تاریخ شفاهی فرماندهان جنگ؛ روشی برای روایت اکنونی از گذشته یا پاسخ به مسائل اساسی در آینده؟(بخش سوم)

پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶

  تعامل و همدلی در تاریخ شفاهی بر محور وقایع شکل می گیرد و برای بازبینی یک تجربه ضروری است، در حالیکه در خاطره گویی تعامل و همدلی موجب تقویت نقش محوری فرد و پرورش آن خواهد شد. دشواری‌ها و ظرافت‌های یاد شده در چالشگری و همدلی با توجه به تاریخ شفاهی با فرماندهان جنگ ایران و عراق، دو چندان می شود. در عین حال مسئله فرماندهان و جامعه ایران در زمان جنگ، عمل در درون واقعه بود، امروز با گذشت زمان و آشکار شدن برخی واقعیات، فهم پیشین نیاز به بازبینی دارد. بر پایه ملاحظه یاد شده دو موضوع اساسی در باره نسبت «زمان در روایت» و تعیین «نقطه آغاز روایت» نیاز به بررسی دارد. هرگونه توضیحی در این زمینه بر اساس تشابه و تمایز خاطره گوئی ،زندگینامه نویسی و تاریخ شفاهی و مفروضاتی که وجود دارد، استوار است: ...

برچسب ها:

تاریخ شفاهی

،

فرماندهان جنگ

،

روایت گری

،

تاریخ نگاری جنگ

تاریخ شفاهی فرماندهان جنگ؛ روشی برای روایت اکنونی از گذشته یا پاسخ به مسائل اساسی در آینده؟(بخش دوم)

شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۶

   هم اکنون در حوزه تاریخ شفاهی با فرماندهان جنگ، دو روش قابل مشاهده است که حاصل دو برداشت متفاوت از هدف و کارکرد تاریخ شفاهی است. در دیدگاه اول تاریخ بمثابه واقعه و توصیف و بازسازی آن از سوی عمل کننده یا مشاهده‌گر، به روش شفاهی و با تکنیک‌های مصاحبه، انجام می‌شود. به این شکل که موضوعات مورد نظر قبل از مصاحبه و یا همزمان طرح و متقابلاً پاسخ‌ها به صورت روایت واقعه و تحلیل رخدادها، دریافت می‌شود. دیدگاه دیگری وجود دارد که تاریخ را بمثابه یک متن و استفاده از روش شفاهی، بر پایه مفهوم «چالش- همدلی»، برای دستیابی به یک روایت زنده، قلمداد می‌کند. بنظر می‌رسد شیوه اول حاصل تفکر سنتی در تاریخ نگاری، با استفاده از مصاحبه است، در حالیکه روش دوم با ابتناه به نظریه فلسفی پدیدار شناسی و دانش هرمنوتیک، از طریق تاویل و نوعی مواجهه دیالکتیکی با متن است. با فرض اینکه هر متن و واقعه ای در پاسخ به یک پرسش و نیاز شکل گرفته است، تاریخ شفاهی از طریق «چالش- همدلی»، برای انکشاف پرسش پنهان شده در درون واقعه، برای فرد است. بنابر در تاریخ شفاهی پرسش و چالشگری، نقطه آغاز دستیابی به افق مشترک است. با این توضیح جهت گیری پرسش در تاریخ شفاهی با فرماندهان جنگ، بر دو وجه متفاوت شامل «واقعه تاریخی و عاملیت فرد» استوار است. جنگ از منظر واقعه تاریخی به دلیل گفتگو با فرماندهان، باید در چارچوب هدف و نتیجه مورد توجه قرار گیرد، به این معنا که؛ آنچه در جنگ به عنوان هدف مورد انتظار بود، چرا تامین نشد؟ آنچه که صورت گرفت، چرا و چگونه حاصل شد؟ از منظر عاملیت فرد، باید میزان تاثیرگذاری تفکر سیاسی و اعتقادی فرماندهان سپاه، در ادراک و کنش در برابر واقعه مورد توجه قرار گیرد، به این معنا که؛ فرماندهان چه برداشتی از مفهوم سیاست، جنگ و امنیت داشتند و بر اساس چه تحلیلی از حوادث و تحولات، اقدام به واکنش می کردند؟ ...

برچسب ها:

تاریخ شفاهی

،

فرماندهان جنگ

،

روایت گری

،

تاریخ نگاری جنگ

تاریخ شفاهی فرماندهان جنگ؛ روشی برای روایت اکنونی از گذشته یا پاسخ به مسائل اساسی در آینده؟(بخش اول)

دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۶

اشاره

   با فرض اینکه باید میان موضوع و روش تحقیق تناسب وجود داشته باشد، تاریخ شفاهی فرماندهان از نظر موضوع، نیازمند توجه به ملاحظاتی است که در این یادداشت مورد توجه قرار گرفته است. به نظرم توسعه و تعمیق روش تاریخ شفاهی و افزایش کارکرد آن در حوزه تاریخنگاری، به جای روش کلی و عام، مستلزم تمرکز بر موضوع و از این طریق به ملاحظات تکنیکی- روشی در این حوزه است.

برچسب ها:

تاریخ شفاهی

،

فرماندهان جنگ

،

روایت گری

،

تاریخ نگاری جنگ

پرسش معرفت شناسانه درباره جنگ

شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۶

   با نظر به این پرسش معرفت شناسانه، مبنی بر اینکه؛ «چگونه بدانیم که چیزی را می دانیم؟» این پرسش وجود دارد که؛ با توجه به دانسته هایی که درباره وقایع جنگ ایران و عراق داریم،

1- چگونه بدانیم چه چیزی را می دانیم؟ 

2- معیار صحت دانسته های ما چیست؟

3- چگونه از امکان ادراک نادانسته های جنگ برخوردار شویم؟

4- چگونه می توان «روایتهای محذوف» را مکشوف و مورد توجه قرار داد؟

برچسب ها:

پرسش های جنگ

ضرورت ها و الزامات روایت جدید از جنگ

پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶

   نشست راویان جنگ با موضوع انتخاب هیئت امنا در تاریخ هشتم دیماه سالجاری، به منظور قانونمند کردن تشکل راویان جنگ، برگزار شد. در این نشست فرصتی فراهم شد تا در پاسخ به پرسش درباره کاستی‌های روایت موجود از جنگ، بعنوان یک روایت رسمی و غالب، به نکاتی اشاره کنم.

   به نظرم روایت کنونی از جنگ که در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، متکی بر اسناد و مشاهدات راویان دوره جنگ روایت می شود، به دو اعتبار نیاز به بازبینی دارد:

الف) راویان مرکز در زمان جنگ به دلیل رویکرد و روش سیاسی- تاریخی به وقایع جنگ، بخش مهمی از واقعیات جنگ را به شکل عمیق مشاهده و ثبت نکرده و در نتیجه در گزارش‌ها و آثار منتشر شده نیز بازتاب نیافته است. بعنوان مثال در آثار موجود، فرماندهی در جنگ بعنوان یکی از مهمترین موضوعات جنگ، برجسته و قابل مشاهده نیست. چنانکه فرماندهان جنگ آثار منتشر شده را بمثابه آئینه عملکرد خود و یگان تحت امر ارزیابی نمی‌کنند.

ب ) نسل جدید روایت موجود را برنمی‌تابد زیرا جنگ را از منظر وقوع و تهدید موجودیت و هویت جامعه ایران در سال‌های آغازین مورد ارزیابی قرار نمی دهد، بلکه مسئله این نسل، پیامدهای جنگ طولانی و فرسایشی است که به نتیجه مورد نظر مبنی بر سقوط صدام منتهی نشده و علت طولانی شدن آن مبهم است. به همین دلیل در نزد نسل جدید و احتمالا آینده، رویکرد انتقادی و پرسش‌زا  در نگرش به رخدادهای جنگ غلبه دارد.

