چگونگی ارزیابی رخدادها و شخصیت‌های تاریخی

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۷

   ارزش‌گذاری و قضاوت درباره اندیشه‌ها و اقدامات افراد و نهادها، همچنین وقایع تاریخی امری است که بصورت جاری صورت می‌گیرد و جریان دارد. مهمترین عامل موثر در ایجاد و امکان ارزش‌گذاری، گذشت زمان و تغییر در شرایط است. در واقع با گذشت زمان و مشاهده آثار و نتایج، می توان بر تاریخ نور تاباند و آن را مورد باز بینی قرار داد.

فرضاً امروز نقش مرحوم آیت الله هاشمی، شهید صیاد شیرازی و یا تأثیر عملیات بیت المقدس، همچنین حوادث ماه های پایانی جنگ  چگونه قابل ارزیابی است؟ در اینجا حداقل دو روش و رویکرد وجود دارد: یکی؛ بررسی تاریخی و با نظر به شرایط زمانی واقعه است. دیگری؛ تداوم تأثیرگذاری در مواجهات جدید و آینده است. دوگانگی یاد شده با فرض تاثیر واقعه و افراد در زمان واقعه و یا پس از آن می باشد.

روش اول برای افراد، نهادها و رخدادها قابل انجام است، در حالیکه روش دوم بیشتر برای افراد قابل استفاده است. در واقع با مواجهه با وقایع و چالش‌های تصمیم گیری و اقدام، نقش افراد و الگوهای تاریخی در مواجهات مورد بازبینی و توجه قرار می‌گیرد. به این اعتبار، «ماندگاری و تأثیرگذاری»، مهمترین شاخص برای ارزیابی نقش افراد، نهادها و رخدادهای تاریخی است. واقعه در زمان رخ می دهد و ابعاد وجودی اشخاص نیز در زمان بسط پیدا می کند. بنابراین با گذشت زمان و تغییر شرایط، میزان تأثیرگذاری و ماندگاری نقش افراد و نهادها، همچنین وقایع تاریخی را می توان مورد ارزیابی قرار داد.

برچسب ها:

ارزیابی وقایع تاریخی

،

شخصیت ها در تاریخ

،

تأثیر تاریخ

اکنون یا گذشته؟

شنبه ۹ تیر ۱۳۹۷

   نسبت تجربه گذشته در جنگ با عراق، با امر جاری و آینده چیست؟ فرض بر این است که؛

1- مطالعه تاریخی با نظر به «گذشته تاریخی» و بدون توجه به حال و آینده، تاریخ را محصور به گذشته و بی استفاده خواهد کرد.

2- رویکرد «اکنون زدگی» نیز بمعنای بی توجهی به گذشته و تجارب آن، همچنین چشم اندازهای احتمالی در آینده، موجب بی ریشه گی و بی اینده گی خواهد شد.

بنابراین غلبه گذشته گرایی و اکنون زدگی، فهم ما را در مواجهات اساسی از مسائل استراتژیک و سرانجام آن، در مواجهه با مسائل اساسی در آینده به چالش خواهد گرفت. با نظر به مفروضات یاد شده پرسش این است که؛

1- اگر «اکنون» ریشه در گذشته دارد، چگونه می توان توازن میان گذشته - حال را برقرار کرد؟

2- اگر بررسی های تاریخی در گذشته راهنمای برون رفت های تاریخ ساز در آینده است، چگونه باید تجربه گذشته را مورد مطالعه قرار داد؟

3- اگر تاریخ گذشته از مسائل و ضرورت های کنونی پشتیبانی نکند، آیا تاریخ با جزئیات آن، جز داستان و خاطراتی برای فراغت و گذشت زمان، ارزش دیگری دارد؟

4- اگر برای برون رفت از شرایط کنونی، از تجربه تاریخی نتوانیم استفاده کنیم، پس نسبت تجربه گذشته با آینده چیست؟

برچسب ها:

تجربه جنگ

،

امر استراتژیک

،

گذشته گرایی

جنگ ایران و عراق و پرسش های بنیادین

دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷

   پرسش‌های بنیادین جنگ ایران و عراق کدام است؟ فرض بر این است که طرح پرسش در هر حوزه‌ای بمعنای واکاوی و به چالش گرفتن پارادایم غالب و توانمندی‌های پاسخگویی برای حفظ و دفاع از روندهای جاری است. پرسش‌گری در موضوعات فکری و عملی، بویژه جنگ ایران و عراق، در واقع قدرت و انسجام درونی، همچنین پویایی بیرونی پارادایم غالب را نشانه می رود. به این اعتبار، پرسش‌ها را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

1 - «پرسش‌های درونی» برآمده از ماهیت و ذات واقعه است، به این معنا که اگر حادثه واقع نمی شد، پرسش درباره آن موضوعیت نداشت، و متقابلا واقعه بدون این پرسشها برای بررسی موضوعیت ندارد، زیرا پرسش بخشی از واقعه است.

 2- «پرسش‌های بیرونی» بیشتر نسبت واقعه را بعنوان یک متغیر، همانند هر متغیری، در نسبت با امر دیگری که بر آن تاثیر گذاشته است، مورد توجه قرار می دهد. چنین نگرشی حاصل تاثیرگذاری واقعه است و به این اعتبار همانند بسیاری از مسائل دیگر، بررسی آن موضوعیت پیدا می کند. 

 پرسش‌های بنیادین درباره جنگ ایران و عراق، بمعنای منازعه فکری و آگاهانه درباره نتایج مبهم و یا پنهان و آشکار، درباره کارکرد و نتایج سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ با عراق است. استفاده از پسوند بنیادین برای پرسش های جنگ، به دلیل تأکید بر نتایج کلی جنگ، همچنین تأثیر ماندگار آن در ابعاد و سطوح تاکتیکی، عملیاتی و راهبردی است. با تقسیم پرسش‌های بنیادین در حوزه جنگ ایران و عراق به دو سطح درونی و بیرونی، می‌توان صورت‌بندی زیر را انجام داد:

1- «پرسش از درون» تابع منطق پیروزی و شکست در جنگ، همچنین کارکرد قدرت نظامی در تأمین اهداف عملیاتی در صحنه نبرد است. هرگونه پرسش نقّادانه درباره جنگ، با نظر به کارکرد قدرت نظامی برای تأمین اهداف سیاسی- نظامی، صورت می گیرد. بنابراین پرسش های بنیادین با منطق درونی، ناظر بر نتایج نظامی جنگ در هر عملیات و در کلیّت آن است.

2- «پرسش از بیرون» تابع نسبت جنگ با سیاست و جامعه است که بر کارکرد و تأثیرات سیاسی- اجتماعی جنگ تمرکز دارد. بدون توجه به این موضوع، فلسفه وجودی جنگ نادیده گرفته خواهد شد. مفهوم جنگ گرچه به دلیل استفاده از ابزار نظامی و نتایج آن در صحنه نبرد است، اما بدون توجه به کارکرد و نتیجه جنگ بر جامعه و سیاست، تفاوت جنگ و صلح مخدوش خواهد شد.

با توجه به تعریفی که از پرسش های بنیادین با تقسیم بندی درونی و بیرونی صورت گرفت، می توان رویکرد و روش‌های مطالعاتی موجود در بررسی و مطالعه جنگ ایران و عراق را مورد نقد و بررسی قرار داد:

1- مطالعات تاریخی در ابعاد سیاسی- نظامی، به دلیل بررسی جزئیات وقایع به روش مستند و نقلی، همچنین بررسی تحلیلی از روندها و تحولات، بیشتر با منطق درونی جنگ انطباق دارد، زیرا وقایع و تحولات را در منظر نتایج جزیی و کلی جنگ مورد بررسی قرار می دهد.

2- مطالعات نظامی و راهبردی در ابعاد سیاسی و جامعه شناختی، به دلیل بررسی تأثیر متغیّر جنگ بر سیاست، جامعه و قدرت، به روش تحلیلی و با ارجاع به داده‌های تاریخی، بیشتر با منطق بیرونی جنگ انطباق دارد، زیرا وقایع و مسایل جنگ را در نسبت با امر دیگری مورد بررسی قرار می دهد.

