دادن به آن مبهم و دشوار شده است، همراه با «پرسشهای چالش برانگیز و انتقادی» از علت وقوع جنگ ایران و عراق و طولانی شدن آن بمدت هشت سال، موجب توجه به اهمیت استفاده از تجربه جنگ با عراق در مواجهه با بحرانهای اخیر و طرح این پرسش شده است که با مقایسه دشواریهای تصمیم گیری و مدیریت «آغاز و پایان دادن به جنگ»، کدامیک اهمیت بیشتری دارد؟ چنانکه در این پرسش قابل مشاهده می باشد، فرض بر این است که تصمیمگیری برای جنگ اساساً امر دشواری است، با این تفاوت که آغاز جنگ اجتنابناپذیر نیست، ولی پایان دادن به جنگ اجتناب ناپذیر است. به همین دلیل تنگناهای تصمیم گیری و ضرورت خاتمه دادن به جنگ، در مقایسه با آغاز جنگ، بسیار دشوارتر است ...