   بر پایه ملاحظات یاد شده و با فرض صحت ارزیابی درباره ضرورت تغییر در روایت های موجود، پرسش این است که؛ چه باید کرد؟ به نظرم نقطه مشترک برای نسل گذشته و آینده، گذشته نیست که درباره آن مناقشه و پرسش می شود، بلکه آینده مشترک و احتمال تکرار جنگ است. بنابراین باید با نظر به نیاز آینده، تجربه جنگ گذشته را مورد بررسی نقادانه قرار داد و در چارچوب روایت جدید از جنگ، از درس های آن بهره برداری کرد.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به روایت گری

برچسب ها:

راویان

،

روایت جدید از جنگ

،

دفاع مقدس

چگونه بر سوء تفاهم غلبه کنیم؟

چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶

   پیش از این در یادداشتی، علت نادیده گرفتن نقش ارتش در دفاع مقدس را بررسی کردم تا بگویم: باید در بررسی ها و ادراک موجود درباره نقش ارتش در برابر حمله عراق، بازبینی و اهمیت آن در شکست ارتش عراق، مورد توجه و تأکید قرار بگیرد. در پاسخ به این یادداشت، به جای همراهی با آنچه مورد نظر من بود، تأکید شد در این زمینه مشکلی وجود ندارد و همه می دانند که این گونه بوده است!

در یادداشت دیگری نوشتم؛ عملیات نصر که در مرحله اول پیروز بود، اگر به نتیجه می رسید، روند جنگ را متحول می کرد، اما نگرش های سیاسی مانع از فهم اهمیت این عملیات شده است. در پاسخ و اعلام نظرها نوشته شده، چرا به جای نام بردن از یگان ها و یا انتصاب عملیات به یگان های زمینی، نوشته اید؛ ارتش؟!

ملاحظات یاد شده ناظر بر تفاوت نظام مفهومی- معنایی درباره مسایل اساسی جنگ است که موجب اختلاف در مصادیق می شود. با این مسئله چه باید کرد؟

تداوم مناقشات در باره نقش ارتش و سپاه در جنگ، موجب نهادینه شدن دو یا چندگانگی در فهمی می‌شود که با واقعیات تاریخی همخوانی ندارد و به برداشت‌های راهبردی برای آینده منجر نخواهد شد. برای حل مناقشات نیز هر گامی برداشته می‌شود، به سوءتفاهم دامن زده و نه تنها چیزی روشن و حل نمی‌شود، بلکه مسئله دیگری به مسایل قبلی افزوده می‌شود. با این مسئله اساسی و ناتوانی در دستیابی به ادراک مشترک از تجربه مشترک جنگ در گذشته، برای مواجهه با مسایل اساسی مشترک در آینده چه باید کرد؟

تاریخ معاصر ایران ناظر بر «مناقشه بر میراث مشترک» است و همین امر موجب «تقدّم گذشته بر آینده» و تاکید بر«مناقشه بجای تفاهم» شده است. چه  باید کرد تا تجربه جنگ سرانجامی مانند سایر تجربیات تاریخ معاصر ایران نداشته باشد؟

 

مطالب مرتبط:
+ ارتش در جنگ

برچسب ها:

ارتش در جنگ

،

جنگ ایران و عراق

،

نگرش سیاسی به جنگ

،

ارتش

جنگ ایران و عراق؛ جنگ نظامی یا جنگ سرنوشت؟

یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶

   چنانکه مرسوم است و گفته و نوشته می شود؛ «جنگ ها تأثیر سرنوشت ساز بر جوامع انسانی دارند.» با فرض صحت این گزاره تاریخی- راهبردی، موضوع قابل توجه این است که ماهیت جنگ در زمان وقوع و تأثیرات سرنوشت ساز آن، بیشتر در همان زمان مورد توجه قرار می گیرد و به صورت تدریجی، فراموش و تنها در خاطرات افراد باقی مانده و گاهی در مجامع عمومی مرور می شود. به این اعتبار، غافلگیری در برابر تکرار جنگ، ریشه در همین مسئله دارد و صرفاً یک امر اطلاعاتی نیست، زیرا در باورهای مواجهه با مسئله جنگ ریشه دارد.

با این مقدمه، جنگ ایران و عراق در زمان وقوع از چه مشخصه و نتایجی برخوردار بود؟ چگونه بر ماهیت و ساختار قدرت همچنین روند تحولات سیاسی- اجتماعی در ایران، تأثیر اساسی و سرنوشت‌ساز گذاشته است؟ همچنین معادلات و روند تحولات نظامی- امنیتی را در منطقه دستخوش تغییر کرده است؟ با فرض صحت ارزیابی یاد شده، مبنی بر علت توجه و غفلت از شرایط و تاثیرات جنگ در زمان وقوع و پس از آن، آنچه هم اکنون درباره جنگ ایران و عراق گفته و نوشته می شود، تا چه اندازه با ماهیت و پیامدهای جنگ نسبت دارد؟ پاسخ به پرسش یاد شده بیش از آنکه از نظر تاریخی اهمیت داشته باشد، که دارد، به اعتبار ملاحظات راهبردی در اندیشه و خِرد دفاعی جامعه ایران، برای مواجهه با تکرار جنگ در آینده اهمیت دارد.

با فرض تأثیر سرنوشت ساز جنگ بر ایران، عراق و منطقه، همچنین پیامدهای آن، ما به چه نوع نگرش و تفکری درباره تجربه جنگ ایران و عراق نیاز داریم که تأثیر سرنوشت ساز در نگرش و روش ما برای مواجهه با جنگ احتمالی در آینده داشته باشد؟ آیا مواجهه کنونی با تبدیل مسئله جنگ به شعر، داستان، خاطره و یا مناقشه سیاسی- تاریخی در باره نتایج و نقش سازمانها و اشخاص، نتیجه مناسبی حاصل خواهد شد؟ این عادت مرسوم که وقایع بزرگ تاریخی و سرنوشت ساز به ادبیات، داستان و یا تاریخ نگاری تبدیل می شود، حتی اگر تا اندازه ای طبیعی و از مشخصه های تأثیرگذری وقایع تاریخی باشد، اما نباید موجب غفلت از مسئله جنگ بعنوان یک امر استراتژیک و تکرارپذیر در آینده شود.

برچسب ها:

جنگ ایران و عراق

،

درس آموزی از جنگ

،

جنگ سرنوشت ساز

تفاوت شرایط و دوره های تاریخی

جمعه ۸ دی ۱۳۹۶

   میان شرایط تاریخی در هر دوره، با دوره‌ی پس از آن چه تفاوتی وجود دارد؟ پاسخ به این پرسش بیش از این که نیازمند توضیح بدیهی در باره مفهوم زمان، برای تاکید بر تفاوت شرایط تاریخی باشد، که هست، ناظر بر وجود «دو نظام متفاوت معرفتی در باره وقایع تاریخی» است. شرایط تاریخی در هر دوره به «کنش‌گری فعال» برای تغییر منجر می شود، و به همین دلیل دوره های تاریخی شکل می گیرد. چنانکه نسل فعال و حاضر در صحنه سیاسی و اجتماعی، روندهای جدید را شکل داده و می‌سازند.

باورمندی به نظام ارزشی و تعلق به اقدامات انجام شده، نحوه قضاوت درباره دوره تاریخی را در میان هر نسل شکل می‌دهد. با گذشت زمان و تغییر تدریجی، آنچه از واقعه تاریخی باقی می‌ماند، تأثیر و پیامدهای واقعه است. نسل پس از واقعه تاریخی، همانند نسل پیشین، تعلق به آنچه انجام شده ندارند، زیرا بعنوان کنش گر در صحنه تاریخی حضور نداشته اند. پیدایش چنین وضعیتی در باورمندی، تعلق و در نتیجه قضاوت نسبت به گذشته، نقش اساسی دارد.