به نظرم مطالعات جنگ ایران و عراق همچنان با منطق درونی صورت می‌گیرد و هنوز نگرش «واقعه محور» مانع از تحلیل نتایج نظامی و کلیّت جنگ است. ضمن اینکه هنوز در سطح راهبردی، نسبتِ جنگ با انقلاب، سیاست و جامعه مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است. زیرا بدون عبور از منطق درونی و پاسخ به پرسش‌های اساسی آن، نمی توان متغیّر جنگ را در نسبت با امر دیگری، ازجمله جامعه و سیاست مورد مطالعه قرار داد و به پرسش های بنیادین آن پاسخ داد.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به پرسش های جنگ

برچسب ها:

پرسش های جنگ

،

روش بررسی

پرسشگری در تاریخ شفاهی

پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۷

   پرسشگری و طرح پرسش در روش تاریخ شفاهی چگونه باید باشد؟ به نظر می رسد در تاریخ شفاهی، دو دسته پرسش را با دو هدف متفاوت می توان طرح و دنبال کرد:

1- برای بررسی و آشکار شدن جزئیات تاریخی و نقش ها، باید از پرسش‌های تشریحی استفاده کرد که موجب می شود راوی واقعه با دقت بیشتری جزئیات را بیان کند. ملاحظه یاد شده، استحکام روایت شفاهی و نقش راوی واقعه، همچنین عوامل مختلف را روشن می‌کند. مهمتر آنکه مانع از تحقق این عامل روانی خواهد شد که راوی واقعه برابر باورهای خودساخته حاصل از مشاهده و عمل، واقعه را آن گونه که تمایل دارد روایت کند. مهمتر آنکه باید با کسانیکه از آنها نام برده می شود، برای ارزیابی چگونگی نقش آنها و میزان صحت گفتارها، گفتگو کرد، حال آنکه چنین اقدامی به دلائل مختلف کمتر صورت می گیرد.

2- برای بررسی‌های تحلیلی، به معنای ارتباط وقایع و پدیده‌ها با یکدیگر، باید پرسش‌ها را بمنظور تعریف و تعیین مسایل طرح کرد. در این نوع پرسش‌ها، «مسئله» و نه واقعه، راهنمای طرح پرسش و پاسخ است. غلبه وجه تحلیلی، امکان استفاده از روش انتقادی را فراهم کرده و از این طریق «تاریخ شفاهی انتقادی» شکل خواهد گرفت.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به تاریخ شفاهی

برچسب ها:

تاریخ شفاهی

،

نقد تاریخی

،

پرسشگری

روش مواجهه با مسایل راهبردی و نسبت آن با تجربه دوره جنگ

یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۷

   پرسش مورد بحث این است که تجربه کنونی ایران در حوزه مسایل نظامی و راهبردی چه نسبتی با تجربه دوره جنگ با عراق دارد؟ پاسخ به پرسش مورد بحث را با این فرض بررسی خواهم کرد که آنچه هم اکنون جریان دارد، در امتداد تجربه پیشین صورت می گیرد.

جنگ با عراق در چارچوب مفهوم جنگ دفاعی و به منظور دفاع از نظامِ برآمده از انقلاب و تمامیت ارضی کشور انجام شد. پس از آزادسازی مناطق اشغالی، جنگ دفاعی در چارچوب انقلاب، به جنگ تهاجمی تغییر کرد. به این معنا که با استفاده از قدرت نظامی، برای سقوط صدام با پیروزی نظامی اقدام شد.

آنچه بعنوان جنگ طولانی از آن یاد و نسبت به آن انتقاد می شود، در واقع چالش ها و ناتوانی در دستیابی به پیروزی نظامی بر عراق، همانند آنچه که آمریکا در عراق و با سقوط صدام انجام داد، می باشد. مسئله اصلی در جنگ با عراق، شکاف میان واقعیات جنگ با ادراک جامعه از قدرت ایران بود. چنانکه با حملات عراق و بازپس‌گیری مناطق تصرف شده، جامعه دچار شوک و بهت شد و همچنان در همین مسیر به نقد و پرسشگری ادامه داده است.

هم اکنون حضور منطقه ای ایران در چارچوب برخورداری از موقعیت جدید منطقه ای، به چارچوب فکری مناسبی نیاز دارد تا از ضرورت های این حضور و پیامدهای آن پشتیبانی کند. تقلیل قدرت منطقه ای ایران به مناقشات سیاسی- اجتماعی در داخل کشور ، مانع از پشتیبانی ساختارهای سیاسی- اجتماعی و افکار عمومی از این موقعیت تاریخی و بی همتا خواهد شد. موقعیت استراتژیک به ادراک و حمایت استراتژیک نیاز دارد و این مهم از طریق مناقشات سیاسی حاصل نخواهد شد، بلکه به اجماع سیاسی و اجتماعی، بر پایه «خرد استراتژیک» نیاز دارد.

به این اعتبار، به نظرم الگوی فکری- رفتاری و گفتمان رسانه ای ایران در موضوع حضور و قدرت منطقه ای ایران که از نظر تاریخی کم نظیر است، همانند مرحله جنگ در خاک عراق پس از فتح خرمشهر و بیشتر در چارچوب مفهوم دفاعی است. شکاف کنونی و تداوم آن در صورت مواجهه با رخدادهای حاصل از حضور ایران در منطقه، پیامدهای نامطلوبی خواهد داشت که مدیریت آن در سطح منطقه و در داخل کشور دشوار خواهد بود.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به مسایل راهبردی جنگ

برچسب ها:

تجربه جنگ

،

امر استراتژیک

،

مسایل راهبردی جنگ

روش بررسی جنگ

دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷

  با فرض اینکه روش  در بررسی موضوعات مستقل نیست، بلکه  تابع  مسئله است، این پرسش وجود دارد که؛ مطاله جنگ ایران و عراق از حیث تاریخی برای مطالعه موضوعیت دارد یا به اعتبار ماهیت جنگ، محل پرسش و بررسی است؟ اگر جنگ به اعتبار وجه تاریخی موضوعیت داشته باشد، «روش» بررسی مستند- نقلی درباره حوادث سیاسی و عملیات‌های نظامی، در چارچوب رویکرد تاریخی موضوعیت دارد. چنانکه امروز وجه غالب در مطالعات جنگ توسط ارتش و سپاه، استفاده از همین روش است. به نظرم حتی اگر جنگ موضوع مطالعات تاریخی باشد، با فرض اینکه علم تاریخ، علم تبیین تغییرات است، می‌توان با روش متفاوت از روش‌های کنونی، مطالعات تاریخی را با نظر به «چرایی و چگونگی تغییرات» و مهمتر از آن؛ «پیامدها و نتایج» آن مورد بررسی قرار داد.

در صورتی که  جنگ مسئله تکرار پذیر در آینده فرض شود، روش بررسی تاریخی که بیشتر تحت تاثیر ملاحظات سیاسی و اجتماعی شکل گرفته است، روش مناسبی نخواهد بود، زیرا نه تنها ماهیت جنگ را آشکار نخواهد کرد، بلکه به پرسشهای ناظر بر امکان تکرار پذیری تکرار جنگ در آینده پاسخ نخواهد داد. تنها در یک صورت روش بررسی تاریخی موجه و قابل دفاع است که، مسئله جنگ به مسئله سیاسی و اجتماعی تقلیل یابد. تحقق چنین تحولی مانع از فهم مسئله جنگ و ایجاد آمادگی و توانمندی برای مواجهه با جنگ در آینده خواهد شد.