به این اعتبار، نسل کنونی در جامعه ایران، درگیر مسائل تاریخی دوره خود هستند. جنگ برای نسل پیشین از منظر  پیامدهای جنگ و نه وقایع و ضرورت کنش گری در برابر آن موضوعیت دارد. بهمین دلیل تعلق چندانی به اقدامات انجام شده، همانند نسل پیشین، ندارند. ملاحظه یاد شده در ارزیابی های تاریخی و قضاوت درباره دوره تاریخی جنگ، همچنین روش‌های استدلال و نتیجه گیری آنها، تأثیر اساسی داشته است. با فرض صحت این ارزیابی، برای جلوگیری از گسست میان حال با گذشته و هر دو با آینده چه باید کرد؟

برچسب ها:

دوره های تاریخی

،

تاریخ جنگ

،

تاریخ نگاری جنگ

تجربه جنگ گذشته - نیازهای جنگ آینده

چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۶

با فرض اینکه وقوع جنگ در جامعه، تأثیرات گسترده راهبردی- تاکتیکی، ساختاری- سازمانی و سیاسی- اجتماعی دارد، همچنین جامعه با برخورداری از ادراک و اندیشه جدید، اهداف و نتایج جنگ را ارزیابی می کند، چند پرسش وجود دارد:

1- موضوعات و مسایل اساسی جنگ، همچنین مفاهیم برآمده از تجربه جنگ گذشته درباره جنگ و صلح، قدرت و امنیت کدام است؟

2- سازمان های نظامی چه برداشتی از تأثیر جنگ در اندیشه های راهبردی- تاکتیکی، ساختار- سازمان و در سایر زمینه ها داشته و چه اقداماتی را انجام می دهند؟

3- در جامعه و در ساختار سیاسی، مردم و نخبگان چه برداشتی از اهداف، ماهیت و نتایج جنگ با عراق و درس‌های آن برای مواجهه با جنگ آینده دارند؟

 

مطالب مرتبط:

+ مطالب مربوط به تجربه جنگ

برچسب ها:

تجربه جنگ

،

جنگ آینده

تحول در بازنمایی از جنگ

شنبه ۲ دی ۱۳۹۶

   مفهوم «بازنمایی» در نسبت با واقعیات، ازجمله در حوزه رسانه، ریشه در تفکر فلسفی ویتگنشتاین در دوره اول دارد. در این یادداشت و با فرض اینکه واقعیات جنگ در زمان- مکان تاریخی شده است، بنابراین ما درگیر نوعی بازنمایی از واقعیات تاریخی با ابزار، روش و اهداف مختلف هستیم. بازنمایی واقعیات جنگ از وقوع تا کنون، در یک معادله پیچیده و چند وجهی شکل گرفته و از پویایی برخوردار شده است که با نظر به متغیّر جنگ و تهدید، به سه دوره کلی قابل تقسیم است: ...

برچسب ها:

واقعیات تاریخی

،

بازنمایی از جنگ

تاریخ، تاریخ است

پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶

   با فرض تاریخمندی انسان و پدیده‌های اجتماعی، اهمیت تاریخ و تاثیرات اکنونی آن، تا اندازه‌ای روشن می‌شود. تاریخ با همه اهمیت و تاثیری که بمثابه امر گذشته در حال و آینده داشته و دارد، در واقع ظرفیت و امکان‌های بازخوانی حال و آینده را فراهم می‌کند، به همین دلیل همیشه تاریخ، تاریخ است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب متنوع درباره تاریخ در این سایت

برچسب ها:

اهمیت تاریخ

،

تاریخ نگاری

آیا مفاهیم ارتباط حقیقی دارند؟

دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۶

   گاهی استفاده از مترادفات در بیان معانی، وجه ادبی دارد و گاهی برای بیان معانی مختلف و پیوستگی مفاهیم مختلف استفاده می شود. بنا براین، این پرسش وجود دارد که؛ چگونه مفاهیم متفاوت می تواند معانی واحد و یا متفاوت داشته باشد؟ ایا  ارتباط بهم پیوسته و حقیقی میان مفاهیم و معانی مختلف وچود دارد ؟ بعنوان مثال؛

1) «تهدید» چه نسبتی با «بازدارندگی» دارد؟ چگونه میان تهدید و بازدارندگی که دو مفهم متفاوت است، ارتباط معنا دار بر قرار می شود؟

2) «جنگ آینده» چه نسبتی با ضرورت «نوسازی نظامی» دارد؟

برچسب ها:

مفاهیم

،

ارتباط حقیقی

تغییر در تاریخ نگری

یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶

   با فرض اینکه تاریخ با تفکر و زیست اجتماعی یک جامعه نسبت دارد، بنابراین تجربه رخدادهای بزرگ تاریخی در ابعاد سیاسی- اجتماعی و نظامی – امنیتی، موجب خودآگاهی جدیدی از وقایع تاریخی در جامعه می‌شود و در این فرایند انتظار از تاریخ و روش تاریخ نگاری تغییر خواهد کرد. الزامات تغییر در رویکرد و روش، حاصل وقوع انقلاب در جامعه ایران و آرمان‌گرایی انقلابی، همچنین تجربه جنگ با عراق است. بنا براین جامعه ایران هم اکنون درگیر شرایط و واقعیاتی است که ریشه در رخدادهای بزرگ تاریخی دارد. بنا براین ارزیابی صحت تاریخنگاری موجود، در نسبت میان واقعیات تاریخی با وقایع در گذشته، به پاسخ های جدیدی نیاز دارد که بدون تغییر در رویکرد و روش تاریخ نگاری حاصل نخواهد شد. برپایه توضیح شده این پرسش وجود دارد که؛ آیا تاریخ نگری و در نتیجه رویکرد و روش تاریخ نگاری در ایران، متاثر از تحولات بزرگی تاریخی در حال تغییر است؟ در صورت پاسخ مثبت، دلایل و نشانه های آن کدام است؟ سمت و سوی آن چیست؟ در این پرسش ضرورت تغییر در رویکرد و روش تاریخنگاری، با تاثیر از وقایع بزرگ انقلاب و جنگ پذیرفته شده است، در غیر این صورت پرسش مورد بحث موضوعیت نخواهد داشت.

نگرش تاریخی جدید در حال شکل گیری است که بر پایه خودآگاهی حاصل از تجربه جنگ و انقلاب و تحولات سیاسی شکل گرفته است. این نگرش، با تفکر سنتی به تاریخ بعنوان گذشته و جستجوی اسناد برای فهم و بازسازی آن تفاوت دارد. نگرش کنونی درونمایه سیاسی دارد و با ارجاع تاریخی، به سمت الگوهای جدید سیاسی حرکت خواهد کرد. برای فهم این موضوع باید گزاره های سیاسی- تاریخیِ رو به گسترش را در فضای مجازی و گفتمان عمومی در باب سیاست مشاهده کرد. گزاره های یاد شده حتی در موضوعات فرهنگی و اجتماعی، ناظر بر پیش فرض‌های سیاسی- تاریخی است.

روح حاکم بر تفکر و روش تاریخی در دوره جدید، با رویکرد انتقادی به سیاست و قدرت، جامعه و فرهنگ نسبت دارد. امری که در نسبت با تجربه انقلاب و جنگ شکل گرفته است. در این فرایند رجوع به تاریخ با نقد معطوف به تغییر همراه است. رویکرد کنونی به تاریخ برای جستجوی امر حال و تعریف نسبت ها برای تغییر و نه صرفا اطلاع از وقایع گذشته است. بهمین دلیل روش روایی و توصیف وقایع کذشته، پاسخگوی مطالبات سیاسی و اجتماعی برای تغییر نیست، بلکه بررسیهای تاریخی به روش تحلیلی و منتقدانه مورد انتظار است. پرسش این است که؛ از چه طریقی می توان در تاریخ نگاری تغییر ایجاد کرد؟ این تحول از کجا آغاز می شود؟

با تفکر کنونی نسبت به تاریخ، از نقطه عزیمت حال، شکل دهی به تاریخ جدید در حال تکوین است. روش‌شناسی تفکر و نگرش جدید، مسئله مهمی است که در نزد مورخین مغفول است، چراکه در حوزه ادبیات و جامعه شناسی در حال تکوین است. تجربه قرار داشتن در درون یک واقعه تاریخی، باید نقطه آغاز بحث روش شناسی باشد. تفکر تاریخی ما نسبتی با موقعیت تاریخی ما ندارد.