برچسب ها:

مسئله جنگ

،

ماهیت جنگ

،

روش بررسی تاریخی

پیوستگی تحولات جنگ و پرسش های آن

چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷

   با فرض اینکه جنگ سه مرحله متمایز دارد که شامل: زمینه‌ و ریشه‌ها، فرآیند تحولات در جریان جنگ و نحوه پایان و پیامدها می باشد این پرسش وجود دارد که؛

1- زمینه‌های جنگ در چارچوب تحولات برآمده از انقلاب در ایران و منطقه، چه تأثیری بر ماهیت جنگ و فرآیند شکل‌گیری آن داشت؟

2- نحوه وقوع جنگ و نتایج اولیه آن، چه تأثیری بر ادامه جنگ و تحولات آن داشت؟

3- روند تحولات جنگ چه تأثیری بر شکل‌گیری موازنه نظامی، طولانی شدن جنگ و سرانجام نحوه پایان آن داشت؟

4- نحوه پایان جنگ و پیامدهای آن چه تأثیری بر نگرش جامعه ایران بر مفهوم جنگ و تجربه جنگ با عراق داشته است؟

برچسب ها:

پرسش های جنگ

،

تحولات جنگ

،

جنگ ایران و عراق

جنگ و «تاریخ فرهنگی» یا فرهنگ، و «مطالعات فرهنگی»؟

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷

   حمله غافلگیرانه عراق به ایران، واکنش دفاعی جامعه ایران را برانگیخت و به این اعتبار، فرهنگ و مناسبات حاکم بر جامعه ایران را که با انقلاب دگرگون و در حال شکل گیری بود، تحت تأثیر متغیّر خارجی جنگ  تغییر کرد و بر اثر جنگ طولانی نهادینه شد. بر همین اساس تقسیم بندی دوره‌های تاریخی، به قبل و بعد از جنگ، به اعتبار تغییرات فرهنگی- ساختاری، به تاثیرات عمیق و پایدار آن،موضوع قابل توجهی است که تا کنون کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. در واقع رویکرد سیاسی و نظامی به جنگ، مطالعات فرهنگی-اجتماعی را در حاشیه قرار داده است، حال آنکه با گذشت سه دهه از زمان پایان جنگ، همچنان جامعه ایران درگیر پیامدهای جنگ با عراق است.

   هم اکنون در چارچوب رویکرد فرهنگی- معنوی به جنگ، بیشتر سلوک فردی- اجتماعی جامعه ایران و نظام ارزشی حاکم بر تفکر و رفتارها رزمندگان و جامعه ایران در مواجهه با جنگ، مورد بررسی قرار می گیرد. بر پایه توضیحات یاد شده و آنچه هم اکنون در حوزه مطالعات جنگ جریان دارد،این پرسش وجود دارد که؛ جنگ بعنوان یک تهدید و متغیر خارجی چه نسبتی با مسئله فرهنگ و جامعه ایران داشته است؟ در پرسش یاد شده، مسئله اصلی؛ بررسی دو موضوع متفاوت در نگرش به نسبت فرهنگ و جامعه، با جنگ است. در واقع مسئله این است که؛ «تأثیر جنگ بر فرهنگ» یا «تأثیر فرهنگ بر جنگ»، کدام یک موضوع بررسی است. بعبارت دیگر در واکاوی نسبت جنگ با فرهنگ، مفروض و پرسش اصلی؛ فرهنگ است یا جنگ؟ تفاوت در مسئله مورد بحث این است که، اگر مسئله جنگ باشد، فرهنگ بمثابه الگوهای فرهنگی و رفتاری جامعه ایران در نگرش و واکنش به جنگ، چه تأثیری از جنگ پذیرفته است؟ پاسخ به پرسش یاد شده، بمعنای تاثیر جنگ بر فرهنگ را می توان در چارچوب مفهوم « تاریخ فرهنگی جنگ» بررسی کرد. حال آنکه اگر موضوع مورد بررسی فرهنگ باشد، در واقع تأثیر الگوی فرهنگی جامعه ایران در واکنش به مسئله جنگ، بعنوان « مطالعات فرهنگی جنگ» موضوعیت دارد. بنظرم پاسخ به پرسش طرح شده و تعریف مسئله، به دو اعتبار اهمیت دارد:

1) به اعتبار «تأثیر جنگ بر فرهنگ» و مناسبات حاکم بر جامعه ایران پس از پیروزی انقلاب، منجر به تبیین یک دوره تاریخی از منظر مناسبات فرهنگی- اجتماعی ایران، در ذیل مفهوم « تاریخ فرهنگی جنگ» خواهد شد.

2) به اعتبار «تأثیر فرهنگ جامعه ایران بر جنگ»، واکنش های احتمالی جامعه ایران را در برابر جنگ مجدد، قابل پیش بینی، همچنین هدایت پذیر خواهد کرد. با این ملاحظه بایدبررسی های لازم در ذیل مفهوم «مطالعات فرهنگی جنگ»  انجام شود.

   بنظرم هم اکنون آنچه که در حوزه «مطالعات فرهنگی جنگ» صورت می گیرد، بدون تعریف و تعیین مسئله پیش رو و علت توجه به آن، جریان دارد. زیرا  رویکرد و روش کنونی، از طریق مصادره نظریه تاریخ فرهنگی در غرب و ترجمه آن، با تقلیل مسائل اساسی جامعه ایران است که، با توجه به خاستگاه آن، میزان انطباق آن با نیازمندیها و مسائل جامعه ایران محل پرسش است. بنظرم به جای استفاده از روش کنونی در مطالعات فرهنگی جنگ، از طریق تقلیل مسائل در ذیل یک نظریه، باید با مطالعات تاریخ فرهنگی جنگ، تجربه جامعه ایران را در برابر جنگ با عراق، صورت بندی و در قامت یک نظریه ارائه کرد.

برچسب ها:

مطالعات فرهنگی

،

تاریخ فرهنگی

،

جنگ ایران و عراق

تبیین یک تجربه؛ در چارچوب کدام رویکرد و روش؟

شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷

   مسایل اساسی تجربه شده در جنگ با عراق را بر اساس کدام مبانی نظری می‌خواهیم توضیح داده و تبیین کنیم؟ نظریه‌ها و روش‌های مختلفی وجود دارد که به برخی از موارد آن اشاره خواهم کرد:

1- عملکرد دشمن

2- فرهنگ و اعتقادات، همچنین رفتار جامعه ایران

3- مدیریت سیاسی کشور در تصمیم گیری و اقدام

4- قدرت دفاعی- امنیتی کشور برای دفاع- آزادسازی

5- تناسب میان تخصیص منابع با اهداف

6- ...

برچسب ها:

مسایل اساسی جنگ

،

تجربه جنگ

نسبت ما و تاریخ

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷

   آیا ما از تاریخ می آموزیم؟ طرح این پرسش بمعنای تردید در آموختن از تاریخ است، به همین دلیل وجه سلبی آن مبنی بر نیاموختن از تاریخ، در طرح پرسش نادیده گرفته شده و به نوعی در تقدیر این پرسش قرار دارد و احتمالاً می تواند پاسخ آن هم باشد. فرض من بر این است که ما از تاریخ نمی آموزیم و بهمین دلیل تاکید می شود باید از تاریخ آموخت.

 در مواجهات تاریخی که بصورت نسلی صورت می گیرد و تغییر می کند، نسل حاضر در یک واقعه تاریخی با روندهای تاریخی بصورت تدریجی به تمامیت می‌رسند، اما نسل‌های بعد خود را استثناء پنداشته و تصور می‌کنند با گذشتگان تفاوت دارند و این تفاوت به دلیل برتری بر آنهاست. در نتیجه هر نسلی در مواجهات تاریخی و تجربه آن از نو شروع می کند! شاید بهمین دلیل رویکرد نقادانه و نفی گذشته به جای استفاده از آن بیشتر مورد توجه و تاکید قرار می گیرد. با این توضیح چرا این گزاره شکل گرفته است که؛ باید از تاریخ آموخت؟ آیا نیاموختن از تاریخ، موجب تأکید بر گزاره «آموختن از تاریخ» نشده است؟!

برچسب ها:

وقایع تاریخی

،

آموختن از تاریخ

جنگ دفاعی یا پیشبرد اهداف استراتژیک با جنگ؟

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۷

   تجربه جامعه ایران در برابر تجاوز عراق و شکل‌گیری فرهنگ مقاومت مردمی، گرچه در واکنش به حمله عراق به ایران صورت گرفته است، اما اگر این فرض را بپذیریم که ادراک و عمل، ریشه در تجربه تاریخی و مناسبات، همچنین شرایط سیاسی- اجتماعی دارد، این پرسش وجود دارد که؛ واکنش جامعه ایران در برابر تجاوز عراق در چارچوب چه مفاهیم و تجربه ای قابل صورتبندی است؟ در واقع جامعه ایران که در شرایط انقلابی و پس از پیروزی انقلاب قرار داشت، تجاوز عراق را بمثابه حمله به انقلاب ارزیابی کرد و این موضوع موجب شکل گیری فرهنگ مقاومت همه جانبه در برابر متجاوز شد و از این طریق مفهوم جنگ دفاعی شکل گرفت و جنگ جایگزین انقلاب شد.

   پس از اتمام جنگ ایران و عراق، تهدید نظامی ایران به بهانه موضوع هسته ای طی یک دهه گذشته و تداوم آن در موضوعات و مسایل منطقه ای، موضوع جنگ را به جای «حمله به انقلاب» که با تجاوز عراق به ایران شکل داد، بر «مهار قدرت ایران در منطقه» متمرکز کرده است. همچنین در گذشته فروپاشی قدرت نظامی و سیاسی ایران بر اثر پیروزی انقلاب، بمثابه فرصت برای حمله به ایران ارزیابی می شد، در حالیکه امروز قدرت ایران و توسعه آن در منطقه، محمل تهدید نظامی و حمله قرار گرفته است.

   با نظر به تغییر موقعیت ایران از «شرایط انقلابی» و ضعف های ناشی از فروپاشی ساختار و تغییر در ماهیت قدرت به «موقعیت استراتژیک در منطقه» که با برخورداری از قدرت نفوذ و تأثیرگذاری همراه شده است، جنگ آینده و ضرورت سامان دهی قدرت دفاعی و تهاجمی در برابر آن، صرفاً با مفهوم «جنگ دفاعی» که برآمده از تجربه جنگ با عراق است، قابل صورتبندی و طراحی نیست و باید در چارچوب دیگری از جمله مفهوم « ثبات بخشی در منطقه و رقابت استراتژیک» مفهوم بندی شود.

برچسب ها:

جنگ آینده

،

جنگ و سیاست

،

قدرت منطقه ای ایران

تبیین جنگ ایران و عراق؛ چرایی وقوع یا پیامدهای تغییر؟

چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۷

  هم اکنون تبیین جنگ ایران و عراق در پاسخ به چرایی و چگونگی وقوع جنگ صورت می گیرد. بنظرم تاکید بر توصیف و چرایی وقوع جنگ، موجب به حاشیه راندن تغییرات حاصل از جنگ در جامعه ایران و در نتیجه بی توجهی به میزان احتمال تکرار پذیری جنگ در آینده،  خواهد شد. بنابراین با تغییر شرایط و تغییر نسل، موضوع بررسی ها، به موازات بررسی مسئله وقوع جنگ، باید «تغییرات و پیامدهای جنگ» در ابعاد مختلف باشد.

برچسب ها:

جنگ و جامعه

،

پیامدهای جنگ

،

تکرارپذیری جنگ

تداوم تاریخ، در حصر زمان تاریخی

جمعه ۲۴ فروردین ۱۳۹۷

   وقایع تاریخی در زمان، محصور و متوقف نمی‌شود. فرضاً تاریخ انقلاب و جنگ، به زمان های مختلفی شامل زمینه ها، وقوع و برخی حوادث و تحولات نسبت داده می‌شود. در واقع «تاریخ تقویمی» نمایندگی «وقایع تاریخی» را بر عهده می گیرد. با وجودیکه تصور می‌شود تاریخ محصور در زمان گذشته و تاریخ تقویمی است، اما همواره با «روایت‌های اکنونی» از گذشته بصورت شفاهی، نوشتاری و هنری در ابعاد مختلف مواجه هستیم. در حالیکه امری را به زمان گذشته و زمان- مکان خاص محدود کرده و به آن نسبت می‌دهیم، اما معانی متفاوت و رو به تغییر را از واقعه، در زمینه ها و با روش های مختلف، می‌پذیریم. معما و یا مسئله اساسی چگونگی ثبات و در عین حال تغییر و تداوم در تاریخ است. با این توضیح، مسئله چیست؟ چرا معنایی که از وقایع تاریخی همواره در حال تغییر است، در زمان تقویمی محدود شده، قرار می‌گیرد؟ به عبارت دیگر؛ ثبات در تاریخ تقویمی، چگونه با تحول در روایت‌های تاریخی در کنار هم قرار گرفته است؟

1- در پاسخ اولیه به پرسش مورد بحث می توان تاکید کرد که؛ در بررسی های تاریخی درباره وقایع، موضوعات و مسایل اساسی، با ارجاع به زمان و ثابت فرض کردن آن صورت می گیرد، مگر آنکه «زمان وقوع»، محل نزاع و پژوهش باشد. در عین حال در این پژوهش ها، روایت جدیدی ارایه می شود که با آنچه زمان واقعه و یا پس از آن مطرح شده است، نوعاً تفاوت دارد و گاهی این موضوع از منظر تعریف مفهوم «تحریف در تاریخ» محل بحث و مناقشه قرار می گیرد. مهم آن است که تفاوت در تفسیر و روایت‌ها، هیچگاه تأثیری بر تغییر زمان تقویمی ندارد. مگر آنکه زمان وقوع، محل پژوهش قرار گرفته باشد.

2- علاوه بر اینکه علت تغییرناپذیری زمان تقویمی و تغییرپذیری تفسیری- روایتی از واقعه، محل بحث و نیازمند پژوهش است، اما علت اینکه چرا و چگونه روایت ها و تفسیر از واقعه تغییر می کند، نیازمند بررسی است. هم اکنون زمان تقویمی وقوع جنگ همچنان ثابت و 31 شهریور سال 1359 است، اما تفسیر و روایت ها از وقوع جنگ تغییر کرده است. علت این تغییر و نتیجه آن چیست؟ پرسش یاد شده و پاسخ به آن، به این اعتبار اهمیت دارد که ناظر بر تاریخمندی انسان و جوامع انسانی است. چنانکه در یادداشت دیگری نوشتم، در هر صورت تاریخ، تاریخ است، هر چند با مناقشه و تحریف همراه است.

برچسب ها:

روایت های اکنونی

،

تاریخ تقویمی

،

حصر زمان

مفهوم جنگ به کدام اعتبار؟ دفاعی یا استراتژیک؟

یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۷

   تجربه جنگ با عراق هم اکنون با رویکرد و روشهای متفاوت صورت‌بندی می شود. این تجربه نه تنها بمثابه یک امر استراتژیک در گذشته نادیده گرفته می‌شود، بلکه نسبت تجربه پیشین با وضعیت کنونی و آینده نیز مورد تأمل قرار نمی گیرد. به نظرم جنگ به اعتبار ماهیت آن، یک امر استراتژیک و مخاطره آمیز است که هویت و موجودیت یک جامعه را به مخاطره می اندازد و بعنوان ابزار و برای توسعه قدرت نیز بسیار پرهزینه، مخاطره آمیز و با ریسک همراه است. چنانچه پیش از این نوشته ام رویکردهای موجود به تجربه جنگ با عراق به نقد و بررسی نیاز دارد:

1- آنچه از نظر سیاسی و تاریخی از سوی جامعه ایران در برابر جنگ ایران و عراق صورت گرفت، یک واکنش دفاعی با انگیزه های سیاسی- اعتقادی در برابر تجاوز عراق بود. چنانکه هم اکنون «نگرش دفاعی» تفکر عمومی را درباره تجربه جنگ با عراق شکل داده است. در چارچوب رویکرد یاد شده نمی توان همه تحولات جنگ هشت ساله را تبیین کرد و به این معنا، ماهیت جنگ بمثابه یک امر استراتژیک نادیده گرفته شده است.

2- در واکنش به تحولات سیاسی- راهبردی جنگ و نتایج آن، رویکرد سیاسی- انتقادی نسبت به تصمیمات درباره ادامه و پایان جنگ، شگل گرفته است. در واقع کاستی های موجود در تبیین کلیه تحولات جنگ، منجر به شکل گیری تفکر سیاسی- انتقادی شده است.

3- شکل گیری رویکرد فرهنگی- معنوی، بیش از آنکه بر ماهیت جنگ متمرکز باشد، بیشتر بر سلوک فردی رزمندگان تأکید دارد، بدون اینکه شرایط سیاسی- نظامی جنگ را مورد توجه قرار بدهد. به این اعتبار رویکرد فرهنگی- معنوی بیشتر در ذیل تفکر جنگ دفاعی قابل توضیح است.