برچسب ها:

تاریخ نگاری

،

تاریخ نگری

آیا احراز و صدق تاریخی وجود دارد؟

شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۶

   در دوره های تاریخی نوعی باورمندی و احراز، مبنای کنش‌گری جامعه در برابر رخدادهای تاریخی است. در واقع کنش گری تاریخی که برآمده از احراز تاریخی است، مشخصه دوره های تاریخی و عامل اساسی در تاریخ سازی است. فرضاً اگر متجاوز بودن عراق برای جامعه ایران احراز نشده بود، چگونه واکنش دفاعی جامعه ایران شکل می گرفت؟ فرضاً اگر باور به ضرورت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر وجود نداشت، چگونه جامعه ایران شش سال از ادامه جنگ پشتیبانی کرد؟

   اگر احراز تاریخی را مبنای کنش گری تاریخی فرض کنیم، چرا با گذشت زمان انچه که پیش از این باور شده و مورد تائید قرار گرفته، مورد پرسش قرار می گیرد و تغییر می کند؟ با وجود انکه نمی توان «احراز در زمان وقوع» را نادیده گرفت، زیرا کنش‌گری را شکل می دهد، «تغییر در احراز» نیز قابل اغماض نیست. با این توضیح، احراز و کنش گریِ حاصل از آن، «تاریخی» است، در حالیکه تغییر در احراز تاریخی، تنها نوعی تفسیر تاریخی و یا صورتی از مواجهه با «احراز تاریخی» است که برداشتهای اولیه تاریخی را مورد پرسش قرار می دهد.

   احراز تاریخی حاصل تحقق نوعی کنش‌گری باورمند است، در حالیکه تغییر در احراز تاریخی نوعی «شکگرایی» نسبت به ماهیت و انگیزه های کنش گری تاریخی است که به تناسب تغییر نسل ها و گذشت دوره های تاریخی، همچنین آشکار شدن نتایج حوادث تاریخی و برخی عوامل دیگر، ایجاد می شود.

برچسب ها:

احراز تاریخی

،

صدق تاریخی

،

شک گرایی تاریخی

آیا از تاریخ می آموزیم؟

پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۶

   نسل حاضر در هر واقعه تاریخی، با وقوع و بسطِ واقعه تاریخی و شکل گیری روندهای جدید به تمامیّت می رسد. در واقع بسط و قبض تاریخی، به معنای فرود و فراز دوره های تاریخی، تغییرات اساسی را بصورت تدریجی و گاهی دفعی، آشکار می کند. نسل های بعد از واقعه که تحت تاثیر وقایع تاریخی قرار دارند، در بسیاری موارد نسبت به تاریخ جدید و روندهای برآمده از آن، رویکرد منتقدانه دارند و خود را استثناء پنداشته و تصور می کنند با گذشتگان در تجربه مشابه، تفاوت دارند. با این توضیح این گزاره رایج  که؛ «باید از تاریخ آموخت» ناظر بر چه معنائی است؟ آیا نیاموختن از تاریخ موجب تأکید بر گزاره آموختن از تاریخ نشده است؟ اگر چنین است پس چرا تاریخ بیش از آنکه موجب آموختن و درس آموزی باشد، موجب غفلت است؟

برچسب ها:

تجربیات تاریخی

،

درس آموزی از تاریخ

جنگ یا تاریخ فرهنگی جنگ؟

شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۶

  هم اکنون روش طرح مسئله درباره ضرورت تدوین «تاریخ فرهنگی جنگ»، با یک خطای روشی- مفهومی همراه شده است، زیرا بدون تعریف مسئله و نقد و بررسی رویکردها و متون فرهنگی موجود درباره جنگ ایران و عراق، ضرورت تاریخ فرهنگی جنگ  از منظر مباحث نظری طرح و پیگیری می شود. بنظرم ابتداء باید این موضوع روشن شود که «تاریخ فرهنگی جنگ»، برای پاسخ به چه مسئله ای باید مورد استفاده قرار بگیرد؟ اگر علت و هدف استفاده از ظرفیت های مفهومی- روشی، برای مطالعه جنگ ایران و عراق مشخص نشود، مسئله جنگ در درون مفاهیم و روشهای جدید، شناور خواهد شد، بدون اینکه مشخص شود به کدام ساحل خواهد رسید.

مسئله تاریخ فرهنگی، چنانکه در این زمینه تصریح شده است، جنگ نیست بلکه تاثیر جنگ بر فرهنگ جامعه است. بعبارت دیگر جنگ موضوع و نه مسئله تاریخ فرهنگی است. توضیحات خانم فرانک جمشیدی پژوهشگر مطالعات جنگ دلالت بر صحت این برداشت دارد: تاریخ فرهنگی جنگ برعکس آنچه برخی تصور کرده و می کنند مستقیما” خوانش جنگ نیست، بلکه «جنگ بهانه ای» است تا از دریچه آن فرهنگ را خوانش کنیم که پیش تر تاریخمند بوده و جنگ فقط موجب ظهور و بروز و برجسته شدن آنها در شکلی دیگر شده است.

به نظرم بجای تأکید بر تعریف مفهوم «تاریخ فرهنگی جنگ» و سپس تعین خطوط فاصله آن با سایر مفاهیم در حوزه تاریخ و فرهنگ، و تلاش برای انطباق مفهوم جدید تاریخ فرهنگی جنگ با جنگ، چنانکه پیش از این نیز به آن اشاره کرده ام مناسب است از دو روش و مسیر متفاوت اقدام شود که تا کنون صورت نگرفته است:

الف) نقد و بررسی ماهیت و مشخصه های جنگ بعنوان یک متغیر و تاثیر آن بر جامعه ایران، برای تعیین نسبت  جنگ با جامعه ایران، بمنظور تبیین تاریخ فرهنگی جنگ.

ب) نقد و بررسی رویکردهای موجود در نگرش به جنگ ایران و عراق از جمله تاریخ فرهنگی که جایگزین مسئله جنگ بعنوان یک مسئله استراتژیک شده، برای تعیین ضرورتهای استفاده از نظریه ها و روشهای جدید، از جمله تاریخ فرهنگی. 

برچسب ها:

تاریخ فرهنگی

،

جنگ ایران و عراق

تاملی در تاریخ - 1

جمعه ۲۶ آبان ۱۳۹۶

چرا و چگونه وقایع و مسائل تاریخی برای ما موضوعیت پیدا می کند؟ پاسخ به پرسش یاد شده علاوه بر آشکارسازی نسبت ما با تاریخ، علت تأثیرگذاری و تداوم تاریخ را روشن می کند.

فرضاً چرا نهضت ملی شدن نفت بعنوان یک واقعه تاریخی و اختلاف مرحوم دکتر مصدق و مرحوم آیت الله کاشانی برای ما موضوعیت دارد و برای شناخت آن تلاش و بحث می کنیم؟ در همین چارچوب می توان مباحث تاریخی جنگ ایران و عراق را مورد بررسی قرار داد. در این زمینه پرسش‌های دیگری وجود دارد که در نوبت دیگری به آن اشاره خواهم کرد.

برچسب ها:

جنگ ایران و عراق

،

وقایع تاریخی

هوشیاری در غیاب بازدارندگی؛ نقدی بر نظریه ارتش درباره غافلگیری، بازدارندگی و اشغال – بخش پایانی

جمعه ۱۹ آبان ۱۳۹۶

اشاره:

 در بخش سوم «نظریه ارتش» در پاسخ به مسئله مورد بحث، نقد و بررسی شد و در بخش پایانی ضمن ادامه نقد و بررسی این نظریه، نتیجه گیری خواهد شد.  امیدوارم محققین و صاحب نظرات در پاسخ به پرسش های طرح شده در این یادداشت که حاصل بررسی های دو ساله با دوستان در سایت، پیرامون «مسئله بازدارندگی» در مواجهه با عراق در جنگ گذشته و برای استفاده در برابر «جنگ آینده» است، نظرات خود را برای انتشار در سایت ارسال کنند.

برچسب ها:

غافلگیری

،

بازدارندگی

،

ارتش در جنگ

هوشیاری در غیاب بازدارندگی؛ نقدی بر نظریه ارتش درباره غافلگیری، بازدارندگی و اشغال – بخش سوم

پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶

اشاره:

   در بخش اول و دوم یادداشت، مسئله مورد بحث و دوگانگی موجود در پاسخ به علت ناتوانی ارتش در بازدارندگی عراق در حمله به ایران بررسی شد. در بخش سوم «نظریه ارتش» در پاسخ به مسئله مورد بحث نقد و بررسی شده است.