4- تلاش های گسترده پژوهشی ارتش و سپاه نیز با توجه به نقش آنها در جنگ و مسئولیت دفاع از تمامیت ارضی و ثبات سیاسی کشور، بیشتر تاریخی- عملیاتی و ناظر بر تحولات و نقش سازمانی در جنگ است و هنوز با بررسی های راهبردی فاصله دارد. با این توضیح، با تجربه جنگ پیشین، برای مواجهه با شرایط مشابه در آینده، چه باید کرد؟

برچسب ها:

جنگ دفاعی

،

پژوهش درباره جنگ

،

تجربه جنگ

،

امر استراتژیک

کدام رهیافت برای مطالعه جنگ؟

سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۷

   نظر به اینکه هم اکنون از رهیافت های متفاوتی برای مطالعه جنگ ایران و عراق استفاده می شود، این پرسش وجود دارد که کدام رهیافت مناسب است؟ پاسخ به پرسش یاد شده تا اندازه ای دشوار است، زیرا شکل گیری رهیافت ها در عمل تابع نیازها و رویکردهای متفاوت است. به این اعتبار پاسخ به پرسش یاد شده تابع رویکردهای متفاوت خواهد بود و تا اندازه ای شاید شخصی باشد. در عین حال می توان با تاکید بر ماهیت جنگ و کارکرد و پیامدهای آن رویکردهای مطالعاتی را مورد تاکید قرار داد. فرض من بر این استکه رویکردهای کنونی را در سه دسته، به شرح زیر می توان تقسیم بندی کرد:

1- مطالعه تاریخی به روش مستند و نقلی، بر محور واقعه در زمان و مکان

2- تمرکز بر عنصر فرهنگی- اعتقادی و تحول روحی- معنوی در افراد و جامعه

3- مطالعه موضوعی با تمرکز بر وقایع و مسایل سیاسی و نظامی جنگ

   به نظرم رهیافت اول بیشتر با روش مطالعه سنتی تاریخ در ایران منطبق است. در حالیکه رهیافت دوم بیشتر بر منطق جنگ دفاعی و مردمی استوار است. رهیافت سوم ناظر بر بررسی راهبردی است که کمتر مورد توجه است و تنها از حیث برخی تصمیمات سیاسی، از جمله ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و برخی موضوعات دیگر مورد نقد قرار می گیرد.

برچسب ها:

مطالعات جنگ

،

جنگ ایران و عراق

،

رهیافت های نظری

برای تحول در مطالعات جنگ ایران و عراق چه باید کرد؟

دوشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۷

   پیش از این در نقد رویکردها و روش‌های کنونی در مطالعه جنگ ایران و عراق، شامل؛ رویکرد تاریخی- عملیاتی، رویکرد فرهنگی- معنوی و رویکرد سیاسی- انتقادی، در سایت و یا نشریات، همچنین کتاب «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق؛ پیش درآمدی بر یک نظریه»، مباحثی را نوشتم. در این یادداشت و در پاسخ مستقیم به پرسشی که جای عنوان یادداشت را گرفته است، بر این باور هستم که تا مسئله مطالعات جنگ ایران و عراق روشن و تعریف نشود، هیچ گونه تغییر در روش صورت نمی‌گیرد، زیرا روش تابع مسئله است و مسئله ناظر بر رویکرد و نحوه نگرش به موضوع است.

به این اعتبار، مسئله کنونی در مطالعات جنگ ایران و عراق چیست؟ هر پاسخی به پرسش یاد شده داده شود، به لحاظروش شناسی، بدون بازتعریف مسئله و تغییر در آن، با نگرش به آینده، حاصل نخواهد شد. مسئله ما تهدید و امکان تکرارپذیری جنگ در آینده است. با این توضیح،آیا مطالعات کنونی به مسئله ما در حال و آینده پاسخ می دهد؟

برچسب ها:

مطالعات جنگ

،

دفاع مقدس

،

رویکردها به جنگ

تاریخ؛ دانش از گذشته یا برای تغییر حال و آینده؟

چهارشنبه ۱ فروردین ۱۳۹۷

   یکی از مهمترین پرسش های موجود در تعین نسبت تاریخ با تغییرات سیاسی و اجتماعی، کارکرد و تاثیر تاریخ در حیات سیاسی- اجتماعی یک جامعه، ازجمله جامعه ایران است. پیش از این یادداشتی در این زمینه نوشتم، به این معنا که؛ به یاد ندارم هیج کتاب یا گزارش تاریخی تا کنون از سوی مطالعه کنندگان و کارشناسان، منشاء تغییرات سیاسی در ایران شده باشد. بعبارت دیگر اراده برای تغییرات سیاسی- اجتماعی، با رجوع به گزارش و یا پژوهش‌های تاریخی صورت نمی گیرد. ملاحظه یاد شده به دو معناست:

1-  تاریخنگاری وقایع تاریخی، تاثیر چندانی در شکل گیری هویت و رفتار فردی و اجتماعی در جامعه ایران، برای ایجاد تغییرات ندارد.

2- تفکر و روش تاریخنگاری،مهمتر از آن جایگاه تفکر تاریخی در ایران، تاثیری در پژوهش‌های تاریخی، برای ایجاد تغییرات ندارد.

  با فرض صحت گزاره های یاد شده، تفکر و روش تاریخی در ایران، در نگرش به وقایع و مسائل تاریخی، محل پرسش است. با وجود آنکه این گزاره تاریخی که؛ «تاریخ قضاوت خواهد کرد»، مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما نوعی بدبینی به پژوهش‌های تاریخی وجود دارد، به همین دلیل بحث «تحریف تاریخ» و «تاریخ درباری» و نسبت تاریخ با قدرت، همواره محل پرسش قرار می گیرد.

   یادداشت حاضر به این اعتبار می‌تواند محل تأمل باشد که نسبتِ تفکر و روش تاریخی با تغییرات را که حاصل عمل فردی- اجتماعی ایران در بزنگاه تاریخی و با نگاه به آینده است، روشن می‌ کند. در غیر اینصورت تاریخ تنها از موضع انباشت دانش بصورت مکتوب محل توجه خواهد بود.

برچسب ها:

تفکر تاریخی

بازبینی تاریخ؛ چرا و چگونه؟

یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۶

  در سالگرد پیروزی انقلاب، نظراتی در برخی نشست ها و رسانه ها مطرح شد که موضوع آن، بحث درباره علت و ضرورت انقلاب و پاسخ به این پرسش بود که؛ آیا راه دیگری جز انقلاب وجود نداشت؟ به عبارت دیگر نمی شد از طریق اصلاحات، مانع از انقلاب شد؟ فارغ از پاسخ تاریخی و یا استدلالی که به این پرسش داده خواهد شد، موضوع یاد شده را از منظر دیگری می خواهم در این یادداشت بررسی کنم. به نظرم در حالیکه موضوع بحث درباره تاریخ کشور و انقلاب است، اما روش طرح پرسش، تاریخی نیست. زیرا به جای وقایع، بر «امکان پذیری تاریخی» تمرکز شده است. مهمتر آنکه از این طریق، تاریخ انقلاب مورد بازبینی و تفسیر مجدد قرار خواهد گرفت. در واقع با بررسی اسناد و داده‌های تاریخی، آنچه پیش از این روی داده و تا کنون مورد توجه قرار نگرفته  است، در پاسخ به پرسشی که مسئله «اکنونی» است، مورد بازبینی و تفسیر مجدد قرار می گیرد.

 توضیح یاد شده، ناظر بر این ملاحظه است که؛ تاریخِ یک واقعه، از نقطه عزیمت نیازهای حال و در امتداد تأثیرگذاری وقایع تاریخی، بارها مورد بازبینی قرار می گیرد. براین اساس پرسش دیگری  قابل طرح است که؛ آیا بازبینی وقایع تاریخی از نقطه عزیمت نیازهای اکنونی و پاسخ های متفاوتی که به آن داده می شود، تحریف تاریخ است؟ در این صورت حقایق  تاریخی کدام است؟

برچسب ها:

بازبینی تاریخ

،

امکان های تاریخی

،

تحریف

تفاوت بررسی های تاریخی با بررسی های استراتژیک چیست؟

چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۶

  پس از اتمام کتاب «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق؛ پیش درآمدی بر یک نظریه»، تا اندازه ای از بررسی‌های تاریخی فاصله گرفتم و به بررسی‌های نظامی- استراتژیک نزدیک شدم. تفاوت بررسی‌های تاریخی با بررسی استراتژیک که هنوز در انجام آن بضاعت و توانایی لازم را ندارم، در موضوع، رویکرد و روش است که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد:

1- «موضوع» بررسی‌های تاریخی، واقعه در زمان و مکان است، در حالیکه در بررسی‌های استراتژیک، کلیّت واقعه، روندها و همچنین تحولات آن، با تمرکز بر نقاط ثقل و تأثیرگذار مورد نظر است.

2- «رویکرد» کلی در بررسی‌های تاریخی، واقعه در گذشته است، اما در بررسی‌های استراتژیک تأثیرات واقعه و درس‌های آن با نظر به آینده بررسی می شود.

3- «روش» بررسی‌های تاریخی با تمرکز بر جزئیات وقایع، بصورت مستند و نقلی صورت می‌گیرد، در حالیکه بررسی‌های استراتژیک با نظر به داده‌های تاریخی و به روش تحلیلی و کلان به منظور ارایه توصیه های راهبردی صورت می گیرد.

  با فرض صحت ارزیابی یاد شده از تفاوت بررسی‌های تاریخی با بررسی‌های استراتژیک، پرسش‌های اساسی زیر وجود دارد:

1) هم اکنون رویکرد و روش غالب در مطالعه جنگ ایران و عراق، تاریخی است یا استراتژیک؟

2) علت استفاده از رویکرد و روش کنونی در مطالعه جنگ ایران و عراق چیست و چه نتیجه ای داشته است؟

3) برای مطالعه موضوعات و مسایل اساسی جنگ ایران و عراق، از کدام رویکرد و روش باید استفاده کرد؟

4) چگونه می توان روش‌های موجود را تغییر و یا رویکرد و روش جدیدی را طراحی و مورد استفاده قرار داد؟

برچسب ها:

روش شناسی

،

بررسی تاریخی

،

بررسی راهبردی

،

مطالعه جنگ

راه نرفته را چگونه باید رفت؟

چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۶

  بنظرم «خلاقیت» در هر زمینه ای، به معنای نوآوری و «رفتنِ راه نرفته» است. به این اعتبار، درباره روایت‌های کنونی از وقایع جنگ ایران و عراق، پرسش این است که؛ چگونه می‌توان روایت جدید و خلاقانه ای را سامان داد؟ در واقع تردید در روایت های کنونی، نقطه آغاز پژوهش‌های عمیق و نگرش جدید و خلاقانه است. معیارهای تردید در روایت های کنونی، با فرض تغییر شرایط و ظهور نسل جدید در حیات سیاسی- اجتماعی ایران، عدم انطباق روایت‌های کنونی، به دلیل تأثیرپذیری از ملاحظات سیاسی- اجتماعی است. بنابراین با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی باید روایت های موجود را با طرح  پرسش از چرایی و چگونه شکل گیری آن، مورد بازبینی قرار داد.

برچسب ها:

روایت خلاقانه

،

پژوهش درباره جنگ

،

جنگ ایران و عراق

به سامان کردن حوزه مطالعات جنگ

چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶

   واقعه جنگ با حمله عراق به ایران، تجربه مواجهه با جنگ را برای جامعه ایران، از طریق دفاع مردمی شکل داد. بر همین اساس  مشروعیت دفاع در برابر تجاوز، شالوده تفکر تاریخی و دفاعی ایران را در مواجهه با مسئله تهدید و جنگ، سامان داده است. هم اکنون بررسی واقعه جنگ، شامل؛ وقوع، ادامه و پایان آن، محل بحث و نزاع  قرار گرفته است، حال آنکه حفظ موجودیت و تمامیت ارضی کشور، حاصل شکل گیری اجماع در مفهوم تجاوز و ضرورت دفاع در برابر آن، می باشد.

   هم اکنون کاستی های موجود در روایت های کنونی از وقایع و مسائل جنگ با عراق، قدرت اقناع گری و اجماع سازی، برای فهم واحد و کلی در برخی زمینه ها را مخدوش شده است. برای گذار از این وضعیت ابتدا باید از طریق روش نقد و گفتگو، روایت های کنونی را آسیب شناسی کرد و سپس جهت گیری‌های جدید پژوهشی را برای پاسخ به مسایل پیش رو، مورد بررسی قرار داد. بدو تعامل و گفتگو میان، گذشته با حال، میان سیاسیون و نظامی ها، همچنین ارتش و سپاه، نمی توان تجربه گذشته را برای پاسخ به آینده بهینه کرد و بکار گرفت.

برچسب ها:

مطالعات جنگ

،

جنگ ایران و عراق

،

حال و گذشته

خاطره - تاریخ

یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶

  خاطره نویسی و تاریخ نگاری جنگ ایران و عراق، در واقع نسبتِ جنگ را بعنوان یک متغیّر تهدیدکننده موجودیت و هویت فردی و اجتماعی، با شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران در زمان جنگ توضیح می دهد. در عین حال روشهای کنونی ظرفیت تعریف نسبتِ جنگ را به عنوان یک امر استراتژیک، در شرایط کنونی و آینده ندارد.

در پاسخ به علت این موضوع، به نظرم مسئله؛ عدم پیوند جنگ با تاریخ و انسان نیست، که موجب ظهور رویکردهای فرهنگی- تاریخی شده است، بلکه مسئله اساسی، ریشه در باورها و نگرش جامعه ایران به مسئله جنگ دارد که پس از پیروزی انقلاب و در چارچوب ملاحظات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، نه تفکر استراتژیک، شکل گرفته و همچنان ادامه دارد چنانکه حضور منطقه ای ایران بعنوان یک رخداد و موقعیت استراتژیک، در چارچوب مفهوم « مدافعین حرم» مفهوم می شود.

 

مطالب مرتبط:
+ خاطره نویسی در نسبت با وقایع تاریخی یا با جهت گیری فرهنگی؟
+ مطالب مربوط به خاطره نویسی

برچسب ها:

تاریخ نگاری جنگ

،

خاطره نویسی

،

موقعیت استراتژیک

اهتمام به ناگفته ها و نقش مردم در جنگ

پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۶

   تأکید بر ضرورت بیان نقش مردم در انقلاب و جنگ، بدون تردید در شکل گیری گونه ای از تاریخنگاری، از طریق تاریخ شفاهی جنگ ایران و عراق، تأثیر اساسی داشته است. همچنین تمایل به بیان ناگفته های جنگ، هر دو بر این معنا دلالت دارد که: روایت های کنونی که از سوی ارتش و سپاه بیان می شود، به تنهائی برای توضیح واقعیات تاریخی جنگ ایران و عراق کافی نیست.

به نظرم تأکید بر موضوعات و روشهای یاد شده در درازمدت موجب شکل گیری «روایت های متکثر» از جنگ ایران و عراق خواهد شد. ضمن اینکه مناقشه سیاسی درباره تصمیمات تاریخی در مقاطع سرنوشت ساز، مانند وقوع، ادامه و پایان دادن به جنگ، تبیین عملکرد سازمانی ارتش و سپاه در جنگ، همچنان ادامه خواهد یافت و بر هرگونه روایتی از جنگ سایه خواهد انداخت و تغییر آن بسیار دشوار و نیازمند زمان و برخی عوامل دیگر است که باید جداگانه بررسی شود.

برچسب ها:

روایت جنگ

،

ناگفته های جنگ

،

تاریخ شفاهی

،

تاریخ نگاری جنگ

بررسی جنگ ایران و عراق؛ واقعه تاریخی، فرهنگ جامعه و یا مسئله جنگ؟

یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶

   آنچه در یک دوره تاریخی روی داده است، به نام جنگ ایران و عراق شناخته می شود. تبیین این دوره با چه رویکرد و روشی؟

1-بررسی تاریخی به وقایع سیاسی- نظامی نظر دارد. چگونگی شروع تحولات و بسیاری از رخدادها و سپس اتمام جنگ بررسی می شود. از این طریق کلیت یک دوره تاریخی و جزئیات آن تشریح و تحلیل می شود.