برچسب ها:

غافلگیری

،

بازدارندگی

،

ارتش در جنگ

هوشیاری در غیاب بازدارندگی؛ نقدی بر نظریه ارتش درباره غافلگیری، بازدارندگی و اشغال – بخش دوم

یکشنبه ۷ آبان ۱۳۹۶

اشاره:

   در بخش اول این یادداشت درباره موضوع مورد بررسی، طرح مسئله شد، به این معنا که چرا درباره علت ناتوانی در بازدارندگی، میان توانایی کسب اطلاعات و هوشیاری درباره احتمال حمله عراق به ایران، با توانایی نظامی برای بازدارندگی تفکیک صورت می گیرد؟ آیا این روش در ارزیابی بمعنای تجزیه مولفه های قدرت نظامی نیست؟

برچسب ها:

غافلگیری

،

بازدارندگی

،

ارتش در جنگ

هوشیاری در غیاب بازدارندگی؛ نقدی بر نظریه ارتش درباره غافلگیری، بازدارندگی و اشغال – بخش اول

چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶

اشاره:

هم اکنون تجربه جنگ با عراق بیشتر با رویکرد فرهنگی- سیاسی و یا از طریق بررسی جزئیات تاریخی دنبال می شود، به همین دلیل تبیین موجود از وقایع و مسائل جنگ، چندان با نیازهای راهبردی کشور در حال و آینده نسبتی ندارد. «باز تولید ادبیات نظامی و راهبردی» بدون تلاش مورّخین و تحلیل‌گران نظامی حاصل نخواهد شد. مهمتر آنکه «شناخت وقایع نظامی» برای استفاده در آینده، با روش تاریخی حاصل نخواهد شد.

بررسی حاضر بیش از آنکه تلاش برای تاریخ نگاری وقایع باشد، تجزیه و تحلیل وقوع جنگ در چارچوب مفهوم «غافلگیری» و «بازدارندگی» است. با وجود اهمیت بحث نظامی و راهبردی در باره غافلگیری و بازدارندگی، در مقایسه با مباحث سیاسی و تاریخی، مانند؛ ریشه ها و یا زمینه های وقوع جنگ، تا کنون از سوی سپاه و ارتش نه تنها هیچگونه اثر مستقلی در این زمینه منتشر نشده است، بلکه در اثار منتشر شده نیز، در حد 20 صفحه بصورت مستقل، گزارش تحلیلی قابل مشاهده نیست.

  پیش از این در مواجهه با روش استدلال امیر گلفام درباره هوشیاری ارتش در برابر حمله عراق، و نقد و بررسی نظرات ایشان مبنی بر این که؛ اگر عملکرد نیروی هوایی در کمان 99، به معنای هوشیاری ارتش است، آیا نا توانی نیروی زمینی ارتش در بازدارندگی عراق از حمله و یا شکست ارتش عراق در نقطه صفر مرزی، همچنین جلوگیری از اشغال سرزمین ایران به مدت 20 ماه، نشانه غافلگیری نیست؟ پاسخ ایشان با طرح بحث جدیدی مبنی بر «تفکیک هوشیاری از واکنش دفاعی»، موجب بحث و ابهام جدیدی شده است. در این نظریه بر محدودیتهای جمع آوری اطلاعات، تحلیل و پیش بینی احتمالات از جمله خطر وقوع جنگ، با تاکید بر«فروپاشی ارتش» و نا دیده گرفتن  بهم پیوستگی میان مولفه های قدرت نظامی، تاکید شده است. امیدوارم تلاش حاضر که پیش از این در سایت دنبال می شد، موجب فراروی از مناقشات تاریخی و با نظر به نیازهای پیش رو مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.

برچسب ها:

غافلگیری

،

بازدارندگی

،

ارتش در جنگ

تاریخ مندی جنگ چه نسبتی با تاریخ نگاری جنگ دارد؟

یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۶

   پدیده اجتماعی جنگ ایران و عراق همانند هر پدیده دیگری، به اعتبار اینکه در زمان و مکان واقع شده، تاریخ‌مند شده است. در واقع مشخصه هر پدیده اجتماعی، تاریخ مندی آن است. در توضیح بیشتر و برای روشن شدن مطلب، می‌توان پرسشی را طرح کرد که نسبت تاریخ‌مندی با تاریخ نگری و تاریخ نگاری را روشن خواهد کرد. امروز هرگونه گفتگو درباره جنگ ایران و عراق، به این دلیل امکان پذیر است که پدیده جنگ از مشخصه تاریخ مندی برخوردار است. یعنی در زمان و مکان های مختلف مجموعه ای از رویدادها رخ داده است که مجموعه آنها ناظر بر ریشه های تاریخی جنگ است. پرسش مورد بحث این است که؛ تاریخ نگری و تاریخ نگاری چه نسبتی با تاریخ مندی پدیده جنگ ایران و عراق دارد؟

   تاریخ مندی یک پدیده اجتماعی مانند جنگ، به معنای بحث درباره «زیست اجتماعی» یک جامعه و یک نسل در یک دوره تاریخی است که موجب هویت بخشی شده است. به این معنا که دهه 60 و یا دوره تاریخی سال 1359 تا 1367، دوره جنگ و انقلاب نامگذاری می شود. گفتمان جنگ بر تمام زوایای جامعه، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و مولفه های دیگر غلبه دارد. بعبارتی جنگ شناسنامه یک دوره تاریخی از تاریخ ایران است.

   تاریخ نگری بعنوان مقدمه و حدواسط میان نگرش به تاریخ مندی جنگ و تاریخ نگاری آن است. بعبارتی همان گونه که جنگ شناسنامه یک دوره تاریخی است، تاریخ نگاری نیز شناسنامه تفکر تاریخی یک جامعه و یکی از مهمترین مسایل اساسی حیات سیاسی- اجتماعی جامعه ایران است. 

   به این اعتبار، «تاریخ نگری» با تاریخ مندی یک جامعه نسبت دارد و نسبت آن را در تعیین رویکرد و روش تاریخ نگاری، تحت تأثیر قرار می‌دهد. اهمیت وقایع تاریخی در دوره‌های تاریخی با همه ویژه‌گی‌های آن، از طریق شیوه تفکر تاریخی و یا همان اندیشه «تاریخ نگری»، به متون تاریخی و یا همان تاریخ نگاری واقعه تبدیل می شود.

   هم اکنون در متون تاریخ نگاری جنگ در ابعاد سیاسی- فرهنگی و نظامی، چه مفاهیم و رخدادهایی از دوره تاریخی جنگ برجسته و مورد بررسی قرار می گیرد؟ آنچه نگاشته شده، ناظر بر چه تفکری درباره تاریخ و دوره تاریخی جنگ است؟

   بدون تأمل در نسبت میان تاریخ‌مندی یا شیوه تفکر تاریخی و تاریخ نگاری وقایع یک دوره تاریخی، نمی توان میراث پیشین را شناخت و حفظ کرد و مهمتر از آن؛ راهنمای حال و آینده قرار داد. آیا تاریخ نگاری جنگ در ابعاد مختلف، نقشه روشنی از آنچه انجام شده و فراز و نشیب های راه طی شده از سوی یک نسل در یک دوره تاریخی است؟ اگر پاسخ مثبت باشد، باید از نشانه های آن پرسش کرد و اگر پاسخ منفی باشد، باید دلایل آن را مورد بررسی قرار داد.

آیا تاریخ نگاری جنگ و شیوه تفکر تاریخی به واقعه، مشخصه تفکری است که شاکله تفکر و عمل تاریخی جامعه ایران را در یک دوره تاریخی محقق ساخته است؟ پاسخ به پرسش را با مفروضات یا سناریوهای چندگانه می توان بررسی کرد:

1- تاریخ نگری و تاریخ نگاری کنونی در امتداد مشخصه‌های تاریخ‌مندی جنگ در جامعه ایران در یک دوره تاریخی است.