2- بررسی فرهنگی- اجتماعی به سلوک فردی- اجتماعی جامعه نظر دارد. زیست اجتماعی- فردی تحت تأثیر متغیّر جنگ بررسی می شود. زندگی در جنگ از دو وجه جنگ و صلح معنا می شود. تغییرات فرهنگی- اجتماعی در نمادها، تفکر، زبان و صورت های زندگی فردی- اجتماعی، حوزه مطالعاتی گسترده ای است که از این طریق صورت بندی می شود.

3- جنگ بمثابه یک امر استراتژیک که حیات فردی- اجتماعی را به مخاطره انداخته و واقعه ساز است، در واقع جریان اصلی زندگی و حیات سیاسی- اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد. آنچه اهمیت دارد؛ خود جنگ است که واقعه آفرین و فرهنگ ساز است نه اینکه واقعه و فرهنگ کدام است.

با نظر به رویکرد و روشهای سه گانه، آنچه تابع جنگ است، در هر زمینه ای، بررسی آن نباید اصل مسئله را به امر دیگری تقلیل دهد. هم اکنون بررسی های تاریخی- فرهنگی مسئله جنگ را به امر دیگری تقلیل داده است. تاریخ و فرهنگ در حالیکه مسئله‌ ساز است، خود نیز تحت تأثیر مسایل اساسی، دستخوش ظهور و تغییر می شود.

شناخت مسایل اساسی یک جامعه، فراروی از تاریخ- فرهنگ و به نوعی شناساندن فرهنگ و تاریخ و شیوه تفکر و زیست فردی- اجتماعی یک جامعه، در دوره های مختلف تاریخی است. مسئله جنگ؛ همچنان حلقه مفقوده در ادبیات، فرهنگ و تاریخ ایران است. مسئله جنگ با بررسی استراتژیک و نه بررسیهای تاریخی-فرهنگی، و با تجزیه و تحلیل نسبت ها روشن می شود: نسبت جنگ با موجودیت و قدرت، نسبت جنگ با منابع و توانمندی های دفاعی- تهاجمی و بسیاری از موارد دیگر که باید مورد بررسی قرار بگیرد.

تعریف و تحلیل نسبت ها با بررسی وقایع و جزئیات آن یا تأثیر جنگ بر فرهنگ جامعه، حاصل نخواهد شد، بلکه به رویکرد و روش متفاوتی نیاز دارد. آنچه که نیازهای برآمده از ضرورت مقابله با تهدید و جنگ آینده را تبیین، طراحی و پیشنهاد می کند، تاریخ نگاری وقایع یا آنچه از خاطره گویی و داستان نویسی حاصل می شود، نیست. در حالیکه تاریخ را باید نوشت و خاطرات را منتشر کرد، اما تاریخ و خاطرات، جامعه را در برابر تهدید و تکرار مشابه آنچه با حمله عراق واقع شد، حفظ نخواهد کرد. مسئله در واقع در برابر تکرارپذیری خطر جنگ در آینده، صورت بندی نسبت تجربه گذشته با نیازهای آینده است.

اهمیت جنگ و دفاع در شکل گیری تبیین رویکرد و روش «تاریخ گرا» و «فرهنگ گرا» به جنگ نقش مهمی داشته است. وجوه سیاسی- مردمی جنگ موجب تقویت گرایش های یاد شده و می شود. رویکرد تاریخ گرا و فرهنگ گرا به جنگ، غیر از ماهیت آن که سیاسی- اجتماعی است، اساساً انفعالی است، زیرا از واقعه تبعیت می کند. در حالیکه جنگ یک امر پویا و خلاقانه است و آینده را شکل خواهد داد. با این توضیح به رویکرد و روش دیگری برای نقد و بررسی جنگ نیاز است.

برچسب ها:

تاریخ نگاری

،

تاریخ فرهنگی

،

جنگ ایران و عراق

،

امر استراتژیک

تاریخ برای چیست؟

چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶

 پرسش از علت و ضرورت تاریخ نگاری وقایع تاریخی و پژوهش درباره آن، تابع شیوه تفکر تاریخی در یک جامعه و مهمتر از آن؛ نحوه نگرش به  مفهوم زمان و مسایل حال و آینده، در نسبت با تجربه گذشته است. در واقع پیش‌فرض‌های بنیانی درباره تاریخ، جامعه، سیاست و قدرت، نحوه نگرش به ثبت و پژوهش در تاریخ را شکل می‌دهد.

پیش از این، تاریخ را بمثابه واقعه ای در زمان و برای آینده تلقی می‌کردم که باید از تحریف آن جلوگیری کرد. ثبت و ضبط بمنظور جلوگیری از تحریف بود. ذهنیت یاد شده را تا اندازه ای تحت تأثیر مرحوم زرین‌کوب پذیرفته بودم. بعدها با مطالعاتی که داشتم، متوجه شدم نگرش پوزیتیویستی به تاریخ و با فرض عینیّت تاریخ و وجود حقیقت تاریخی، موجب چنین نگرشی شده است. حال آنکه تاریخ با واقعه شکل می‌گیرد و به حیات خود ادامه می دهد. تعیین معیار مشخصی بعنوان حقیقت برای تعیین تحریف، امری دشوار است. در واقع دروغ و تحریف همزاد تاریخ است و با وقوع شکل می گیرد و ادامه می یابد. با این توضیح، تفکیک حقیقت از دروغ و تحریف و ثبت آن، امری دشوار است.

با این توضیح و ضرورت نگرش جدید، تاریخ در رویکرد پیشین که واقعه‌محور است و در درون آن حقیقت وجود دارد، ضبط و ثبت می‌شود تا از تحریف مصون بماند. با نگرش دیگری تاریخ ساخته می‌شود و امری جاری و در حیات جامعه دارای گسست و پیوستگی است. گاهی محل رجوع و گاهی مورد غفلت تعمدی یا ناآگاهانه قرار می‌گیرد. باید با عمل و مشارکت فعال در زمان، تاریخ را ساخت نه اینکه ضبط و برای آینده در برابر تحریفات حفظ کرد. آینده در تداوم آنچه در زمان حال ساخته می شود، تداوم پیدا می‌کند یا دچار گسست می‌شود، نه اینکه با کتاب و سند بتوان آینده را شکل داد. با این توضیح تاریخ را به دو اعتبار باید شناخت و نوشت:

1- تأثیرگذاری بر حال

2- پاسخگویی به حال و آینده

   اما سوال این است که؛ در تداوم تاریخ، گسست و پیوستگی‌ها کدام است؟ چه چیزی برای پاسخ به کدام مسئله؟ توجه به دو مسئله یاد شده، موجب فاصله گرفتن از واقعه محوری و خاطره محوری می شود. مسایل، موضوع و روش در هر حوزه متفاوت است. با مسئله جدید باید مسایل، فهرست موضوعات و روش را تغییر داد.

برچسب ها:

تاریخ نگاری

،

جنگ ایران و عراق

،

وقایع تاریخی

امتداد تجربه جنگ

یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶

  حضور ایران در منطقه و قدرت برآمده از آن، این پرسش را به میان آورده است که؛ موقعیت کنونی چه نسبتی با تجربه جنگ با عراق دارد؟ مهمتر آنکه به چه نتیجه ای منجر خواهد شد؟ به نظرم رویکرد سیاسی- فرهنگی به جنگ، به دلیل پیوستگی جنگ با انقلاب، به نگرش و روش جامعه ایران در برابر جنگ منجر شد. همچنین شکل گیری قدرت دفاعی در برابر حمله عراق و ظهور قدرت تهاجمی ایران برای آزادسازی مناطق اشغالی و نفوذ در خاک عراق، حاصل همین تحوّل است.

با این توضیح قدرت دفاعی- تهاجمی ایران پس از پیروزی انقلاب، ریشه در پیوستگی جنگ با انقلاب دارد. ماهیت و پویائی قدرت برآمده از انقلاب در ایران، امکان استقرار و توسعه قدرت منطقه ای ایران را به شکل غیر قابل انکار و بدون مقایسه با دوره های اخیر تاریخی، در منطقه را فراهم کرده است . در واقع قدرت نظامی- امنیتی ایران در منطقه صورتی از قدرت برآمده از انقلاب است، به همین دلیل قدرت جدید ایران در منطقه، به دلیل ماهیت، مشخصه و پیوستگی با انقلاب، قابل تبدیل به سیاست‌ورزی و مذاکره نیست، زیرا تنها در مواجهه قابل حفظ و توسعه است تا به تمامیّت و کمال نهایی برسد.