2- مشخصه های تاریخ نگاری کنونی، نسبت روشنی با مشخصه های تاریخ مندی جنگ در جامعه ایران ندارد.

 

مطالب مرتبط:
+ همه مطالب مربوط به تاریخ نگاری جنگ در این سایت

برچسب ها:

تاریخ نگاری جنگ

،

جنگ ایران و عراق

،

تاریخ مندی

مواجهه با تجربه جنگ؛ چرا و چگونه؟ - بخش دوم

چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۶

   در نقد و بررسی تجربه جنگ در نسبت با اهداف و نتایج جنگ در همان دوره تاریخی، هم اکنون مناقشات سیاسی درباره تصمیم گیری‌ها برای جلوگیری از جنگ و سپس نحوه ادامه آن، همچنین درباره نقش سازمانی ارتش و سپاه در پیروزی‌ها و شکست‌ها، همچنان جریان دارد. سطح دیگری از مناقشات نیز درباره میزان پشتیبانی دولت از جنگ است که در زمان حیات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی جریان داشت و ایشان نیز متقابلاً بر این باور بود که نظامی‌ها نتوانستند پیروزی لازم را کسب کنند تا متکی بر آن، بتوان مذاکره کرد و به جنگ پایان داد.

برای روشن شدن نحوه مواجهه با تجربه جنگ در دوره جنگ، به نظر می‌رسد می توان برای رسیدن به نتیجه مطلوب، به چهار پرسش اساسی پاسخ داد:

1) جامعه ایران چه ادراکی از شرایط تاریخی خود پس از پیروزی انقلاب و مسئله جنگ داشت؟

2) واکنش جامعه ایران و ساختار سیاسی- نظامی کشور به مسئله جنگ چه بود و چه نتایجی را به همراه داشت؟

3) راهبرد نظامی و عملیاتی ایران در مراحل مختلف جنگ، شامل بازدارندگی، دفاع، آزادسازی و تعقیب دشمن چه بود و چه نتیجه ای داشت؟

4) با نظر به نتایج جنگ در مراحل مختلف، چه نسبتی میان اهداف با منابع و راهبرد با نتایج داشت؟   

   پاسخ به پرسش های چهارگانه در واقع ناظر بر الگوی اول، مبنی بر بازبینی تجربه جنگ در نسبت با دوره تاریخی جنگ است. برای بررسی الگوی دوم، باید از رویکرد جامعه شناختی استفاده کرد و الگوی سوم را باید در پاسخ به این پرسش بررسی کرد که؛ درس های برآمده از تجربه جنگ با عراق کدام است و چگونه برای مواجهه با جنگ آینده قابل بهره برداری است؟ تجربه اندوزی برخلاف آنچه تصور می شود امر سهل و آسانی نیست و نیاز به چارچوب نظری و روشمندی دارد. زیرا نوعی دوگانگی وجود دارد که انتخاب ها را برای گذار از گذشته به آینده دشوار می کند. پویایی حاصل از امر جاری و غلبه آن در برابر باورهای حاصل از تجربه گذشته، در برابر هم قرار می گیرند. مواجهه با تجربه گذشته و نیازهای حال با آرامش صورت نخواهد گرفت. نوعی تلاطم وجود دارد زیرا باید انتخاب جدیدی صورت بگیرد که ریشه در گذشته و نیازهای آینده دارد. «چرخش ها» و «انتقادها» در همین مرحله صورت می پذیرد.

عموماً باورمندی حاصل از تجربه، مانع از پذیرش تغییر در مواجهه با نیازهای حال و آینده می شود. چنانکه ضرورت های حال و آینده نیز موجب نادیده گرفتن گذشته می شود. در میان دوگانگی حاصل از برخورداری از تجربه گذشته و ماندن در گذشته، یا مواجهه با نیازهای حال و آینده چه باید کرد؟ بدون «شناخت امکان های تاریخی» و قابلیت های آنچه تحقق یافته است، همچنین توجه به ظرفیت های مغفول واقع شده در گذشته، نمی توان راه نرفته را در آینده، رفت.

 

مطالب مرتبط:
+
مواجهه با تجربه جنگ؛ چرا و چگونه؟ - بخش اول

برچسب ها:

تجربه جنگ

،

جنگ آینده

،

جنگ و صلح

،

دفاع مقدس

مواجهه با تجربه جنگ؛ چرا و چگونه؟ - بخش اول

شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶

   منظور از «مواجهه تجربی»؛ صورتی از مواجهه فردی و اجتماعی بمعنای عام و خاص در حوزه موضوعات و مسایل انسانی است. به این اعتبار، تجربه و تجربه اندوزی یک امر انسانی و در زیست انسانی است. در این رویارویی‌های تجربی، قابلیت‌های درونی افراد و جامعه، در آزمون جدید و یا تکرار آن، آشکار و وضعیت جدیدی خلق می‌شود که ما به‌ازاء درونی و بیرونی دارد. تغییرات حاصل از مواجهه تجربی، موجب تمایز و تقسیم‌بندی زندگی فردی و اجتماعی به زمان و یا دوره قبل و بعد از تجربه می‌شود. برپایه توضیح یاد شده، مسیر زندگی انسان از ابتدا تا انتها، در فرآیند مواجهات تجربی شکل می‌گیرد و ادامه پیدا می‌کند. حتی در دوران کهولت و بی‌عملی نیز احتمالاً بازبینی تجربیات و آگاهی‌های حاصل از آن نیز به خلقِ جدیدی در ساحت اندیشه و گاهی مواضع و رفتار منجر خواهد شد. با مقدمه یاد شده، این پرسش وجود دارد که؛ تجربه جنگ ایران و عراق را چگونه و با چه الگویی می توان مورد نقد و بررسی قرار داد؟

   پاسخ به پرسش یاد شده، به تمهیدات نظری- روشی و پژوهشی نیاز دارد. زیرا موضوع مورد پرسش درباره یک امر اجتماعی- تاریخی و بر محور موضوع و مسئله جنگ است که یک امر استراتژیک و راهبردی است، حال آنکه توضیحات مقدمه این یادداشت، بیشتر تأملاتی تجربی درباره تجربه فردی و اجتماعی است. در ادامه نکاتی به منظور بیان مسئله و روشن شدن ضرورت های بازنگری تجربه جنگ با عراق، از نظر خواهد گذشت.

   مسئله اساسی در شناخت مواجهات تجربی این است که؛ بررسی تجربیات فردی یا اجتماعی در عین حالی که به اعتبار امر تجربی، عام است، اما در موضوعات مختلف خاص است، لذا تجربه دیگران را با نگاه بیرونی می‌توان ادراک کرد، حال آنکه در نگاه به تجربه فردی- اجتماعی خود، رسیدن به یک ادراک کلی، دشوار است، زیرا باورها و پیش‌فرض‌های ما در نگرش به پدیده‌ها، چیزی جز همان باورهای تجربی ما و مجموعه‌ای از سایر آگاهی‌های باورمند و غیرباورمند نیست. مهمتر آنکه؛ ما قادر به مشاهده تجربیاتمان با بیرون ایستادن از تجربیاتمان نیستیم، زیرا مائیت ما چیزی جز تجربیات ما نیست. به همین دلیل، گاهی قادر به استفاده از تجربیاتمان نخواهیم بود، زیرا از درون تجربه، به تجربه نمی‌توان نگریست! بعبارت دیگر درس آموزی از تجربیات و بازبینی آن، بمعنای فراروی از امر تجربه شده است، لذا تا زمانیکه در درون یک تجربه قرار داریم و با آن زیست می‌کنیم، امکان فراروی و بازبینی تجربه حاصل نخواهد شد، مگر آنکه با تجربه جدیدی مواجه شویم که بمعنای تغییر در وضعیت پیشین و قرار گرفتن در وضعیت جدید است. در این صورت، امکان بازبینی تجربیات، با نگاه از بیرون به تجربیات، فراهم خواهد شد.

   با نظر به توضیحات یاد شده و برای پاسخ به برخی از پرسش‌ها، می‌توان این فرض را پذیرفت که تجربه جنگ ایران و عراق در ابعاد مختلف، با اتمام جنگ و قرار گرفتن در وضعیت غیرجنگی و تجربه جدید، زیست فردی- اجتماعی جامعه ایران را تغییر داد. با این توضیح و با فرض امکان‌پذیر شدن بررسی تجربه جنگ با عراق، بازبینی و نقد و بررسی تجربیات جنگ با عراق، با الگوهای مختلفی امکان پذیر است:

1) می توان تجربه جنگ را در نسبت با امر جنگ در دوره تاریخی جنگ مورد بازبینی قرار داد.

2) می توان تجربه جنگ را در نسبت با شرایط صلح و ضرورت های ناظر بر دو زیست متفاوت در زمان جنگ و پس از آن، مورد بازبینی قرار داد.

3) می توان تجربه جنگ با عراق را در نسبت با جنگ در آینده، مورد بازبینی قرار داد.

   بر پایه توضیح یاد شده و بررسی تجربه در نسبت های مختلف و تطبیقی، به نظر می‌رسد هم اکنون بازبینی تجربه جنگ با عراق، در سه وضعیت و یا با سه الگوی متفاوت دنبال می‌شود که نتایج مختلفی را به همراه دارد:

1- بازبینی تجربه جنگ با عراق در نسبت با دوره جنگ، موجب اتخاذ رویکرد و روش تاریخی- عملیاتی و راهبردی شده و بیشتر بر نقد یا توجیه هر آنچه واقع شده، استوار است. بعبارت دیگر در این مواجهه قطبی و دوگانه؛ یا هر آنچه انجام شده، تماماً توجیه و از آن دفاع می شود و یا کاملاً مورد نقد قرار می گیرد. نگاه متعادل درباره تجربه جنگ با ارزیابی نتایج جنگ، هنوز شکل نگرفته است.

2- بازبینی تجربه جنگ در مقایسه با دوره پس از جنگ، موجب نگاه متفاوتی به مسئله جنگ از منظر ضدیّت آن با زندگی شده است. نظر به پیامدهای سیاسی- اجتماعی جنگ، نسل دهه 60 با وجود برخورداری از خاطرات مختلف از جنگ، از جمله جنگ شهرها، مایل به زندگی با خاطرات گذشته نبوده و برای فرار از آن، به زیست تجربی بدون جنگ تکیه می‌کند.

3- بازبینی تجربه جنگ با عراق در نسبت با جنگ آینده، بیشتر در حوزه دفاعی- امنیتی و در ساختار نظامی و اطلاعاتی، همچنین در برخی مراکز پژوهشی و تصمیم گیری مورد اهتمام است و به یک مسئله عمومی و اجتماعی تبدیل نشده است.

   با فرض صحت تقسیم بندی سه گانه و نقد و بررسی آن، آیا جامعه ایران از مشخصه های لازم برای مواجهه با یک تجربه تاریخی در نقد یک دوره و آمادگی برای مواجهه با شرایط متفاوت و یا مشابه برخوردار شده است؟ پرسش یاد شده ناظر بر اصلِ تجربه نیست، بلکه تاکید بر دستیابی به «تجربه مطلوب» است. بنابراین اصلِ  بازبینی تجربی هم اکنون حاصل شده است، زیرا با تغییر وضعیت به وضعیت و تجربه دیگر، خودآگاهی فردی- اجتماعی، با رویکرد توجیهی یا نقادانه محقق شده است. بنابراین مسئله اساسی؛ چگونگی تجربه اندوزی با معیار مطلوب است. به این اعتبار، تجربه اندوزی از جنگ، بعنوان یک «امر استراتژیک»، تنها با عیار تکرار جنگ در آینده قابل سنجش است و لذا نمی توان به صورت قطعی قضاوت کرد که آیا آنچه در این زمینه صورت گرفته و یا در جریان است، مطلوب است یا خیر؟

ادامه دارد ...

مطالب مرتبط:
+
مواجهه با تجربه جنگ؛ چرا و چگونه؟ - بخش دوم

برچسب ها:

تجربه جنگ

،

جنگ آینده

،

جنگ و جامعه

،

جنگ و صلح

تاملی بر مناقشات تاریخی

دوشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۶

اشاره:

   درهم تنیدگی مناقشات تاریخی با تداوم تاریخ، همچنین برداشت های مختلف از مفهوم تاریخ، بحث درباره وقایع تاریخی را دشوار و در عین حال پویا و پرسش زا کرده است. با وجود آنکه تفکر و روش تاریخی و تاریخنگاری در ایران، در حوزه های مختلف، به ویژه در حوزه جنگ و انقلاب، ریشه در مباحث نظری و روش شناختی دارد، ولی مشخص نیست چرا در این باره بحث و گفتگو، همچنین نقد و بررسی صورت نمی گیرد. در این یادداشت تنها در یک موضوع مشخص تلاش کرده ام طرح مسئله کنم تا زمینه نقد و بررسی فراهم شود تا در کورسوی نا امیدی شاید بارقه امید سر زند!

برچسب ها:

مناقشه در تاریخ

،

تاریخ نگاری جنگ

،

تاریخ نگری

،

روش شناسی

تأملی بر مناقشه در حوزه سیاسی- نظامی در جنگ

یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۶

  جنگ به لحاظ «ماهیت و نتایج» آن، یکی از پرمناقشه‌ترین مسایل در حیات سیاسی- تاریخی جوامع انسانی است. واکاوی علت مناقشات در کلیّت آن، ریشه در ماهیت خشونت آمیز جنگ و نتایج خسارت بار آن در صورت پیروزی و تحقیر تاریخی- فرهنگی در صورت شکست دارد. با این توضیح باید بصورت خاص این موضوع را بررسی کرد.

   به نظرم علت مناقشه در باره تصمیم گیری برای جنگ و یا میزان تخصیص منابع، همچنین زمان و چگونگی پایان دادن به آن، ریشه در دوگانگی سیاسی- نظامی دارد که در دوره جدید، هسته اصلی استراتژی را تشکیل می دهد. با فرض پذیرش تعریف استراتژی بعنوان «روش استفاده از ابزار برای رسیدن به اهداف»، همواره اهداف سیاسی جنگ بیرون از صحنه نبرد و از سوی سیاستمداران تعیین می شود. چنانکه آنها برای جنگ و صلح تصمیم گیری می کنند. اما در صحنه نبرد استفاده از تجهیزات نظامی برای پیروزی نظامی از سوی فرماندهان نظامی صورت می گیرد.

   نظر به ملاحظه یاد شده، مفهوم استراتژی برابر تعریف های رایج؛ بر «استفاده از وسایل» تمرکز دارد که نتیجه نظامی جنگ شامل پیروزی و یا شکست را روشن می کند و مسئولیت آن بر عهده فرماندهان نظامی است. در صورت پیروزی، مدیریت صحنه سیاسی و انعقاد قرارداد صلح و برگزاری جشن پیروزی، برعهده سیاستمداران است. در صورت شکست نیز سیاستمداران با استناد به نتیجه نظامی جنگ که بر عهده نظامی ها بوده است، برای پایان دادن به جنگ مذاکره و توافق می کنند. سیاستمداران در حالیکه اهداف را تعیین می کنند، در تخصیص منابع چندان اهتمام نمی‌ورزند، زیرا تنها از طریق تعیین اهداف و مواجهه با پیامدها و نتایج جنگ، با مسئله جنگ درگیر هستند. سیاستمداران در تخصیص منابع، به سایر نیازمندی های کشور توجه داشته و گاهی به آینده پس از جنگ فکر می کنند که به منابع نیاز است، بنا براین همواره به پایان جنگ بیش از ادامه آن اهتمام دارند. فرماندهان نظامی که درگیر استراتژی هستند، در حالیکه در طراحی و فرماندهی چندان مشکلی ندارند، اما همواره درباره میزان تخصیص منابع با کاستی مواجه هستند و با وجود این محدودیت ها، ملزم به تأمین اهداف نظامی و مسئول کسب پیروزی در صحنه نبرد هستند. در واقع نظامی ها در حالیکه بخش مهمی از قدرت آنها در اختیار سیاستمداران است، مسئولیت جنگ و بدست آوردن پیروزی بر عهده آنهاست.