 

مطالب مرتبط:
+ پیوستگی جنگ و انقلاب

برچسب ها:

پیوستگی جنگ و انقلاب

،

تجربه جنگ

،

قدرت منطقه ای

،

جنگ ایران و عراق

بررسی جنگ ایران و عراق با کدام سنت و روش؟

جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۹۶

   با فرض اینکه مطالعه هر پدیده ای از نقطه عزیمت و خاستگاه معرفتی- روشیِ متفاوتی صورت می گیرد، این پرسش وجود دارد که هم اکنون تجربه جنگ ایران و عراق، در درون کدام سنت و روش فکری انجام می شود؟

1- سنت «تفکر اعتقادی- دفاعی» جامعه ایران و در چارچوب آموزه های دینی و شهادت طلبانه که با انقلاب اسلامی در شکل جدیدی ظهور کرد؟

2- سنت «نخبه گرایی نظامی» که ریشه در نظام آموزشی و خلاقیت‌های فردی دارد و هم اکنون در چارچوب ساختار و سازمان‌های نظامی شکل گرفته و مدیریت می شود؟

3- سنت «واقعه‌نگاری تاریخی» که ریشه در سنت تاریخ نگاری واقعه محور دارد و بیشتر متأثر از ادبیات است؟

4- سنت «تفکر استراتژیک» که جنگ را بمثابه یک امر استراتژیک و در پیوستگی با سیاست تعریف می کند؟

   پرسش دیگری وجود دارد که بیش از رویکرد و روش‌های موجود، بیشتر ناظر بر رویکرد و روش مطلوب، با نظر به آینده است. به این معنا که «مسئله جنگ» در درون کدام سنت و تفکر و روش باید بررسی و تبیین شود؟

برچسب ها:

روش بررسی

،

جنگ ایران و عراق

تغییر در معادله تهدیدات و قدرت

سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶

 در پاسخ به این پرسش راهبردی که؛ امروز کشور در چه موقعیتی قرار دارد و آینده چه خواهد شد؟ باید ماهیت قدرت برآمده از انقلاب را واکاوی و تبیین کرد تا مشخص شود که؛ در برابر حمله غافلگیرانه عراق و سپس آزادسازی مناطق اشغالی، مهمتر از آن تثبیت نظام سیاسی برآمده از انقلاب چه تحولی، چگونه حاصل شد؟

گرچه هم اکنون بخشی از مناقشه میان ارتش و سپاه درباره موضوعات و مسایل جنگ ایران و عراق، متأثر از ادراک متفاوت از ماهیت قدرت و روش استفاده از آن است، ولی نتایج حاصله در جنگ را باید در توانمندی و کارکرد همه نیروهای مسلح و مشارکت مردم در انقلاب و جنگ جستجو کرد.

نظر به اینکه هم اکنون مسایل ایران در مقایسه با دوره جنگ تفاوت کرده است، به این اعتبار، می توان نتیجه گرفت مسایل راهبردی و ضرورت پاسخ به آن نیز رو به تغییر است. امروز ایران در منطقه صورتی از قدرت را اعمال می کند که موجب شکست سیاست سایر بازیگران می شود و از طرفی برای آنها قابل پذیرش و تأیید نیست. لذا سامان دهی صورتی از رویارویی های رو به گسترش بر علیه ایران، قابل پیش بینی است. تحول یاد شده برخلاف زمان حمله عراق که ناشی از ضعف دفاعی ایران بود، امروز حاصل نگرانی از قدرت ایران و تلاش برای مقابله و مهار آن است.

 

مطالب مرتبط:
+ مطالب مربوط به جنگ آینده در این سایت
+ مطالب مربوط به غافلگیری در این سایت

برچسب ها:

غافلگیری

،

جنگ آینده

،

قدرت منطقه ای

اگر مردم در جنگ نبودند!

یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۶

   واقعیت تاریخی تجربه جنگ با عراق ناظر بر این معنا است که نقش نیروهای نظامی بویژه ارتش، سپاه و بسیج در جنگ با حضور همه جانبه مردم، دو رکن اساسی در دفاع همه جانبه بوده است. چنانکه حضور نیروهای نظامی موجب قوت قلب و اعتماد بنفس مردم بود و متقابلاً حضور و حمایت مردم موجب افزایش روحیه و پشتیبانی از نیروهای نظامی بود.

تاریخ‌نگاری جنگ در ارتش و سپاه، با برخورداری از اسناد جنگ، قدرت مالی و ایجاد سازمان و ساختار برای سازماندهی جریان های فکری- تبلیغاتی، موجب تنگ شدن فضای نقد، همچنین مانع از آشکار شدن نقش تاریخی مردم در جنگ، فراتر از آنچه فقط در تبلیغات گفته می شود، شده است. در واقع هم اکنون هیچگونه تفکر و روش مشخصی برای بازنمایی نقش مردم در جنگ، غیر از گونه‌های محدود تاریخ شفاهی و خاطره نویسی، برای تبیین  نقش تاریخی مردم در تغییر روند تحولات سیاسی- نظامی در جنگ، تا کنون تهیه و منتشر نشده است.

 

مطالب مرتبط:

+ جنگ و جامعه

برچسب ها:

جنگ و جامعه

،

نقش مردم در جنگ

بررسی چیستی جنگ یا علت و ضرورت بررسی آن؟

دوشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۶

  پرسش از چیستی یک پدیده اجتماعی یا مسئله ای مانند جنگ، با پرسش از علت و ضرورت پرداختن به آن، تفاوت دارد، هر چند بهم پیوسته است. به این معنا که «چیستی» نمی تواند بی ارتباط با علت باشد. هم اکنون پاسخ به پرسش از «چیستی جنگ»، با تجربه جامعه ایران از جنگ پیوند خورده است، چنانکه علت بررسی جنگ نیز متأثر از تعریف از چیستی و تجربه آن در گذشته و احتمال وقوع در آینده، مورد توجه قرار دارد.

اشغال و ویرانی های حاصل از جنگ، نتیجه حمله عراق به ایران بود. به این اعتبار تأثیر وقوع جنگ بر سرشت و سرنوشت جامعه ایران، موجب اهمیت علل و زمینه های وقوع  شده است.بررسی علل وقوع جنگ، چه با بررسی تاریخی و یا بررسی سیاسی- راهبردی، به معنای پرسش از چگونگی تبدیل تهدید به جنگ،در بررسی گذشته و برای پاسخ به نیازهای آینده اهمیت دارد و نمی توان نسبت به آن بی توجه بود، زیرا می تواند علل وقوع جنگ مجدد باشد. 

 ضرورت برخورداری از قدرت دفاعی- تهاجمی و بازدارنده، بیش از آنکه متاثر از فهم  چیستی جنگ باشد که هست، متاثر از تجربه یک جنگ و برداشتی است که از علل آن وجود دارد.  با این توضیح، هر گونه پاسخ به پرسش از چیستی یک پدیده مانند جنگ، در نسبت با علل وقوع و مهمتر از آن ضرورت های برآمده از تجربه یک جنگ، برای تامین نیازهای دفاعی- بازدارنده، در پیوند می باشد. 

برچسب ها:

پدیده های اجتماعی

،

علل وقوع جنگ

،

چیستی جنگ

معرفی
    محمد درودیان هدف از تأسیس این صفحه، بیان دیدگاه‌ها درباره ابعاد سیاسی، اجتماعی و نظامی جنگ ایران و عراق و نیز بازاندیشی و اصلاح نظرات و آثار منتشر شده است. تقاضا دارم از طریق آدرس m.doroodian@yahoo.com بنده را از نقطه نظرات نقادانه و پیشنهادی خویش بهره‌ مند فرمایند.
    همچنین یادداشت های بنده از طریق کانال های ایتا و تلگرام قابل دسترسی است.

کانال ایتا محمد درودیان کانال تلگرام محمد درودیان
جستجو



    در اين سایت
    در كل اينترنت
برچسب ها