  با این توضیح، مناقشه اصلی، ریشه در دوگانگی «تعیین اهداف سیاسی جنگ- استفاده از وسایل برای پیروزی»  دارد،  یکی بر عهده سیاستمداران و دیگری بر عهده نظامی ها است. نظامی ها نقشی در تعریف و تعیین اهداف سیاسی جنگ ندارند، مگر آنکه با پیروزی و یا شکست موجب تعدیل و یا تغییر اهداف می شوند، اما مسئولیت تعیین روش استفاده از وسایل بر تفکر و هنر فرماندهان جنگ استوار است، در حالیکه تأمین وسایل مورد نیاز در جنگ، در اختیار سیاستمداران است که متاثر از ملاحظات مختلفی برای تامین آن اقدام می کنند.

   هم اکنون بخشی از مناقشات «سیاسیون و نظامی ها» در جنگ با عراق، متأثر از همین ملاحظه است، اما به جای واکاوی ریشه های مفهومی- ساختاری آن، مناقشات به مسایل و دیدگاه های سیاسی تقلیل و مانع از فهم صورت مسئله و «درس آموزی» از آن در مواجهه با مسایل جاری ازجمله حضور نظامی ایران در منطقه شده است. هم اکنون سردار سلیمانی بعنوان یک «فرماندهِ استراتژیست»، درگیر روش استفاده از منابع و وسایل محدود برای تأمین اهداف گسترده است. وی در حالی مسئولیت نتیجه صحنه نبرد را بر عهده دارد که، نقش چندانی در تعیین اهداف و تأمین وسایل و منابع ندارد. با این توضیح در باره نتایج صحنه سوریه چگونه قضاوت خواهد شد؟

 

مطالب مرتبط:
+ تأثیر مناقشه سیاسی بر مسئله تاریخی؛ انتشار اخبار یا پیچیده کردن مسائل تاریخی؟!

برچسب ها:

مناقشه سیاسی درباره جنگ

،

سردار سلیمانی

،

استراتژی

تاریخ - تاثیر - تغییر (بخش دوم)

یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۶

   با فرض اینکه «سیاست» به معنای امر عمومی، ریشه در تاریخ و فرهنگ جامعه دارد، چگونگی شکل گیری تغییرات سیاسی و اجتماعی، از مسیر بازتفسیر تاریخ، محل پرسش است. زیرا از طرفی تاکید می شود آثار نگاشته شده تاریخی، به دلیل رویکرد و روش، تاثیر مستقیمی بر تغییرات ندارد، از سوی دیگر تصریح شده است، تغییرات از طریق باز تفسیر تاریخ صورت می گیرد. چگونه می شود در تغییرات حاصل از تاثیر گذاری تاریخ، در حالیکه آموزه های رایج تاریخی که بر آمده از نگرش تاریخی و نگارش تاریخنگاری وقایع می باشد، تاثیر مستقیم ندارد، ولی تغییرات از طریق بازتفسیر تاریخ صورت پذیرد؟ بدون پاسخ به پرسش یاد شده سازوکارهای تاثیر تاریخ در تغییرات روشن نخواهد شد. ...

برچسب ها:

تداوم در تاریخ

،

تاریخ نگری

،

تغییرات سیاسی

تاریخ - تاثیر - تغییر (بخش اول)

چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۶

اشاره:

   نقش و «تأثیرگذاری» تاریخ در ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی، یکی از مهمترین موضوعاتی است که «کارکرد تاریخ» را در حیات اجتماعی مورد پرسش قرار داده و به آزمون می گیرد. در این یادداشت به برخی از وجوه تاثیر تاریخ، از طریق آموزه های فرهنگی- تاریخی در جامعه، در ایجاد تغییر را بررسی کرده ام.

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

تحولات تاریخی

،

جعفر شیرعلی نیا

نقش استراتژیست های نظامی در جنگ با عراق چه بود؟

جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶

   با فرض اینکه مفهوم استراتژیست بر «روش» استفاده از وسایل تمرکز دارد،بنظر می رسد استراتژیست نظامی در جنگ به این معنا است که؛ فرماندهان نظامی در صحنه نبرد، روش استفاده از وسایل را برای تأمین اهداف نظامی تعیین و اجراء می کنند. در واقعیت صحنه نبرد، اهداف سیاسی امر ذهنی است که در سطح سیاسی و بیرون از صحنه نبرد، از سوی سیاستمداران تعریف می شود.  «وسایل» شامل مجموعه ای از اشیاء مادی با ظرفیت‌ و قابلیتهای مختلف است. کسانی که از اشیاء مادی با ظرفیت های مختلف، برای کشتار و تخریب، در جهت تأمین اهداف استفاده می کنند، در واقع بعنوان استراتژیست از علم و هنر فرماندهی برخوردارند. با نظر به تعاریف یاد شده این پرسش ها وجود دارد که؛

1- در برابر حمله عراق به ایران و ضرورت دفاع در برابر دشمن، چه کسانی از تجهیزات و نیروهای انسانیِ پراکنده و فاقد آمادگی، قدرت دفاعی را در برابر دشمن سامان دهی و بکار گرفتند؟ آیا غیر از این است که شکست اولیه دشمن در حمله به ایران، حاصل اندیشه و تدابیر استراتژیست های نظامی بوده است؟

2- پس از اشغال نزدیک به 20 هزار کیلومتر از سرزمین ایران و استقرار دشمن متجاوز در مناطق اشغالی و آسیب‌دیدگی روحی و فیزیکی نیروهای نظامی در مرحله دفاع در برابر دشمن، چگونه قدرت نظامی ایران بازتولید و با بکارگیری نیروها و تجهیزات موجود، ارتش متجاوز از مناطق اشغالی بیرون رانده و دچار هزیمت شد؟

3- پس از فتح خرمشهر با هدف‌گذاری سیاسی برای تنبیه متجاوز و استفاده از قدرت نظامی برای پیروزی سیاسی، فرماندهان نظامی چگونه با محدودیت منابع و نیروی انسانی، در برابر دشمن که از افزایش تصاعدی توان نظامی برخوردار بود، مناطق مختلفی را تصرف و دشمن را تحت فشار قرار دادند؟

   به نظر می رسد «نحوه پایان جنگ» که ریشه در عدم تناسب منابع تخصیص یافته با اهداف داشت و این موضوع بر عهده سیاستمداران بود، اهمیت نقش قدرت نظامی و فرماندهان استراتژیست در جنگ و کسب پیروزی ها نادیده گرفته شده است. امروز بازتولید قدرت دفاعی- تهاجمی و بازدارنده ایران، مستلزم بازنگری در تعریف نقش قدرت نظامی و فرماندهان استراتژیست در جنگ با عراق و استفاده از درس‌های آن در تحولات جاری در منطقه، همچنین در برابر جنگ آینده است.

برچسب ها:

فرماندهان جنگ

،

جنگ ایران و عراق

،

استراتژیست نظامی

تأملی بر پایان جنگ با پذیرش قطعنامه 598 در مقایسه با دفاع در آغاز جنگ

چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۶

اشاره:

   تجربه دفاعی ایران در جنگ با عراق، هم اکنون زیرساخت و شاکله قدرت بازدارندگی و ساختار دفاعی کشور را شکل داده است. جنگ در خاک عراق، در امتداد تجربه جنگ دفاعی- آزادسازی ادامه یافت، اما به دلیل نحوه پایان جنگ، از طریق پذیرش قطعنامه 598، کارکرد و تأثیر «جنگ تهاجمی- تعاقبی»، مورد پرسش قرار گرفته است. حال آنکه توسعه و تعمیق قدرت منطقه‌ای ایران، بدون رفع ابهامات مفهومی و تاریخی در این حوزه و ایجاد ساختار مناسب، حاصل نخواهد شد. نظر به اهمیت مسئله یاد شده، به مناسبت فرارسیدن پذیرش قطعنامه، موضوع مورد بحث در یادداشت حاضر بررسی شده است.

برچسب ها:

قطعنامه 598

،

پایان جنگ

،

دفاع مردمی

،

ادامه جنگ

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها